پرسشهای ممکن از معماری ایرانی چیست؟ از چه جنسهایی است؟ پاسخ به کدامها اهمیت یا اولویت بیشتری دارد؟ پاسخ به کدام پرسشها مقدم بر طرح باقی آنهاست؟
اصلا آیا پرسشهای ممکن دربارۀ معماری ایرانی و حوزههای ممکن شناخت آن از سوی محققان روشن شده است؟ یا برنامه و طرحی کلی برای پیشبرد تحقیقات این حوزه وجود دارد؟ برنامهای که موضوعات و حوزههای موضوعی تحقیق را تعیین و آنها را «اولویتبندی»[۱] کند تا تلاش سازمانهای متعدد متولی این تحقیقها به کارهای موازی نینجامد و در عینحال محققان برای انتخاب و مسئولان بالادست برای پیشنهاد موضوع به درستی تصمیم بگیرند؟
انباشتن حجم زیادی پایان نامه، رساله و طرح پژوهشی و مشخص نکردن ارتباط آنها در یک طرح کلی نشان میدهد اهداف آموزشی و سیاستگذاری پژوهشی در دانشگاه و سازمانها مشخص نیست. در این صورت تحقیقات انجام شده برای دانشجویان و محققان بعدی روشن نخواهد کرد که زمینۀ علمی آنها تا کجا پیش رفته و چه بخشهایی نیازمند کار ضروری، فوری و حیاتی است و «مسائل حل نشده»[۲] کدامند.
روشن نبودن موضوعات ممکن و نیز اولویت تحقیقاتی [۳] آنها در نتایج تصمیمگیری نهادها برای تامین بودجۀ تحقیق و یا مجلات پژوهشی در تایید یا رد مقالات نیز مشهود است. این معضل زمانی بغرنجتر میشود که گاه پیشنهادهای تحقیق و تعیین اولویتهای تحقیقاتی در حوزۀ معماری و شهر از سوی مسئولی کاملا غیرمتخصص صورت میگیرد.
در مثالی از وضعیت بیبرنامۀ پژوهش در حوزۀ معماری ایران نگارنده به یاد میآورد طرحی پژوهشی که مونوگرافی مجموعهای از بناهای در حال ویرانی در شهری خاص بود با این جمله از سوی مرکزی تحقیقاتی رد شد که «بناهای دورۀ قاجاریه و صفویه که در شهرهای دیگر هم زیاد داریم»! از نظر آنان چون بناهای پیشنهادی قدمت کافی نداشتند و در شهرهای دیگر هم تعداد آنها نسبتا زیاد بود واجد اولویت برای تحقیق نبودند؛ حتی اگر تا چندماهۀ آینده اثری از این بناها باقی نمیماند و از معدود سرنخهای شناخت تاریخ و فرهنگ یک شهر خاص بودند که از بین میرفت.
با توجه به تجربۀ نگارنده به نظر میرسد هنوز هم در ایران ملاک تعیین اولویت تحقیق در حوزۀ تاریخ معماری ایران یا انتخاب بناهای یادمانی و متعلق به معماری حکومتی، شاخص و مشهور، نفیس و مزین است؛ یا استفاده از روشهای نامتعارف و خاص که در عنوان تحقیق آمده و آن را به مثابه تحقیقی برجسته و مهم مطرح کند و نیز الحاق عناوین جریانهای رایج غربی در انتهای موضوع تحقیق(نظیر معماری پایدار)؛ و یا اطلاق نتایج یک یا چند نمونۀ موردی یا بنا به تمامی یک دوره یا سراسر تاریخ معماری ایران و اخذ نتیجههای کلی که همۀ این تحقیقات اسم و رسمی برای محقق و نهاد سرمایهگذار تحقیق دارد و تحقیق را مهم و برجسته جلوه میدهد. و این موضوعی محل تامل است که چطور هم بسیاری از محققان و هم متولیان امر تحقیق از هر دو سو بدان دامن میزنند و تلاشی از سوی هیچ یک از دو طرف برای تعدیل این نگاه و برنامهریزی منطقی برای انتخاب تحقیقات ضروری و در اولویت با در نظر گرفتن مبنای درستی برای این انتخاب صورت نمیگیرد.
به نظر میرسد از یک سو روشن نبودن یا نبود توافق دربارۀ اهداف تحقیق در باب تاریخ معماری ایران و ضرورتهای آن است که منجر به نگاهی اینچنینی به تحقیق در این حوزه شده و اهمیت و برجستگی تحقیق را با مقیاسهای عوامانه میسنجد. از سوی دیگر نبود برنامه و طرحی کلی برای روشن کردن اولویتها و ضرورتها در امر تحقیق به این موضوع دامن زده است.
برای رهایی از هرج و مرج در حوزۀ مطالعۀ معماری ایران و انتخابهای غیر اصولیِ موضوعات لازم است سازمانها و مراکز تحقیقاتی و دانشگاهها به برنامهریزی در این زمینه بهای بیشتری دهند و به دانش این برنامهریزی و روشهای آن مجهز شوند.
اما این امر چگونه ممکن میشود؟
نیازسنجی پژوهشی[۴] فراتحقیقی است که برنامهریزی پژوهشی و مدیریت تحقیقات در یک رشته، حوزۀ موضوعی یا سازمان خاص را ممکن میکند تا موضوعات نیازمند تحقیق معین و اولویت انجام آنها شناخته شود، همسویی و هماهنگی میان موضوعات تحقیقات فراهم گردد و در نتیجه منابع به صورت موثر تخصیص داده شده و اهداف معینی در بازههای زمانی کوتاه، میان و درازمدت محقق شوند.[۵] این فراتحقیق روشن میکند:
۱. عناوین پژوهشی چگونه باید مشخص شوند؟
۲. چه کسانی باید در این فرآیند مشارکت کنند؟
۳. از چه روشها و راهکارهایی برای تعیین اولویتهای تحقیقاتی باید استفاده کرد؟
۴. منابع دستیابی به اطلاعات ضروری کداماند؟[۶]
تحقیق از هر نوعی که باشد، لازم است موضوع آن را با نیازسنجی پژوهشی تعیین و مدیریت کرد. گرچه با توجه به انواع تحقیق بر اساس هدف(بنیادی، کاربردی، تحقیق و توسعه) نوع نیازسنجی و فرآیند آن متفاوت خواهد بود.
روشن است که در دانشگاهها تمرکز بیشتر بر تحقیقات بنیادی است و این تحقیقات پیچیدهتر از آناند که بتوان برای آنها در برنامهریزی واکنشی[۷] دانشگاه تعیین تکلیف کرد. در این دسته از تحقیقات ذهنهای خلاق و جستجوگرند که به جستجوی دانش و بینش میپردازند و به همین سبب برنامهریزی مخصوص آنها فراکنشی[۸] خواهد بود. اما این بخش نیز نیاز به مدلی دارد که به دانشجو یا پژوهشگر پیشنهاد موضوع کند و تراکم کار در یک بخش و کمکاری در بخشهای دیگر را بنماید. برنامهریزی فراکنشی و نیازسنجیِ مطابق این نوع برنامهریزی با تفکر خلاق، خلاقیت و نوآوری منافات ندارد؛ با وجود این خلاقیت را نه صرفا با میزان بداعت هر موضوع که آن را با ارزش اجتماعیاش میسنجد و در این چارچوب مقید میکند.
نگارنده به محدودیتهای موجود در انجام این نیازسنجی و برای ایجاد هماهنگی میان دستگاههای پژوهشی و دانشگاههای متولی تحقیقات معماری ایران تا اندازهای واقف است و میداند که این نیازسنجی صرفا به دست محققی منفرد اجراپذیر نخواهد بود و نیاز به هماهنگی پژوهشگاهها و دانشگاههای مختلف متولی امر دارد. به علاوه نیازسنجی پژوهشی امری مقطعی نیست و باید در دورههای زمانی معین و ضمن پیشرفت تحقیقات بازنگری شود و همۀ اینها انجام آن را در ایران دشوار میکند. با این حال چنانکه آمد؛ مزیتها و در واقع ضرورت این نیازسنجی و از سوی دیگر آسیبهای نبود این طرح کلی آن اندازه است که انجام آن را واجب و فوری سازد و تلاش محققان را برای پیگیریاش برانگیزد. [۹]