در پاسخ به بحرانهایی عمیق فرهنگی غربی که در دهۀ ۱۹۶۰ پدید آمد، هنرمندان بنیادستیزی از ایتالیا، اتریش، انگلیس و ژاپن دعوت به پرسش از بنیادهای آرمانشهرهای مدرنیستی شدند. آنها گرفتاریهای کاپیتالیسمی را به مجموعهای از تصاویر تکاندهنده بدل کردند که واقعیتهای ناخوشایند جامعۀ مصرفگرا را عیان میکرد؛ حتی در جاهایی همچون دفتر معماری سوپراستودیو (Superstudio) و آتلیۀ آرشیزوم (Archizoom) فلورانس که در برابر نفوذ معماری مدرن مقاومت میکردند. الگوی این هنرمندان، اگرچه در فضای تجربه بود، الهامبخش نسلی از معماران شد؛ از جریان هایتِک تا رِم کولهاس، که در پی بهکارگیری پارادایم ویرانشهر هم در حکم یک اندیشه و هم یک روش ساخت بود؛ پارادایمی که میتوانست بر معماری کاپیتالیسمی متأخر اثر گذارد و امکاناتی غیرمنتظره برای طراحی شهری پدید آورد.
با توجه به این نمونهها، چگونه میشود روش ویرانشهریِ واحدی برای طراحی تعریف کرد؟ آیا شناختهشدهترین نمودهای معماریِ این چارچوب نظری (که با تجلی گستاخانۀ تکنولوژی و سازه در مقیاس عظیم تعریف میشوند) بهرغم قدرت نشانهایشان، نمونههایی استثناییاند؟ یا اینکه به منظری گستردهتر از پژوژههای ضدمنطقی معماری تعلق دارند؟ و تا چه حد این نمودهای ناخوشایند بر پایۀ سنت آرمانشهری یا بهتر بگوییم بر پایۀ الگوی مفهومی «تفکر منفی» بنیاد شده؟ هدف این کتابْ پاسخ به چنین پرسشهایی است که در نتیجه، آغازگر گفتگویی آزاد در باب مشروعیت این مقولۀ مهم باشد.
Architecture and Dystopia
Edited by: Dario Donetti
Actar Publishers, 2020
– اطلاعات بیشتر و فهرست مطالب کتاب: