روزگاری میپنداشتیم که در گذشته، تا پیش از دوران جدید، معماران خط نمیکشیدند، نقشه نمیکشیدند؛ یا اگر میکشیدند، بر زمین گچ و زغال و پنبهدانه میریختند. بعداً از شواهد متعدد، از منابع نوشتاری و سندهای تصویری، دانستیم که معماران نامدرن هم خط میکشیدند. در بیهقی، خواندیم که مسعود غزنوی «خطها کشید به دست عالی خویش» و در طبری خواندیم که انوشیروان فرمود نقشۀ انطاکیه را بر پوست کشیدند و رومیه را مطابق آن بنا کردند. با این حال، خوب میدانیم که تا پیش از دگرگونی آموزش و حرفۀ معماری در روزگار جدید، خط کشیدن بر همۀ کاروبار معماری مسلط نبود. نقشه کشیدن ابزاری بود برای انتقال اندیشه و خیال معماری به دیگران. در روزگار جدید است که خط کشیدن در همۀ اندیشۀ معماری اثر گذاشته است؛ چندان که معماران هم برای اندیشیدن و «اتود کردن» از نقشه و «کشیدن» و ترسیم استفاده میکنند و هم برای گفتگو با همکاران و کارفرمایان، و هم برای تعامل با سازندگان. در آموزش جدید معماری در ایران است که معماران رفتهرفته با کلمه وداع کردهاند و خط را بر همۀ شئون معماری مسلط خواستهاند. کلمۀ مکتوب در این روزگار به حاشیۀ معماری رفته است و تقریباً جایی جز اسناد رسمی ندارد. کلمه را البته نمیتوان از اندیشه یکسره بیرون کرد؛ اما میتوان آن را به حاشیه راند و چیزهایی را نایب و قائممقام آن کرد. معماران، همچون دیگر انسانها، گزیری از کلمه نداشتهاند؛ اما در روزگار جدید، تا توانستهاند از شأن آن کاستهاند و آن را حاشیهنشین کردهاند. در گفتگو با همکاران و کارفرمایان هم، آنجا که نقشه کم آورده است، به کلمه در قالب گفتاریاش بسنده کردهاند و تا توانستهاند، از کلمۀ مکتوب تن زدهاند. کلمۀ گفتاری را هم خادم خطهای ازپیشکشیده کردهاند؛ چندان که مهارت لفّاظی و زبانآوری از مهارتها یا شاخصههای معماران امروز شده است: کلمههای تهی از واقعیت، تهی از صداقت. پیداست که گسترش ابزارهای گفتگو، ابزارهای کلمۀ گفتاری، مانند تلفن در این روزگار چنین شأنی برای کلمه را در کاروبار معماری نیز تقویت کرد.
اما امروز با ظهور و تداول خیرهکنندۀ ابزارهای گفتگوی نوشتاری از طریق شبکههای ارتباطی، گویی کلمۀ مکتوب در بسیاری از موارد جای کلمۀ گفتاری را رفتهرفته میگیرد. امروز بسیاری از سخنانی که تا چندی پیش از طریق تلفن یا گفتگوی حضوری منتقل میشد، بر محملی چون تلگرام و ایمیل و اقسام شبکههای اجتماعی مینشیند. گویی کمکم کار کلمۀ مکتوب بالا میگیرد. اگرچه این کلمۀ مکتوب، بر چنین محملهایی، دیگر فخامت «کتاب» و «رساله» را ندارد، باری این قدر هست که روزبهروز بر وسعت قلمرو خود میافزاید. آیا کلمه در صورت مکتوبش در کاروبار معماری، در زبان معماری، اثر خواهد گذاشت؟ رعدی آذرخشی، شاعر معاصر، آرزو میکرد که روزی بیاید که زبان نگاه بر جای زبان گفتار بنشیند و حق خود را از زبان گفتار بازبگیرد. آرزوی او برنیامد؛ اما آیا روزگاری در پیش است که کلمۀ نوشتاری دادِ خود را از خط و نقشه بازبستاند؟ آیا چنین سیطرهای در طرز اندیشه و فهم و ساختنِ معماری اثر خواهد گذاشت؟
۷ تیرماه ۱۳۹۵