سفرنامهنویسان با عنوانهای مختلفی از تماشاخانههای فرنگ یاد کردهاند. واژۀ تئاتر در خلال گزارشهای سیاحان ایرانی در دورۀ قاجاریه، در جایگاههای مختلفی اعم از عمل اجرای گونههای مختلف نمایش و همچنین مکان اجرای آنها به کار برده میشد. میرزا ابوالحسنخان ایلچی اولین کسی است که در سفرنامهاش به روسیه در سال ۱۲۳۱ق (۱۱۹۴)، واژۀ «تیاتر» را وارد واژگان فارسی کرد.[۱]
در مورد گونههای نمایشی منسوب به تئاتر، ظهیرالدوله در سال ۱۳۱۸ق (۱۲۷۹) اپرا را به صورت گونهای از تئاتر تعریف کرده است: «اپرا آن تياترى را مىگويند كه از اول نمايش بازى تا آخر بدون انفصال ساز و موزيك بزنند و بازى كه مىآيد، هيچ گفتوگو و آواز نباشد. فقط نمايش و حركاتى باشد و تمام حركات با ضرب موزيك جور باشد».[۲] در سفرنامۀ ناصرالدینشاه در سال۱۳۰۶ق (۱۲۶۸)، باله نیز در جایگاه تئاتر مطرح شده است: «طياطر باله بايد رفت».[۳]
میرزا ابوطالبخان در سال ۱۲۱۴ق (۱۱۷۸) به قصد نامیدن مکان تئاتر، معادل انگلیسی تئاتر یعنی «پلی هوس»[۴] را به کار برده است: «ديگر دو خانه رقص و نقل شعبدهبازى است كه «پلىهوس» گويند».[۵] همچنین نخستین کسی که واژۀ تئاتر را به «تماشاخانه» ترجمه کرد و در واقع آن را در جایگاه مکان اجرای تئاتر به کار برد، خسرومیرزا در سال ۱۲۴۵ق (۱۲۰۸)،[۶] بوده است. رضاقلیمیرزا در سال ۱۲۵۱ق (۱۲۱۵) «طربخانه» را در معنای اپرا به کار برده است.[۷] از اینرو اگر اپرا را بهسان گونهای از تئاتر بپذیریم، میتوان طربخانه را عنوان دیگری برای نامیدن مکان تئاتر دانست. حاجسیاح و همچنین میرزاحسین فراهانی به ترتیب در سالهای ۱۲۷۷ق (۱۲۳۹) و ۱۳۰۲ق (۱۲۶۳)، محل اجرای تئاتر را با عنوان «تماشاگاه» معرفی کردهاند.[۸]
بر اساس روایت میرزا ابوالحسنخان ایلچی در سال ۱۲۳۱ق (۱۱۹۴)، به مکان نمایش آپره یا همان اپرا تئاتر اطلاق میشده است: «آپره که آن را تیاتر نیز میگویند، مکانی است که مختص رقص و بازیها و تقلیدهای شب است».[۹] مظفرالدینشاه در سال ۱۳۱۸ق (۱۲۸۰) نیز اپرا را در معنی «تماشاخانه» و در جایگاه مکان تئاتر به کار برده است.[۱۰] بر اساس توصیفهای ظلالسلطان در سال ۱۳۲۳ق (۱۲۸۴)، «تماشاگرخانه»، «بازیگرخانه»، «مهمانخانه» و «سیرک» در معنای تماشاخانه کاربرد داشتهاند.[۱۱] اطلاق عنوان تماشاگرخانه و بازیگرخانه میتواند بر طرح موضوع اصالت نقش دو گروه تماشاکننده و تماشاشونده بهمثابۀ دو رکن اصلی هر اجرا در آن زمان صحه گذارد. ظلالسلطان برخلاف مظفرالدینشاه، بین اپرا و تماشاخانه تفکیک قایل شده است: «اقسام مختلف بازیگرخانه و تماشاخانه رفتیم و یک روز به اپرا و سه شب که توقف کردیم، هرشبی به یک تماشاخانه»؛[۱۲] بنابراین میتوان چنین نتیجهگیری کرد که احتمالاً اپرا را فضایی بزرگتر از تماشاخانه و معادلهایش میدانسته است. درصورتی که حاج سیاح با فاصلۀ زمانی چهل و پنج سال پیش از وی، صحبت از سیرگاه (سیرک) به نام گراناوپرا[۱۳] کرده است.[۱۴] با مقایسۀ توصیف او با توصیف ظلالسلطان میتوان به این نتیجه رسید که حاج سیاح برخلاف ظلالسلطان، سیرک را معادل گراناپرا و در واقع فضایی بزرگتر از اپرا فرض کرده است. بنابراین فارغ از اینکه کدام یک از سیرک یا اپرا زیرمجموعۀ دیگری محسوب میشدند، به طور کلی یا مکان سیرک و اپرا را معادل هم میدانستند، و یا اینکه فعالیت غالبی را که در این دو انجام میشده است، معادل هم در نظر میگرفتند.
بنابراین به نظر میرسد به علت غریب بودن پدیدۀ تئاتر و مکان آن برای سیاحان فرنگ، به طیف وسیعی از هنرهای اجرایی اعم از تئاتر، اپرا و باله، عنوان تئاتر میدادند. همچنین بر سر نامگذاری مکانهای اجرا توافقی وجود نداشته است. این مکانها با عناوینی همچون پلیهوس، تماشاخانه، طربخانه، تماشاگاه، اپرا، تماشاگرخانه، بازیگرخانه، مهمانخانه و سیرک نامیده میشدند. بعد از ورود تئاتر به ایران، این عنوانها در مواردی عیناً و در مواردی نیز با تغییراتی در نامیدن مکانهای تئاتر ایران به کار برده میشدند؛ چنانکه در اسناد مکتوب به عنوانهای تفرجگاه[۱۵] (میتواند معادلی برای طربخانه باشد)، نمایشگاه[۱۶] و نمایشگاه[۱۷] برمیخوریم. در توصیفهای خانملک ساسانی نیز به جای صحنه از واژۀ «نمایشگاه» استفاده شده است.[۱۸] همچنین در برخی موارد منظور از واژۀ نمایش، همان کنسرت بوده است؛ چرا که در آن زمان موسیقی و تئاتر با هم در برنامه گنجانده میشد و به علت نقش پررنگتر تئاتر، عنوان نمایش را به آن اطلاق میکردند.[۱۹]