×

جستجو

مزار بکتاش آبتین و امامزاده عبدالله
فرزاد زره‌داران

این روزها همه از آبتین می‌نویسند و من اما می‌خواهم از مزارش بنویسم. آبتین را در امامزاده عبدالله ری دفن کرده‌اند. (تصویر ۱) از خودم پرسیدم که چرا باید چنین شخصی را در چنین مکانی دفن کنند؟ به سراغ ویژگی‌های این مکان رفتم. 

۱- فاصله‌ٔ این مکان تا مرکز تهران، اگر آن را میدان انقلاب در نظر بگیریم، با ماشین حداقل چهل دقیقه است؛ همانند فاصلهٔ میدان انقلاب تا بهشت زهرا، حرم حضرت عبدالعظیم یا امامزاده صالح. به‌سخن دیگر، احتمالاً زمان دسترسی به صحن امامزاده عبدالله چندان تفاوتی با دیگر آرامستان‌ها ندارد. بنابراین اگر شخصی بخواهد بر سر مزاری حاضر شود و به صحن امامزاده عبدالله یا بهشت زهرا برود از زمانی که خبر مراسم تشییع به او می‌رسد تا زمانی که بخواهد بر سر مزار حاضر شود، با در نظر گرفتن زمانی برای آماده شدن و مهیا کردن خود برای آمدن به مراسم، حدود یک ساعت تا یک‌ ساعت و نیم زمان نیاز دارد و تبعاً اگر زمانی کمتر در اختیار داشته باشد به هیچ‌ کدام نمی‌رسد. بنابراین هر سهٔ این آرامستان‌ها، امامزاده عبدلله و امامزاده صالح و بهشت زهرا، از حیث دوری از مرکز شهر مشابه‌اند. با در نظر گرفتن این تشابه چه عاملی باعث می‌شود که چنین مراسمی را در صحنی به پای دارند که در میانه‌ٔ شهر قرار گرفته است؟

۲- بقعهٔ امامزاده عبدالله در صحنی قرار داد که در آنْ متوفیان را به خاک می‌سپرند. پیوند این صحن با شهر مسأله‌ٔ در خور توجهی‌ست. همسایگی غربی این صحن زمین‌های بایر و ویرانی است، که احتمالاً فضایی برای قبر‌های آینده است، و بین صحن و ساختمان‌های مسکونی در کمترین حد صد متر و در بیشترین حد ۲۵۰ متر فاصله می‌اندازد و هرگونه پیوندی را با ساختمان‌های مسکونی قطع می‌کند. پیرامون این صحن را بناهایی محصور کرده است. جز ورودی اصلی این صحن که در سمت شرق قرار گرفته است یکی دو ورودی پر پیج و خم و فرعی دیگر نیز وجود دارد که اشخاص حاضر در صحن، اگر پیش‌تر به آنها وارد نشده باشند نخواهند فهمید به کجا می‌رسد. بنابراین اشخاص حاضر در صحن اگر غریبه باشند صرفاً با همان ورودی شرقی آشنا هستند و تنها راه ورود و خروج خود به صحن را از آن جبهه می‌دانند. به‌سخن دیگر، برای ورود و خروج از این صحن یک راه اصلی وجود دارد و این ویژگی امکان نظارت و کنترل را به خوبی فراهم می‌کند. 

نحوهٔ اتصال این ورودی به بدنهٔ شهری ویژگی ممتاز آن است. کوچه‌ای با عرض حدود شش و  طول شصت و شش متر، همچون جلوخان مسجد جامع یزد یا دستگاه ورودی مسجد جامع قزوین، صحن را از بدنه‌ٔ شهری جدا می‌کند. (تصویر ۲) به‌سخن دیگر، صحن با واسطی به بدنه‌ٔ شهر پیوند می‌خورد. این واسط عملاً بین مردم شهر و اشخاص حاضر در صحن فاصله می‌اندازد و موجب می‌شود که هرچه اشخاص حاضر در صحن بر عزای عزیز خود بگریند و زاری کنند و فریاد برآورند در شهر آب از آب تکان نخورد؛ یا حداقل چندان محسوس نباشد. 

ویژگی دیگر این واسط تنگ و باریک نیز آن است که اگر جمعیت زیادی برای تشییع شخصی در آن صحن گرد آیند و تعداد گردآمدگان صحن را پر کند اشخاصی که بیرون صحن می‌مانند عملاً ارتباطی با فضای داخلی صحن ندارند و جمعیت دیگر نمی‌تواند یک‌دست و متحد کنارهم قرار گیرند؛ ناچار به دو گروه تقسیم می‌شوند که از هم خبری ندارند.

۳-ویژگی دیگر نیز موقعیت مزار آبتین در داخل صحن است. او را در گوشه‌ٔ شمال‌غربی صحن، شمال بقعهٔ امامزاده عبدالله، دفن کرده‌اند. (تصویر ۳) همان‌طور که در تصویر مشخص است، مزار او از شمال و جنوب و غرب به جداره‌های شمالی و غربی صحن و جداره‌ٔ شمالی بقعه محدود است. اگر بپذیریم نحوهٔ طبیعی گردآمدن اشخاص بر فراز مزار آن است که در دوایری به مرکز آن بایستند، کمااینکه چنین سامان‌دهی فضایی‌ای را بر فراز شهید‌گاه‌های رومی و بیت‌المقدس و تئاتر‌ها و استادیوم‌های یونانی و رومی می‌بینیم، موقعیت کنونی این مزار نسبت به مزارهایی که در مرکز و شرق صحن قرار دارند، امکان گردآمدن اشخاص را محدود می‌کند و پس از پر شدن چند حلقه‌ٔ دایره‌ای شکل دیگران مجبور می‌شوند که در فاصله‌ای دور‌تر از مزار قرار گیرند.

همهٔ این ویژگی‌ها، علی‌رغم اینکه به نظر می‌آید اعضای کانون نویسندگان از موقعیت مزار رضایت دارند، پرسشی را در من برمی‌انگیزد. موقعیت مزار آبتین را خانواده‌ٔ او تعیین کردند یا دیگران؟

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
درباره نویسنده

فرزاد زره‌داران:

مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر