کوچنشینی سابقهای طولانی در تاریخ ایران دارد و بخش بزرگی از جامعۀ ایران تا قبل از دوران جدید کوچنشین بودهاند. کوچنشینان و یکجانیشینان در کنار هم جامعۀ ایران را شکل میدادند و معماری این سرزمین تنها در آثار ثابتِ یکجانشینان خلاصه نمیشود، بلکه معماری کوچ نیز بخش مهمی از معماری این سرزمین است. معماری کوچ مانند معماری یکجانشینی مظاهر متنوعی را در فرهنگهای مختلف کوچنشینی مییابد.
در این تحقیق، لفافچی به معماری کوچ در عشایر قشقایی میپردازد. به این منظور، میکوشد تا ایل قشقایی و ساختار اجتماعی آن را بشناسد و با شناخت بستر جغرافیایی و دلایل جابهجایی آنها به ساحت زندگی کوچنشینی ایل قشقایی نزدیک شود و معماری آنها را در نسبت با زندگیشان بشناسد. او با بررسی کتابخانهای، شواهد موجود از زندگی کوچنشینان را گردآوری کرده و با بررسی میدانی و همراه شدن با زندگی کوچنشینان به فهم معماری آنها نزدیک میشود.
این تحقیق شش فصل دارد. در فصل اول، زندگی کوچنشینی تعریف میشود و در فصل دوم و سوم، به شناخت ایل قشقایی و بستر جغرافیایی و تاریخی آن و نقش آنها در تاریخ ایران میپردازد. فصل چهارم، به بررسی زندگی کوچنشینی عشایر قشقایی و فضاهای مورد نیاز این زندگی میپردازد. در فصل پنجم کارکرد و خصوصیت فضاهای معماریِ کوچ و چگونگی استقرار آنها نسبت به یکدیگر بررسی میشود و در فصل آخر، به بررسی عناصر و اجزای تشکیلدهندۀ سیاه چادرهای عشایر قشایی به عنوان واحد اصلی سازندۀ معماری آنها میپردازد.
مینو لفافچی. «معماری کوچ در عشایر قشقایی». پایاننامۀ کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران. استاد راهنما: مهندس کامبیز حاجیقاسمی. تهران: دانشگاه شهید بهشتی، بهمن ۱۳۸۸.