**آیا این شهر زیبا میشود؟ **
_احسان اشراق_
شهر همچون ظرفی است برای زندگی مردم، جایی که مردم در آن قرار میگیرند و زندگی میکنند. وقتی میخواهیم همچون اصفهان صفوی، شهری بسازیم درخور جمهوری اسلامی ایران، باید این را در نظر داشته باشیم که اصفهان آنزمان ظرف زندگی مردمان صفوی بوده است. شهری که آن مردمان را با همهی نیازها و خواستهایشان، در خود جای داده بود.
در اصل، میتوان گفت اصفهان با تمام زیباییهایش صورت کالبدی زندگی مردمان صفوی است. برای ساختن شهری چون اصفهان صفوی، باید ابتدا بدانیم که مردم صفوی جهان را چگونه میدیدند، چگونه زندگی میکردند و چه نیازهایی داشتهاند که ظرف زندگیشان شده است اصفهان. حال ما چگونه به جهان مینگریم، چگونه زندگی میکنیم و نیازهایمان چیست که تهرانمان اینگونه شده است؟
اگر بخواهیم برای خود شهری درخور بسازیم، آیا میتوانیم مطمئن باشیم که همچون اصفهان صفوی، شهری زیبا و دلانگیز خواهیم داشت؟ آیا این شهر، همان شهری خواهد شد که نهتنها رئیسجمهور، بلکه همهی ما در دلهایمان آرزویش را داریم؟
**آشفتهایم**
_ساناز لری امینی_
تیتر اول روزنامههای امروز این جمله بود: «شهر جمهوری اسلامی ایران افتتاح شد» و زیر آن با قلمی ظریفتر نوشتهشده بود: فروش، رهن، اجاره با شرایط ویژه.
چشمانتان را ببندید و لحظهای را متصور شوید که در این شهر جدید با نام «شهر جمهوری اسلامی ایران» که روحانی نظریهی ساخت آن را در سخنرانی خود داده است، قدم میزنید. چه میبینید؟ شما را نمیدانم، اما در ذهن بنده، تصویری به غیر از تصویر همین شهرهای آشفتهی کنونی نقش نمیبندد. شاید بپرسید چرا؟
با کمی قدم زدن در کوچهها و خیابانهای شهر خود، شما نیز به آشفتگی شهرهایتان پی میبرید. ارتفاع متفاوت ساختمانهای مجاورِ هم، مصالح و رنگهای متفاوت و گاهی متضاد و... که البته اینها فقط مشکلات ظاهری است و مشکلات داخلی در ساختمانها و بافت شهری و همچنین مشکلات معنایی معماری نیز وجود دارد؛ اما سؤالی که باید مطرح شود این است که علل این آشفتگیها و مشکلات به وجود آورندهی وضع آشفته چیست که بتوانیم با بستن چشمهایمان وضع بهبودیافتهی این آشفتگی را متصور شویم؟
مشکل اصلی این است که فقط به دنبال فرار از شهر قبلی و ساخت شهری جدیدیم و هرگز به دنبال پیدا کردن علت مشکلات به جهت حل آنها یا تکرار نکردن آن مشکلات در ساخت شهر جدید نیستیم. همواره به دنبال ساخت تابلویی زیباییم که بگوییم ما میتوانیم اما هرگز لحظهای به محتوای آن تابلوی زیبا فکر نمیکنیم. شاید با پیدا کردن علل این آشفتگی اصلاً نیازی به ساخت شهری جدید که پیشنهاد روحانی است نباشد و همین شهرهای کنونی را بتوانیم بهبود ببخشیم. البته شاید انگیزههای دیگری پشت نظریهی ساخت شهر باشد که آنها را نیز باید بررسی کرد که آیا قابل قبول است یا خیر؛ اما میدانیم که حتی اگر انگیزههای قابل قبول دیگری برای ساخت شهر جدید باشد، برای اینکه این شهر به کار آید و فقط هدر دادن منابع مالی و جانی و زمانی و... نباشد، باید تمامی مشکلات پدیدآورندهی آشفتگی معماری و شهرسازیمان شناسایی شود و برای حل آنها، راه حلهای درست عرضه شود که این راه حلها نباید صرفاً بعد ظاهری مشکلات را پوشش دهند که اگر اینچنین باشد باز هم فایدهی چندانی ندارد؛ مانند شهرهای ساختهشدهای که شاید آشفتگی ظاهری را برطرف کرده باشند اما در بعد معنایی و در محتوای آنها ایراد وارد است که عدم استقبال مردم از آن شهرها نشاندهندهی مشکلات است، مانند شهر جدید هشتگرد و پردیس و پرند و نمونههای دیگر. البته شاهد هستیم که مسئولین به این مسئله واقفند که حتی به این شهرهای ساختهشده اشارهای نمیکنند و به دنبال انکار آنها هستند و آن شهرها را شهر جمهوری اسلامی نمیدانند که این انکار، خود گواه بیتوجهیهای دوباره به مشکلات و صرفاً درخواست ساخت تابلویی زیباست.
اشتراک مطلب
لینک کوتاه
درباره نویسنده
احسان اشراق و ساناز لری امینی:
مطالب مرتبط