عیش و خرمی شهر صبایم آرزوست: نگاهی بر گذشتهی باغهای راه شمیران، از عشرتآباد تا خرمآباد(۱)
مهسا پوراحمد
راستش را بخواهید، ساخت مسجد پارک قیطریه و مباحث مرتبط با آن جرقهای شد برای نگارش این متن. در روزهایی که شهرداری و شورای شهر، موافقت با پس دادنِ محوطهی مسجد به پارکی که برای مردم است را تلاش برای ایجاد جو روانی میخواند، در سابقهی اخبار جلسات انجمن شهر تهران به مطلبی رسیدم که توجهم را جلب کرد: پیشنهادِ تبدیل باغی در تصرف ارتش به باغی عمومی. ماجرا از این قرار است که در روز یکشنبه پنجم مهر ماه سال ۱۳۴۹، صد و هفتمین جلسهی رسمی انجمن شهر پایتخت، به ریاست حسین فرهودی، و با حضور غلامرضا نیکپی (شهردار وقت) و جمعی از معاونانش در تالار انجمن واقع در پارک شهر تشکیل شد.[۱] از قضا پارک قیطریه در مرکز مباحث مطرحشده در این جلسه بود. گویا از سال ۱۳۴۸ و زمانی که جواد شهرستانی شهردار تهران بود، شهرداری پیشنهادی مبنی بر خریداری ۱۶۸هزار مترمربع باغ قیطریه از مالکش، به منظور ایجاد پارکی برای استفاده و تفریح مردم «با در نظر گرفتن مستحدثات و اشجار و مالکیت حقابهی قنات واقع در آن و سایر منضمات و ملحقات»، به انجمن شهر ارائه کرد. این پیشنهاد به کمیسیون شهرسازی و نوسازی رفت و با خرید باغ، پیرو مادهی ۱۸ قانون نوسازی[۲]، موافقت شد. در جلسهی مذکور دربارهی مسائل مرتبط با تأمین اعتبار و قیمت باغ و ارجحیت خرید باغ برای جلوگیری از زمینخواری و نابودی درختان کهنسالش فراوان بحث شد و نهایتاً رأی اکثریت موافق با خرید باغ بود. دیگر موضوعی که در این جلسه مطرح شد و البته میتوان آن را چکیدهی تصمیمگیریهای کلان دولتی در دو دههی سی و چهل برای جبران کمبود پارک و تفرجگاه در شهر و آبادسازی اراضی بایر دانست، پیشنهاد ایجاد پارک و فضاهای سبز عمومی در غالب محلات شهر، و نه فقط در منطقهی شمیران بود؛ به این امید که سیل جمعیت و تردد در روزهای تعطیل در شمیران جاری نشود. برنامهریزی برای احداث و افتتاح پارکهایی متعدد در همان دههی چهل و پنجاه نشانی از این تصمیم کلان است.[۳] اما آنچه که برای دقایقی حالم را خوش کرد، سخنان و پیشنهاد یکی از اعضای کمیسیون بودجه به نام سلیمیپور بود: «چون این معامله فی حد ذاته برای خریدار و فروشنده و ساکنین محترم تهران سودبخش است، بنده و سایر همکاران کمیسیون بودجه موافقت کردهایم. بخصوص بنده که پرونده را خواندم دیدم مقدار زیادی درختان مختلف در آنجا است. علاوه بر آن درختهای اقاقیا، چنار، کاج، زبان گنجشک، دویست درخت کهنسال گردو هم در این باغ موجود است که این واقعاً قابل توجه است. البته ما با این لایحهی شهردار محترم موافقت کردیم و امیدواریم که ایشان موفق بشوند از این قبیل امکنه و از این قبیل باغها باز هم فراهم بکنند. بنده از موقع استفاده میکنم. همانطوریکه در چندین مرتبه حضوراً عرض کردم و استدعا فرمودم یک توجهی هم به ناحیهی باغ صبا مبذول بفرمایید. در آنجا همانطوریکه استحضار دارند محل عشرتآباد که اخیراً قسمتی از آن به بیمارستان لیلا پهلوی تبدیل شده است، این افتخار نصیب ناحیهی مذکور شده است که علیا حضرت در آنجا سرافراز فرمودند[...] از حضور ایشان تمنا دارم نسبت به بقیهی اراضی عشرتآباد که الان در حقیقت مصروفالمنفعه است و در این مورد گزارش به شرف عرض همایونی برساندند و از قراری که شنیدم با اصل معامله شاهنشاه آریامهر موافقت فرمودند، استدعا میکنم یک توجهی نموده[...] این را تأیید بکنند و این محل برای باغ عمومی ناحیهی باغ صبا اختصاص بدهند»[۴] باغ عشرتآباد در جنوب شرق محلهی باغ صباست و باغی ناصرالدینشاهی است. در دورهی قاجار اغلب در اختیار شاه و فرزندانش بود و از زمان روی کار آمدن رضاشاه نیز تماماً به تصرف ارتش درآمد و تا به امروز نیز در تصرف ارتش است؛ بنابراین برخلاف باغ قیطریه، هیچگاه برای مصارف عمومی مردم خرج نشد. اینکه فردی دولتی در جلسهای دولتی از اهدای این زمین به مردم بگوید، به احتمال زیاد در نظر رؤسای فعلی شهر ما عجیب است؛ آنقدر عجیب که احتمالاً آن را هم متأثر از یک جو روانی بدانند. اما برسیم به اینکه چرا چنین پیشنهادی برای من اینقدر جالب است.
محلهی باغ صبا عمدتاً محدودهای است میان خیابانهای شریعتی/ جادهی شمیران (حد شرقی)، مطهری/ تخت طاووس (حد شمالی)، یوسفیان (حد غربی) و بهارشیراز (حد جنوبی). با در نظر گرفتن امتداد حدود شمالی و جنوبی این محله، محدودهی مقابل این محله، یعنی حاشیهی غربی محلهی کاج (شرق خیابان شریعتی) نیز از قدیمالایام با نام باغ صبا هم خوانده شده. این تکهی شرقی محله گرچه در اصل در زمرهی اراضی عیشآباد است و جلوتر به آن خواهیم پرداخت، خیلی از اماکنی که نام باغ صبا/ صبا را بر خود دارند در همین محدوده و در شرق خیابان شریعتی واقعاند؛ کنیسهی باغ صبا، قنادی صبا، گلفروشی صبا و خیلیهای دیگر. عشرتآباد هم در جنوب این محله، در اراضی شرقی خیابان شریعتی است و امروزه در دست پادگان ولیعصر و بیمارستان خانواده ارتش (بیمارستان لیلا پهلوی سابق). باغ صبا محلهی کودکی من است؛ اولین خانهی کودکیهای من حوالیاش بود. خانهی پدربزرگ و مادربزرگم در تهران نیز از دههی چهل تا پایان عمرشان در باغ صبا بود. بنابراین طبیعی است که نخستین خاطراتم از شهر، و پیش از آن، نخستین مواجههام با شهر در همین محله صورت گرفته باشد. این محله و این بخش از خیابان شریعتی همواره در ذهنم آرام بوده و متین. با مجموعهای از اماکن فرهنگی و اداری سنوسالدار و بهدور از ادا، همواره به نقاط پررونق شهر هم دسترسی آسانی داشته. اما یکی از اصلیترین پرسشهایم در کودکی این بود که این محله، باغش کجاست؟! «باغ» صبا کجاست؟ این محدوده که سراسر ساختهشده و پرتراکم است از چه رو باغ نامیده شده؟ شاید وجود همین «باغ» در نام این محله بود که برایم آرام و متین مینمودش... . بزرگتر که شدم پاسخش را فهمیدم؛ اما نمیتوانم کتمان کنم که تا چه اندازه با پیشنهاد سلیمیپور مبنی بر تبدیل باغ عشرتآباد به باغی برای عموم مردم و ساکنان محلهی باغ صبا خوشحال شدم. اگر این محله پارکی مجاور خیابان شریعتی داشت، اگر درِ آن باغ به روی مردم باز بود، محله هم زندهتر و شادابتر بود. چه بسا که آهنربای سینما ایران هم به قوت گذشته بود و من هم ناچار نبودم برای سر زدن به این محله و یادآوری گذشتهی محبوبم در اتومبیل بنشینم یا به نیمکتهای خیابان شریعتی که غالباً رو به خیابان هم ندارند پناه ببرم. حداقلش این بود که «باغ صبا» باغی مقابل دیدگان مردم هم داشت! باغی که به دور از هیاهوی جمعیت در آن آرام بگیری و تصور کنی در خود باغ صبا چه میگذشت. شاید حضور در عشرتآبادی که زمانی باغی اعیانی و همسایهی «باغ» صبا بود، تاریخ این حوالی را با زبان خودش برایمان بخواند؛ هرچه نباشد محلهی باغ صبای امروزی، خود بر اراضی باغی قدیمی نشسته به نام «صبا»، که در همسایگیهایش هم باغهایی دیگر حضور داشت و امروز گذشتهشان را فقط میتوان خواند و شنید. روزگاری در زمان ناصرالدینشاه اگر از حصار و دروازهها بیرون میآمدی تا به به شمیران برسی، در نظر اول انبوه درختان راه شمیران خاطرت را میآسود و رایحهی گیاهان دو باغ صبا و عشرتآباد، در غرب و شرق راه، توجهت را میربود؛ دو باغ اعیانی، که در باب دلانگیزی باغ و عماراتشان سخن زیاد رفته است. اینجا محل فراغت و حیاط خلوت اعیانی بود. در شمال عشرتآباد، اراضی عیشآباد واقع بود و در شمال آن هم، قصر قاجار سوار بود؛ بر تپهای که روزگاری تا دروازهی شاهعبدالعظیم نمود داشت. استخری در شمال قصر قاجار بود. بالای این استخر هم، باز باغی بود که از دورهی پهلوی غالباً با نام اراضی بیسیم میشناسیمش. در همین محدودهای که باغهایش را معرفی کردیم، دو قهوهخانه هم واقع بود؛ در هر دو ضلعِ شرقی و غربی جادهی شمیران، و تفرجگاهی بود برای صاحبان مکنت.[۵] در این بین که همگی خالصه بودند، عشرتآباد و عیشآباد و قصر قاجار نزدیکترین همسایگان باغ صبا به شمار میآمدند. خودِ باغ صبا که باغِ فتحعلیخان کاشانی صبا، ملکالشعرای فتحعلیشاه بود و پس از وی، به پسرش محمدحسینخان ملکالشعراء رسید. پیشتر حدود محلهی باغ صبا را گفتیم. حدود خود باغ نیز کموبیش بر محدودهی مذکور منطبق بود؛ با این تفاوت که حد شمالیاش، کمی بالاتر از خیابان مطهری، و نرسیده به خیابان بهشتی امروزی (عباسآباد) بود.
نابراین این باغ باغی بود وسیع؛ آنقدر وسیع که گاه با نام باغ «شهر صبا» هم میخواندندش.[۶] حال هم که نام و نشانی از باغ نیست، شاید بد نباشد شهر صبا صدایش کنیم. محمدحسینخان ملکالشعراء شهر صبا را به همراه قناتش (قنات زرافشان) در سال ۱۲۵۴ق به حاجی میرزا آقاسی صدراعظم محمدشاه فروخت.[۷] میرزا آقاسی هم که در انتها تمام املاکش را به محمدشاه بخشید و در نتیجه این باغ هم جزئی از خالصهی دولت شد.[۸] پس از مدتی این باغ به ابوالفتح میرزا مؤیدالدوله داماد ناصرالدینشاه فروخته شد و بعد هم گویا حاج کاظم ملکالتجار در عوض طلب خود باغ را تصرف کرد. با درگذشت ملکالتجار باغ به پسرش حاج حسین ملک رسید.[۹] این انتقال املاک همیشه هم بهسادگی انجام نمیپذیرفت و در این بین با فروش برخی قطعات یا تصرفات برخی اشخاص، همواره مدعیانی را در صف انتظار تصاحب زمین میگذاشت. این امر به همراه روند توسعهی تهران به سمت شمال، رفتهرفته اراضی را تفکیک و باغ را نابود کرد. این جریان پس از انقلاب ۱۳۵۷ نیز ادامه یافت؛ تا جایی که دیگر عملاً اثری از باغ، عمارت، استخر، آلاچیقهای باغ و معبر شنریزیشده و دری که رو به جادهی شمیران داشت نماند. [...] [ادامه دارد] پینوشتها: [۱] برای مشاهدهی مباحث مطرحشده در این جلسه: «صورتجلسات و خلاصه مذاکرات یکصد و هفتمین جلسه رسمی انجمن شهر پایتخت». سند مرکز اسناد کتابخانهی ملی ایران. شمـ ۳۴۰۲۹۴۶. تهران، ۱۳۴۹ [۲] «در مادهی ۱۸ قانون نوسازی به شهرداری اجازه داده شده است که هرجایی را برای تأمین نیازمندیهای عمومی شهر لازم بداند میتواند در طرح بگذارد و با ارزیابی که کارشناسان میکنند خریداری بکنند.» رک: همان، ص۱۰و۱۱ [۳] «صورتجلسه انجمن شهر تهران درخصوص نامگذاری معابر ، خیابانها و آسفالت». سند مرکز اسناد و کتابخانهی ملی ایران. شمـ ۳۴۰۵۳۴۷. تهران، ۱۳۴۸، ص۵۲ [۴] «صورتجلسات و خلاصه مذاکرات یکصد و هفتمین ...»، ص۱۲و۱۳ [۵] رک: «رسیدگی به وضعیت مالکیت و ادعاهای مطرح شده درخصوص اراضی زندان قصر ، پادگان عشرت آباد و عباس آباد و ضرابخانه تهران و شمیران». سند مرکز اسناد کتابخانهی ملی ایران. شمـ ۲۳۰۷۹۶ [۶] کتابچهی قبالجات خزانهی مبارکه، املاک حاج میرزا آقاسی، خالصهجات و موقوفات دیوان اعلی. به کوشش بهمن بیانی و منصوره اتحادیه. تهران: نشر تاریخ ایران، ۱۳۸۷، ص۱۰۹ [۷] همان، ص۱۰۹و۱۴۹ [۸] همان، ص۲۱ [۹] مسعود نوربخش. تهران به روایت تاریخ. ج ۱. تهران: نشر علم، ۱۳۸۱، ص۳۹۳ و ۳۹۴
مهسا پوراحمد: