ساختار شهر قزوین در دوره صفوی از موضوعاتی است که بسیار از آن سخن رفته، اما نکتهای که اغلب مغفول واقع گشته نگاه جامع بر اساس قیاس و استقراء بافت موجود و تمامی متون تاریخی و اسناد مرتبط با قزوین صفوی است. از اینرو اغلب نوشتهها، تصویری آرمانی از پایتخت دوم صفوی به دست میدهند. در این گفتار (یا سلسله گفتار) سعی بر نمایاندن ابعاد مختلف شهر قزوین به منظور نزدیکی بیشتر به واقعیت شهر در دوره صفوی است.
عملیات انجام شده در این دوره [صفوی] نشان از وجود طرحی جامع برای شهر دارد. ساختار تاریخی شهر که تا قبل از صفویه مبتنی بر همان طرح زکریای قزوینی بود در این دوره تجدید گردید. دولت صفوی مرکز شهر تاریخی را که شامل حداقل دو هسته مسجد جامع و بازار (و احتمالاً عمارت حکومتی) در کنار یکدیگر بود را دگرگون کرد. مسجد جامع شافعی، با توسعه احداث ابنیه جدید تبدیل به مسجد شاه صفوی شد، اما موقعیت مکانی آن ثابت ماند. این همان نمود کالبدی تأثیر ساخت دولت شیعی در ایران است که با اقدامی هوشمندانه، به جای احداث مسجد شاه جدید (آنچنان که در اصفهان اتفاق افتاد) مسجد قدیم را که زمانی مرکز شافعیان، قدرتمندترین مذهب قزوین بود، مبدل به مسجد شیعی نماید. ساخت دولتخانه و باغات بسیار، دومین هسته شهر را تشکیل میداد و با انتقال بازار از کنار مسجد جامع به مکان فعلی ساختار جدیدی را برای شهر پدید آمد. این اقدامات با ساخت میدان بزرگ در نزدیکی بازار و اتصال هستههای شهر توسط خیابان به یکدیگر کامل شد.
عبدیبیگ شیرازی در زینتالاوراق، اساس اندیشه طراحی شهر قزوین را بیان کرده است. او در چند بیت به لقب بابالجنه، شاه تهماسب و احداث باغ و جاری کردن نهر در آن سخن گفته:
"هرکه آغاز وصف او کرده سخن از باب جنّت آورده
همه چیزش خوشست و این خوشتر که شهنشه برو فکنده نظر
ساخته باغ و خانه شاه درو مهر و مه را بود پناه درو
نهرها کرده شه درو جارى کآب ازو جسته ابر آذارى
از خزان سروِ باغش آزاد است نام باغش سعادت آباد است
باغى این سان که خلد تمثالست آب او از قنات اقبال است
شاهش آراسته به حدّ کمال این چنین از سعادت و اقبال
شاه ظلّ خداست در همه حال باغ او باشد از بهشت مثال"
(عبدیبیگ شیرازی، ۱۳۹۵، ص ۱۵۷)
به این ترتیب عبدیبیگ با بیان اینکه شاه، سایه خدا بر زمین است، باغ احداثی او را مثالی از بهشت میداند. وجود نهرها در باغ، مصداق آیه شریفه جنات تحتهاالانهار (سوره فرقان آیه ۱۰) میباشد همچنانکه خود او در جای دیگری بدان اشاره دارد:
"که ز الطاف شاه فیض آثار جنّتى گشته تحتهاالانهار"
(عبدیبیگ شیرازی، ۱۳۹۵، ص ۱۶۰)
عبدیبیگ، اقبال قزوین را در نظر افکندن شاه بر این شهر و ساختن عمارت و باغ در آن دانسته است. این موضوع اگرچه ممکن است مدح شاه تلقی گردد اما با توجه به مقام شیخیت شاه تهماسب در تصوف و پیشوایی مذهب شیعه، در (انتهای) دورهای که تصوف بسیار گسترده و مورد توجه بوده (دوره ایلخانی و تیموری) چنین امری صورتی واقعی پیدا میکند. مرور حکایتها و سرگذشت مشایخ صوفیه و عرفا از قرنهای اولیه همچون شیخ ابوالحسن خرقانی و شیخ ابوسعید ابوالخیر تا شیخ صفیالدین اردبیلی، جد شاه تهماسب، که جانشینی او را به ارث برده، نشان میدهد که اقامت مشایخ و حتی گام برداشتن بر آنها بر زمین، چقدر پر فیض بوده است. به این ترتیب شاه تهماسب با بهرهگیری از پیشینه باغسازی و روان ساختن آب در نهرها، قزوین را تبدیل به بهشتی میکند که شایسته چنین حکومت شیعی است. این شاید به نوعی جلوه لطیف دولت شیعی صفوی باشد که پس از اجبار شاه اسماعیل، توسط جانشینش شامل حال مردم ایران گشته و در پایتخت ظهور نموده است. اما نباید تصور کرد این اندیشه در تمام شهر قزوین جاری گشته است، چه بافتهای مسکونی و گذرهای پر اعوجاج و خشک آن به همان صورت سابق باقی بود. این اقدام با احداث خیابانهای پرنزهت در شهر، فرصتی را در اختیار مردم قرار داد تا جلوهای از جنت را مشاهده و با عبور از دروازه باب الجنه، وارد جنت خلد! گردند.
پیشینه مهندسی در قزوین حکایتی از آبادانی/ مهرزاد پرهیزکاری/ تهران: رهآورد مهر؛ قزوین: سازمان نظام مهندسی ساختمان استان قزوین/ ۱۳۹۸/ ص ۱۲۷-۱۲۸.