×

جستجو

دشواری‌ها و گرایش‌های معرفت‌شناختی در تقاطعِ تاریخ‌های معماری و نظریه‌های انتقادی، قسمت سوم: «نُه مواجهه»

ای‌یِن بوردِن، جین رِندِلترجمه‌ی مهرداد قیومی بیدهندی

قسمت اول این یادداشت

قسمت دوم

 

با اینکه مورخانی عتیقه‌شناس چون دبورا هاوِرد [۱] معتقدند که «تاریخ خوب نیازی به روش ندارد»،[۲] این عقیده که تاریخ را می‌توان یا باید «بدون روش» یا «بدون نظریه» نوشت مهمل است. پرداختن به تاریخ با استفاده از اندیشه‌ها و ذهن‌های کهنه‌ی درگذشتگان مُحال است. «از نظریه گزیری نیست. با نظریه است که جهان را معنادار می‌کنیم.»[۳]  تاریخ را از چه طریق می‌توانیم بسازیم به‌جز علایق روزگار خودمان؟ چگونه می‌خواهیم آن علایق را به پرسش‌های تفسیری‌ای برگردانیم که قرار است آنها را به تاریخ عرضه کنیم؟ همچنین برعکس، چگونه می‌خواهیم از گذشته چون زمینه‌ای استفاده کنیم که پژوهش‌های تفسیری خود را در دل آن پیش ببریم؟ پس در هر توجهی به گذشته، باید از نوعی مفهوم واسطه برای ایجاد گفت‌وگو بین جوهر ویژه‌ی گذشته و موقعیتِ حاضرِ مورخ استفاده کرد ــ «همه‌ی تاریخْ نظریه‌مدار است».[۴] به‌علاوه، آن مفهومِ واسطه دیگر زبان‌آوری محض با استفاده از فنون ادبی یا تبحر نویسندگی نیست؛ بحث از روش‌شناسیِ تاریخ معماری به محدوده‌ی سبک رِوایی[۵] یا قابلیت ارتباط [۶] منحصر نیست. [۷] این «بحران در تاریخ رِوایی یا داستان‌سرایانه»، [۸] به بیان موجَز هیدن وایت[۹] ، حقیقتِ حال «همه»ی اقسام تاریخ است؛ چه تاریخِ نظریه‌مدار (آنچه وایت «فلسفه‌ی تاریخ» می‌خواند) و چه تاریخِ تجربی («تاریخ» یا «خودِ تاریخ» [۱۰]):

آن مورخانی که خطی قاطع بین تاریخ و فلسفه‌ی تاریخ می‌کشند از تشخیص این ناتوان‌اند که هر گفتمان تاریخی حاوی یک فلسفه‌ی تاریخ تمام‌عیار است؛ ولو به‌تلویح. ... تفاوت اصلی تاریخ و فلسفه‌ی تاریخ این است که فلسفه‌ی تاریخ دستگاه مفهومی‌ای را که فاکت‌ها در گفتمان، با آن سامان یافته‌اند از گفتمان به سطحِ متن می‌آورد؛ اما تاریخی که آن را «خود تاریخ» می‌خوانند آن دستگاه مفهومی را در دل روایت پنهان می‌کند، و در آنجا چون ابزارِ نهفته یا تلویحیِ شکل‌دهی عمل می‌کند. [۱۱]

کیت جنکینز [۱۲] از اینجا این‌طور نتیجه می‌گیرد که انتخاب بر سر این نیست که تاریخْ نظریه‌مدار باشد یا نه؛ بلکه انتخاب بین «تاریخی است که از آنچه می‌کند آگاه است و تاریخی که آگاه نیست». [۱۳] پس نظریه در یک مرتبه عبارت است از تصریح گفت‌وگوهای مورخ؛ آشکار کردنِ برنامه‌ی کار تفسیری نه چون بهانه‌ای تلویحی و پنهان، بلکه چون مجموعه‌ای لزوماً پیچیده از مسیرهای اندیشه.

 این پرسش که آیا از نظریه استفاده بکنیم یا نه پرسشی نابجاست. پرسش‌ها باید چنین باشد: اولاً، از کدام نظریه استفاده کنیم؛ ثانیاً، آن نظریه را چگونه به موضوع‌های ظاهری تحقیق ربط دهیم. در خصوص پرسش اول، اگر معماری، چنان‌که گفتیم، ناگزیر با اعمال مادی و ایدئولوژیکی که امور شهر را پیش می‌برد و هدایت می‌کند درهم‌پیچیده است، پس رواست که بگوییم چون هر تاریخ معماری تفسیری انتقادی از معماری است، مبنای نظری آن نیز «نباید» فقط از درون خود گفتمان معماری به‌دست آید؛ «زیرا کلنگ بنّا هیچ‌وقت خانه‌ی بنّا را خراب نمی‌کند.» [۱۴] برعکس، باید به دیگر عرصه‌ها، دیگر قلمروهای نظری توجه کرد. به‌علاوه، مورخان همچنانکه نباید برده‌ی علایق درونی معماری باشند، عنان خود را هم نباید یکسره به‌دست طبقه‌بندی‌ها و حوزه‌های محدود اقسام خاصی از نظریه‌ها بسپارند. اگر چنین کنند، در حجره‌ی فلسفه محبوس می‌شوند. بنابراین، منظور ما از «نظریه‌ی انتقادی» فقط آثار مکتب فرانکفورت [۱۵] (آراء آدورنو[۱۶] ، بنیامین،[۱۷] هابرماس،[۱۸] هورکهایمر،[۱۹] مارکوزه،[۲۰] و دیگران) نیست؛ بلکه همه‌ی نظریه‌های خودآگاهیِ رهایی‌گرا[۲۱] (اقسام فمینیسم‌ها، مارکسیسم‌ها، روانکاوی، و مانند اینها) را، و نیز هر رشته‌ی دانشگاهی‌ای را که از نظریه تغذیه می‌کند (مانند مطالعات تاریخی و فرهنگی، انسان‌شناسی، جغرافیا، جامعه‌شناسی) در بر می‌گیرد. نظریه‌ی انتقادی عبارت از هر طرح کلی ذهنی‌ای است که الگو، تبیین، گمانه‌زنی، فرضیه یا روش عملی را برای هر جنبه از زندگی اجتماعی انتزاع می‌کند. بنابراین، بحث ما در این است که برخی از بهترین کتاب‌ها در تاریخ معماری ــ بهترین هم برای مورخان معماری که آنها را در نسبت با تحقیق خود منظور کنند، و هم برای آنها که آرزو دارند با تاریخ معمولی که هر روز در آن زندگی می‌کنیم روبه‌رو شوند و آن را بفهمند ــ روی جلدشان لزوماً برچسب «تاریخ معماری» ندارد. با این حال، این کتاب‌ها ارتباطی مستقیم با تاریخ معماری و شهر دارد؛ آن‌چنان که می‌توان از «تفاوتی که نظریه ایجاد می‌کند» [۲۲] سخن گفت.

حال نوبت به دومین پرسش می‌رسد که نظریه چگونه به مطالعه‌ی تاریخی و انتقادی معماری ارتباط می‌یابد. نظریه واقعاً چه تفاوتی ایجاد می‌کند؟ این تفاوت به نُه شیوه تحقق می‌یابد.

 

ادامه دارد.

 

پی‌نوشت‌ها

1. Deborah Howard (1946-)

۲. او این سخن را در مقاله‌ای در «همایش سالیانه‌ی مدرسان تاریخ معماری در مدارس معماری، دانشگاه ناتینگم (ژوئن ۱۹۹۳) (the Annual Conference of Teachers of Architectural History at Schools of Architecture, Nottingham University) گفته است. برای ملاحظه‌ی بررسی این همایش، نک:

Iain Borden, “Learning to Read the Past,” in Building Design, no. 1130 (25 June 1993), pp. 28-9.

3. Leonie Sandercock, “Framing Insurgent Historiographies,” in Sandercock (ed.), Making the Invisible Visible, p. 20.

4. Keith Jenkins, Re-thinking History (London: Routledge, 1991), p. 70.

5. narrative style

6. communicability

7. Rejean Legault, “Architecture and Historical Representation,” in Journal of Architectural Education, v. 44 n.4 (August 1991), pp. 200-5.

نیز نک:

Hayden White, Metahistory: the Historical Imagination in Nineteenth-Century Europe (Baltimore, MD: Johns Hopkins University Press, 1973).

8. Fredric Jameson, “Architecture and the Critique of Ideology,” in The Ideologies of Theory: Essays 1971-1986. Volume 2 Syntax of History (London: Routledge, 19BB), p. 39.

9. Hayden White (1928-2018)

10. “history proper”

11. Hayden White, Tropics of Discourse: Essays in Cultural Criticism (Baltimore, MD: Johns Hopkins University Press, 1978), pp. 126-7.

12. Keith Jenkins (1943-)

13. Jenkins, Re-thinking History, p. 69.

14. Audre Larde, “The Master's Tools Will Never Dismantle the Master's House,” in The Audre Larde Compendium (London: Pandora, 1996), p. 160.

15. Frankfurt School

16. Theodor W. Adorno (1903-1969)

17. Walter Benjamin (1892-1940)

18. Jürgen Habermas (1929-)

19. Max Horkheimer (1895-1973)

20. Herbert Marcuse (1898-1979)

21. self-reflexive emancipatory theory

22. Sandercock, “Framing Insurgent Historiographies,” p. 14.

نیز نک:

Leonie Sandercock, Towards Cosmopolis: Planning for Multicultural Cities (Chichester: Wiley, 1998), pp. 85-104; Edward W. Soja and Barbara Hooper, “The Spaces that Difference Makes: Some Notes on the Geographical Margins of the New Cultural Politics,” in Michael Keith and Steve Pile (eds.), Place and the Politics of Identity (London: Routledge, 1993), pp. 183-205.

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر