خوان دوم: آزمون اسکیس
در یادداشت قبل گفتیم که در نخستین خوان آزمون دکتری، وزارت علوم به جای بررسی صلاحیت ورود به دورۀ بالاتر، در پی ارزیابی معلومات پیشین داوطلب است. بنابراین کسی که از خوان اول بگذرد لزوماً صلاحیت تحصیل در دورۀ دکتری را ندارد. خوشبختانه برای رفع این کاستی، ادامۀ ارزیابی صلاحیت داوطلبان به دانشگاه واگذار شده است، همانجا که با دلسوزی و وسواس تمام، در پی برگزاری آزمونی درست است تا از میان اندک رستگان از خوان اول، آنها را که آمادهتر و شایستهترند گلچین کند. این دقت و وسواس را میتوان درک کرد، چرا که دود انتخاب افراد ناشایست پیش از همه در چشم خود دانشگاه میرود.
حال ببینیم دانشگاهها چطور از عهدۀ این مهم برآمدهاند. در سالهای اخیر، دومین مرحلۀ آزمون دکتری معماری «اسکیس» بوده است. البته برخی دانشگاهها تمایلی به برگزاری اسکیس نداشتهاند و آن را بیارتباط با اهداف دورۀ دکتری دانستهاند و دعای خیر داوطلبان نصیبشان شده است. معدودی از دانشگاهها هم امتحانی خلاف تصور معمول ما از «اسکیس» گرفتهاند و آن را به مجالی برای سنجش توانایی تحلیل و نظرورزی داوطلبان بدل کردهاند.۱ بحث ما دربارۀ دانشگاههایی است که آزمون طراحی، شبیه به اسکیس ورود به دورۀ کارشناسی ارشد، برگزار کردهاند؛ آزمونی که محتمل است در سالهای آینده دانشگاههای بیشتری به آن اقبال یابند.
پرسشی را که دربارۀ مرحلۀ نخست پرسیدیم در اینجا هم میتوان مطرح کرد: چنین آزمونی رو به گذشتۀ داوطلب و معلومات و مهارتهای پیشین او دارد یا رو به آینده و شایستگی او برای تحصیل در دورۀ دکتری؟ میدانیم که دورۀ دکتری برای تربیت طراح نیست. طراحان در دورۀ کارشناسی و کارشناسی ارشد تربیت شدهاند و احتمالاً به عرصۀ فعالیت حرفهای راه یافتهاند. پس طراحی با اهداف دورۀ دکتری همسو نیست و بالتبع، استعداد طراحی نیز مؤید صلاحیت ورود به دورۀ دکتری نیست. در اینجا باز هم میتوان ایراد گرفت که مگر داوطلب ورود به دورۀ دکتری نباید طراحی بلد باشد؟ بدیهی است که توانمندی در طراحی هم برای او لازم است اما آیا رجوع به کارنامۀ آموزشی و سوابق طراحی ـــ چه در دانشگاه و چه در محیط حرفهای ـــ برای چنین سنجشی کفایت نمیکند؟ افزون بر این، آیا مشکل معماری امروز ما فقدان مهارت در طراحیِ سرعتی است؟! یعنی امروز برای حل مشکلات معماریمان به طراحانی نیاز داریم که بتوانند طی چند ساعت مسئلهای را حل کنند و طرحی را به سرانجام برسانند و فردا به سراغ طرح بعدی بروند؟ آیا چنین مهارتی هیچ تناسبی با کار و بار معماری دارد؟ اگر نه، چرا آزمون اسکیس را راه مناسبی برای ارزیابی توان طراحی داوطلبان میانگاریم؟ چرا از سوابق دانشگاهی و حرفهای داوطلب که در شرایط واقعیتری ایجاد شده است چشم میپوشیم؟
برای اینکه از بحث اصلی دور نشویم، فرض میکنیم که اسکیس راهی درست برای ارزیابی مهارت داوطلب در طراحی است. مشکل اینجاست که در اسکیس چیزی را میسنجیم که شرط لازم برای فارغالتحصیلی از دورۀ کارشناسی و کارشناسی ارشد است، نه شرط کافی برای ورود به دورۀ دکتری. اما بیان چنین حکمی بدون توجه به محتوا و نحوۀ برگزاری آزمونهای اسکیس دور از انصاف است. اگر اسکیس دورۀ دکتری تفاوت جدی با همتای آن در دورۀ کارشناسی ارشد داشته باشد و به بهانۀ طراحی، توانایی نظرورزی داوطلب را بسنجند، آن وقت حکم فوق بیاساس خواهد بود. برای قضاوت در این باره ناگزیریم به تجربۀ اسکیسهای اخیر دورۀ دکتری رجوع کنیم.
برای نمونه، بگذارید به آخرین آزمون اسکیس یکی از معتبرترین دانشکدههای معماری ایران بپردازیم. موضوع آزمون «طراحی ایستگاه مترو در میدان نقش جهان اصفهان» بود. پرسش مفصل و مشتمل بر تصاویر و نقشههای متعدد از میدان بود اما هر ناظر عاقلی در همان نگاه نخست، رندیِ نهان در پس پرسش را درمییافت و لبخندی بر گوشۀ لبش مینشست. پرسش بسیار زیرکانه مینمود؛ در داوطلب دکتری معماری، باید توان اندیشیدن به مسائل را آزمود، نه نوآوری در طرح و قوت ترسیم را. ناگفته پیداست که موضوع مطرح شده دامی بود که هرکس در آن میافتاد از تحصیل در دورۀ دکتری معماری بازمیماند.
بله، داوطلب برای جستن از این دام، باید با خود میاندیشید که مگر میدان نقش جهان در فهرست میراث جهانی ثبت نشده است؟ مگر نه اینکه ساخت و ساز حتی در حریم این اثر ممنوع است، چه رسد در خود آن؟ مگر نه اینکه «میدان» بودن نقش جهان به عرصۀ گشودۀ میان آن است، نه صرف بناهای پیرامونی یا جدار آن، و این هر دو شایستۀ حفاظتند؟ مگر نه اینکه ساخت چنین بنایی در میدان نقش جهان مستلزم حفاری در لایههای تاریخی است؟ افزون بر این، مگر ممکن است کسی به مرحلۀ دکتری معماری رسیده باشد و از غائلۀ عبور خط مترو از زیر میدان نقش جهان و بحث دربارۀ آسیبهای محتمل آن بیخبر باشد؟ چطور ممکن است داوطلب دکتری معماری سبکسرانه خط مترو را از زیر بناهای یک سوی میدان وارد کند و از سمت مقابل بیرون ببرد؟ آیا ممکن است از مخاطرات چنین اقدامی بیخبر باشد یا بر آن چشم بپوشد؟
وانگهی، اصلا میشد این ملاحظات «حفاظتی» و «میراثی» را هم کنار گذاشت. به هر حال داوطلبْ معمار است و سراپا «خلاقیت» و «تهور». او باید کاری را بکند که میخواهد، و فقط آنگاه از خواستهاش کوتاه بیاید که حامیان حفاظت از آثار «قدیمی» و بافتهای «فرسوده» ـــ در کسوت کارشناسان میراث فرهنگی یا نهادهای مردمی یا رسانههای فضول ـــ موی دماغش شوند. رشتهها و تخصصها هم تفکیک شدهاند که چنین ملاحظاتی خللی در خلاقیت معمار ایجاد نکند. بله، ممکن است داوطلب دکتری معماری هیچ درکی از مسائل حفاظتی و الزامات میراث فرهنگی نداشته باشد، اما به هر حال معمار که هست؟ وقتی قرار است بنایی طراحی کند، با خود میاندیشد که آیا اساسا آن بنا باید ساخته شود؟ برای چه ساخته میشود؟ اگر نداند برای چه ساخته میشود، پس طراحی را از کجا شروع میکند؟
لابد رسیدن مردم به میدان نقش جهان دشوار است و خط مترو قرار است آن را تسهیل کند. بر فرض که دسترس به میدان دشوار باشد، مگر چه کسانی به میدان نقش جهان میآیند که چنین ضرورتی مطرح شده است؟ مثلاً مراجعان میدان از قبیل انبوه جمعیتی هستند که راهی بازار ترهبار میشوند و امیدوارند در اسرع وقت کارشان راه بیفتد که به خانه و زندگیشان برسند؟ یا از قبیل کارمندان و دانشآموزان و دانشجویانی که در ترافیک صبح به مراکز اداری و آموزشی شهر سرازیر میشوند و اگر دیر به مقصد برسند توبیخ میشوند؟ کافی است داوطلب فقط یک بار میدان نقش جهان را دیده باشد تا بداند احتمالا به جز کسبه و معدود کارمندان و نگهبانان بناهای پیرامون کسی موظف نیست به میدان نقش جهان بیاید. پس اگر در همۀ این سالها مردم به خواست و ارادۀ خود به میدان آمدهاند یعنی حضور در میدان نقش جهان یا دشوار نبوده یا به زحمتش ارزیده است، اگر نه میدان نقش جهان، همچون بسیاری از عرصههای شهری دیگر، متروک میماند. پس مردم به چه قصدی به میدان نقش جهان میآیند؟ تجربۀ یک بار حضور در میدان نشان میدهد که اغلب مردم به قصد تفرج و تماشا در آن پرسه میزنند و حضورشان در آنجا متفاوت با حضور شتابزده در دیگر عرصههای شهر است. اما پس از ساخت ایستگاه مترو، اگر خیل جمعیت پی در پی از طریق دریچهای، از زیر زمین به عرصۀ میدان سرازیر شوند و انبوه مراجعان در میان هم بلولند، آن وقت باز هم میدان گوشۀ امن و آرامی برای گریز از شتابزدگی زندگی روزمره خواهد بود؟ آیا با وجود ایستگاه مترو، میدان باز هم میدان نقش جهان خواهد بود؟
بله، این موضوعِ زیرکانه اصلا برای همین طرح شده بود. برای اینکه داوطلب ورود به دورۀ دکتری دربارۀ میدان نقش جهان بیندیشد، آنگاه خرسند از فراست خویش، قلم برگیرد و شمرده شمرده توضیح دهد که دست طراحان سئوال برایش رو شده است و میداند که به جای طراحی ایستگاه مترو در میدان نقش جهان، باید بگوید که چرا به این خطا تن نمیدهد.
اما زهی خیال باطل! نگاهی دقیقتر به برگۀ سئوال آب پاکی را روی دستش میریخت. در برگه تأکید شده بود که بیش از دو سطر نوشتن قدغن است و هیئت محترم داوران فقط تا پایان سطر دوم را مطالعه میکند! در عوض، به تفصیل از چند و چون ترسیمهای لازم اعم از نقشۀ جانمایی و پرسپکتیوها سخن رفته بود.۲ بله، گویا داوطلبی سزاوار ورود به دورۀ دکتری یکی از معتبرترین دانشکدههای معماری ایران است که ایستگاه متروی خوش رنگ و لعابتری در میدان نقش جهان اصفهان طراحی کند. او به جای اندیشیدن به مسئله، موظف است کورکورانه به جستجوی راه حل مسئلهای بپردازد که بر او تحمیل کردهاند! لابد جواب چنین مسئلهای حفاری عمیقتر و پنهان کردن ایستگاه در عرصۀ میدان نقش جهان است؛ یا کسی چه میداند، شاید برگ برنده در استفاده از «المانهای فرمی» بناهای پیرامونی باشد... تا یار که را خواهد و میلش به که باشد!
به گمانم تأمل در آزمون فوق ما را از بررسی آزمونهای مشابه در دیگر دانشگاهها بینیاز میکند. حالا بیراه نیست اگر بگوییم کسانی از دو مرحلۀ اصلی آزمون دکتری میگذرند که لزوماً صلاحیت تحصیل در این مقطع را ندارند؛ و چه بسا کسانی به این آزمون نامناسب و نامرتبط تن نمیدهند و از ادامۀ تحصیل باز میمانند که شایستۀ آنند. البته بررسی صلاحیت داوطلبان به اینجا ختم نمیشود. میتوان در خوانهای بعدی آزمون ـــ از جمله بررسی سوابق پژوهشی، بررسی پیشنهادۀ پژوهش آتی، مصاحبه، و بررسی صلاحیت عمومی ـــ نیز تأمل کرد. افسوس که سازِ کار این مراحل چنان مرموز است که پرداختن به آن دستکم برای نگارندۀ این یادداشت ممکن نیست. مثلاً معلوم نیست که در بررسی سوابق پژوهشی، فقط معیارهای کمّی در کار است یا داوران هم از تشت رسوایی افتاده از بام نظام دانشگاهی مطلعند و معیارهای دیگری در ارزیابی سوابق پژوهشی داوطلب به کار میگیرند. یا به درستی نمیدانیم که مجال کوتاه مصاحبه برای ارزیابی چه ویژگیهایی است و این ارزیابی چگونه انجام میشود. به هر ترتیب، باید امیدوار باشیم که دست کم در این مراحل، افرادی پذیرفته شوند که شایستگی و آمادگی ورود به عالیترین مقطع تحصیلی در رشتۀ معماری را دارند، چرا که زمام آموزش معماری ایران در آیندهای نه چندان دور به دست ایشان خواهد افتاد.