وقتی از معماری سنتی و معماران سنتی میگوییم تصویری در ذهن داریم از بناهایی که در دوران پیشامدرن ساخته شده است و معمارانی که آن بناها را ساختهاند. در این تصویر کلی، به همان نسبتی که عبارتهای «معماری سنتی» و «معماران سنتی» کلی است، تفکیک خاصی بین انواع بناهای دورههای مختلف قایل نیستیم: هر آنچه پیش از دوران مدرن ساخته شده یکسره سنتی است. نیز در استفاده از صفت سنتی و بار معناییای که ممکن است با خود در پی داشته باشد دقیق نیستیم، در ترکیب سنتی با معماری و معماران بیش از همه منظورمان چیزی است که به گذشتهای دورتر از صدسال اخیر متعلق است و در بند دقیق استفاده کردن از صفت سنتی نیستیم. بین تعریفهای دانشوران مختلف از این عبارت هم توافق کاملی وجود ندارد اما آنچه آنجا نیز مشترک است این است که این معماری چیزی است که تا پیش از دوران مدرن در ایران محقق میشده است و حاصل تداوم الگوهای مشخص برگرفته از تجربۀ انباشتۀ معماری طیّ زمان است؛ معماران سنتی هم عاملان ساختن همین معماری سنتی هستند. بحثِ بیش از این در تدقیق این عبارت موضوع این نوشته نیست و از آن میگذرم.
با در نظر داشتن این نکته که نباید تلقی مدرن از معماری و مراحل آن را به گذشته ببریم، عقلاً و نقلاً میدانیم که بخشی از مسیر معماری سنتی طراحی است. به هر حال معماران طرحی برای بنایی که قرار بوده بسازند درمیانداختهاند. معدود طومارها و زیجهای معماری که به دستمان رسیده شاهدی است بر این که دستکم برخی از معماران این طراحی را با کمک ترسیم انجام میدادهاند. با وجود اینکه منابع مکتوب دربارۀ طراحی در معماری سنتی کم است اما دانشورانی با مطالعۀ همین منابع، گفتگو با شواهد زندۀ معماری سنتی (معماران سنتی امروزی) و مشاهدۀ آثار مراحلی را برای طراحی در معماری سنتی ایران برشمردهاند. در کتاب الفبای کالبدی خانههای سنتی یزد پنج مرحله برای طراحی یک خانه برشمردهاند: اندازهگیری زمین؛ تعیین کمّی شکلهای سنتی (مانند تالار، بادگیر، سهدری و... )؛ گنجاندن شکلهای سنتی در محوطه با به کار گرفتن پیمون مطلوب زمین و بر اساس ملاحظات محیطی؛ ارزیابی و کستافزود؛ بازنگری کل طرح و تعیین مکانهای به کار گرفتن هنرهای وابسته به معماری. پیرنیا نیز برای طراحی در معماری سنتی ایران (بهطور کلی و نه در گونهای بنای خاص) پنج مرحله قایل است: گز کردن زمین (اندازهگیری و مساحی)؛ گنج کردن (گنجاندن خواستههای صاحبکار در طرح)؛ پیمون کردن (کستافزود یا زدوخورد ابعاد اندامها برای تطبیق خواستههای صاحبکار با نظام پیمون)؛ آرایش کردن (چیدن اندامهای طراحی شده به دور حیاط که به آن گنار زدن نیز میگفتند)؛ پیاده کردن (کشیدن طرح بر روی برزه ـ تختۀ چوبی طراحی). با اینکه میشود تا حدی از این مراحل را متعلق به طراحی در معماری سنتی ایران دانست اما در عین حال رنگ تصور مدرن از معماری نیز در این مراحل پیداست.
گرچه این معماری اساساً به دوران پیشامدرن تعلق دارد اما بدیهی است که معماران سنتی و معماری سنتی در نقطهای از تاریخ از بین نرفتهاند؛ عقل حکم میکند برای دانستن دربارۀ سنت طراحی به سراغ معماران سنتی امروزی برویم اما آیا واقعاً چیزی از آن سنت نزد آنها مانده است؟ پس از اینکه نظام سنتیای که این معماران در آن کار میکردند فروپاشید، بهمرور معماری مدرن و معماران تحصیلکرده جای معماری سنتی و معماران سنتی را گرفتند. کمکم «معمار» معنی بنّا به خود گرفت و «آرشیتکت» کسی بود که بنا را طراحی میکرد. معماران سنتی به حکم جبر زمانه بنّاهایی شدند که وارث سنت معماریای بودند که از میان رفت. همانطور که زمانه عوض شد ابزار و مصالح کار اینان نیز عوض شد. این معماران سنتی دیگر دستاندر کار «ساختن» نبودند، کارهایی که به آنها واگذار میشد حداکثر مرمت آثار معماری سنتی بود. تعداد معماران سنتی تا روزگار ما کمتر و کمتر شد و آنهایی که باقی ماندهاند نیز چیزی از سنت طراحیای که پیشینیانشان صاحبش بودهاند در دست ندارند. آن نسل از معماران سنتی که بیواسطه وارث آخرین نسل از معمارانی بودند که طراحی سنتی میدانستند از دنیا رفتهاند و اینها آخرین بازماندههای گونهای رو به انقراضند. حتی در مرمت امروز نیز معماران سنتی بیش از آن که در چارهاندیشی و طراحی سهمی داشته باشند مجری طرحهای مرمت مرمتگران دانشگاهرفته اند. معماران سنتی امروز فرزند همین روزگارند و از همین روزگار و در همین روزگار چیزهایی آموختهاند و خود را با همین روزگار وفق دادهاند. واحدهای اندازهگیری و ابزارها و مصالح کارشان همه امروزی است؛ اینها بر سنت طراحی نیز اثر میکند و کسی که با این چیزها خو گرفته است و مثلاً حوض میانسرای مدرسهای سلجوقی را با ملاطی از سیمان باز میسازد و آن را فقط در صورت به چیزی که بوده است شبیه میکند مدتهاست که دیگر صاحب سنت طراحی پیشینیانش نیست. معماران سنتی امروز با جهان امروز و انسانهای امروز بالیدهاند، آن جهان و آن جهانبینی از بین رفته است. ارزشهای اخلاقی و مناسبات انسانی طور دیگری است، خاک و مصالح دگرگون شده است. جهان پیوستهای که معمار سنتی و سنت طراحیاش جزوی از آن بودهاند دیگر نیست. معماران سنتی امروز از جهان پیوستۀ معماریِ سنتی طراحی را از دست دادهاند و فقط فنون آن را در دست دارند، فنونی که شواهد مادیش در بناهای معماری گذشته هست و در پیچهای زمان بهکلی گم نشده است. امروز ما و سنت طراحی معماری گذشتۀ ایران در دو سوی درهای ایستادهایم که پل میانمان فرو ریخته است.