×

جستجو

مصاحبه‌ای با گلرو نجیب‌اوغلو

مصاحبه‌ای با گلرو نجیب‌اوغلو در سال ۲۰۰۹ صورت گرفته که خواندنی و جذاب است. در این مصاحبه نجیب‌اوغلو که استاد هنر و معماری اسلامی در دانشگاه هاروارد و از مورخان فعال این حوزه است؛ از پیشینۀ خود، دغدغه‌ها، رویکرد، روش و موضوعات تحقیقش صحبت می‌کند. البته از آنجا که او اهل ترکیه و مطالعاتش عمدتاً بر هنر و معماری ممالک عثمانی متمرکز است، مباحث مصاحبه نیز عمدتاً مربوط به هنر و معماری عثمانی است و عمدۀ تمرکز آن بر روی پیوند معماری عثمانی و هویت عثمانی در دورۀ کلاسیک است. با وجود این نکات آموزنده و خواندنی فراوانی در این گفتگو برای محققین حوزۀ تاریخ معماری جهان اسلام وجود دارد، به خصوص در قسمت اول مصاحبه که نجیب‌اوغلو از تحصیلات و سابقۀ خود می‌گوید و چگونگی شکل‌گیری نگاه و روند تحقیقاتش را در تقابل با دیگر تحقیقات و پژوهش‌های آن دوره توضیح می‌دهد. در ادامه برشی کوتاه از قسمت پایانی مصاحبه را با ترجمه‌ای آزاد آورده‌ام که در آن نجیب‌اوغلو در مورد اقسام مختلف منابع و ویژگی‌های آن‌ها و چگونگی کار محقق توضیح می‌دهد:
یک رویکرد پوزیتویستی غالب وجود دارد که متونی نظیر نوشته‌هایی روایی، زندگی‌نامه‌ها، تاریخ‌نگاری‌ها و مانند آن، به ویژه شعر را، به دلیل اینکه سرشار از کلیشه‌ها هستند، برای مورخین معماری غیرمرتبط و کم اهمیت می‌داند. در حالی که کلیشه‌ها خود موضوع مهمی است. آنها دربردارندۀ مفاهیمی هستند که جوامع به وسیلۀ آنها هنر، معماری و دیگر اشکال تولیدات فرهنگی را درک می‌کردند. رویکردی که من از آن با عنوان رویکرد پوزیتویستی یاد می‌کنم، از منابع عمدتاً برای استخراج اطلاعات عینی استفاده می‌کند؛ اطلاعاتی مانند تاریخ‌ها، استناد به یک معمار خاص و از این قبیل. اما آنچه من را به خود جذب می‌کند، فهمیدن ذهنیت‌هایی است که موجب ترجیحات زیبایی-شناسانه می‌شود؛ ذهنیت‌هایی که از نحوۀ مقبولیت معماری، به ویژه نحوۀ توصیف و ارزش‌گذاری بناها در معماری عثمانی حکایت می‌کند.
به نظر من، دو روش برای تفسیر معماری گذشته وجود دارد. یکی از طریق تحلیل‌های مدرن از سبک‌ها، گونه-شناسی و مانند آن؛ که حتما در جای خود ضروری و معتبر است. اما طریق دیگر پرسیدن سوالاتی از این قبیل است: چرا در گذشته صورت‌های مشخصی بر دیگر صورت‌ها ترجیح داده شده است؟ یا چرا بناها به این شکل و شمایل ساخته شده‌اند؟ چه ذهنیت‌ها یا مقولات تجربی‌ای هنرمندان و بانیانشان را هدایت می‌کرده است؟ برای پاسخ به چنین سوالاتی، ما باید سیاقی را درک کنیم که آثار تاریخی معماری در آن به وجود آمده و مقبولیت یافتند؛ چه در زمان شکل‌گیری آن‌ها و چه در دوره‌های بعدی.
[...] نه متون، و نه آثار تاریخی، خود به تنهایی جواب تمام سوالات ما را نمی‌دهند. هیچگاه نباید فراموش کرد که محقق همواره درگیر عمل خواندن و تفسیر است. منابع نوشتاری غالبا مختصر، و شبیه به هم هستند و پاسخ‌های صریحی به سوالات ما نمی‌دهند. به همین خاطر محقق باید دائماً، بین خطوط را نیز بخواند؛ نانوشته‌ها و زمینه‌های ایدئولوژیک یک متن. این نکته، در مورد هر منبع نوشتاری، در هر فرهنگی و در هر دوره‌ای صادق است. این کار نیازمند آگاهی به مدل‌های نقادی و نظری مدرن برای تفسیر است، و خودآگاهی از اینکه این، یک روند هرمنوتیکی است که همواره به تاریخ‌مندی خواننده، نظرگاهش و علایق او وابسته است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی‌نوشت:

متن کامل مصاحبه از اینجا قابل مشاهده و دریافت است.

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر