کتاب میدان بهارستان (تجربه نووارگی در فضای شهری ایران)، سومین کتاب از مجموعهٔ تهرانپژوهیِ انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی است، که در سال ۱۳۹۴ منتشر شده. نویسندگان کتاب مذکور، دکتر زهرا اهری و دکتر سیدمحسن حبیبی هستند. نوشتهٔ پیشرو، با هدف بررسی ساختاری و شیوهٔ مواجههٔ نویسندگان با عنصر شهری تاریخیای مانند میدان بهارستان است. ابتدا قدری به موضوع و جانکلامِ کتاب پرداختهام. در مرتبهٔ بعدی، مختصری از محتوای کتاب و، تحلیل و ارزیابیِ استدلالها و شواهد پشتیبانشان را آوردهام. و در آخر، جمعبندی و نتیجهٔ قرائت.
بحث محوریِ کتابی که موضوع نوشتهام است؛ چنانچه از عنوان آن برداشت میشود، متوجه میدان بهارستانِ تهران است و، عنوان فرعی به نقش این میدان در فضایِ شهریِ معاصرِ ایران اشاره میکند. کانون توجّه مؤلفان کتاب یاد شده، موجودیتِ میدان بهارستان، از پیش از حیات تا ابتدای دههٔ شصتِ سدهٔ حاضر بوده است. ایشان لایههای حیات مدنیِ این عنصر شهری را در سیاقِ تاریخی آن خواندهاند و، استدلالهایشان را با پشتیبانیِ طیف وسیعی از شواهد تاریخی ارائه کردهاند. مشخصههای مکانی، کالبدی، کارکردی و فضاییِ میدان بهارستان در پنج مرتبهٔ زمانیِ پیشدرآمد، اوج، سکوت، فراز و فرود عرضه شده است. مراتب یاد شده متناسب با میزان تاثیر و تأثرِ اجتماعی و سیاسی و فرهنگیِ میدان بهارستان در هر مرتبه نامگذاری شده است. نویسندگانِ میدان بهارستان، علاوه بر ارائهٔ گزارشهای تاریخی و بررسی و تدوینِ منظم آن، پای مفاهیمی از جمله بیرون شهر/ درون شهر، مطالبهٔ اجتماعی، نوپردازی یکسویه و شکلی و محتوایی، میدان همچون نماد و مانند اینها را به میان میآورند.
اگر میدان بهارستان را به منزلهٔ یک اثر فرض کنیم، این اثر آفرینندگان درجهٔ یک و آفرینندگان درجهٔ دو دارد. آفرینندگان درجهٔ یک، اشخاصی هستند که به نحوی در آفرینش شکلی و محتوایی میدان در دورهها و فراز و فرودهای آن موثر بوهاند. ایشان طیف وسیعیاند؛ از مسئولان و برنامهریزان شهری تا باشندهها و واردشوندهها. آفرینندگان درجهٔ دو، خوانندگان این میداناند. هزاران و بلکه بیشمار خوانندهای که این اثر را به نحوی از انحاء میخوانند و برداشت و ادراکی از مشخصات کالبدی و مفهومی آن دارند. مؤلفانِ میدان بهارستان در دستهٔ دوم جای دارند. آنها میدان بهارستان را مانند یک اثر خواندهاند، لایهلایهٔ تاریخی آن را با استناد به شواهد تاریخی ورق زدهاند، حضور نسلهای متفاوت با ذائقههای فرهنگی و برداشتهایشان را وارسی کردهاند، تأثیر و تأثر میدان بهارستان را از آن حیث که عنصری از عناصر شکلدهندهٔ تهرانِ طالبِ نووارگی است، به جا آوردهاند و، در نهایت، محصول یافتههایشان را در پنج مرتبهٔ زمانی عرضه کردهاند. ایشان، تنها راوی ماجراها و حوادث نبودهاند. آنچه کتاب میدان بهارستان را متمایز میکند، شیوهٔ استخراج و استدراک شواهدِ تاریخی است. در ادامه به محتوای کتاب اشاره و نمونههایی را از شیوهٔ مواجهٔ محققان این کتاب با شواهد تاریخی آوردهام.
همانطور که اشاره شد، حیاتِ میدان بهارستان در پنج مرتبه وارسی و در هر مرتبه مشخصات چهارگانهٔ آن یعنی: مکانی، کالبدی، کارکردی و فضایی به تفصیل بررسی شده است. مؤلفان کتاب در تشریح مقصود خود از مشخصاتِ یاد شده، فضای شهری را مملو از روابط مدنی میدانند که شناخت و تعریف آن در گرو فهم تاریخی آن است. از نظر ایشان فهمِ تاریخیِ فضای شهری منجر به شناخت کالبد و محتوای آن میشود و، شناخت محتوا، فضای شهری را به مکان شهری و مکان شهری را به عرصهای برای تماس، نمایش، ارتباط و اتصال مبدل میکند. آنها خوانشِ تاریخیِ شهر را سرآغاز هر «اقدامی» میدانند. در ادامه با هدف استنباطِ مقصود ایشان از مکان شهری و فضای شهری و ... به متن کتاب مراجعه و هر یک از مشخصاتِ چهارگانه را در مراتبِ پنجگانهٔ حیات بهارستان جستجو خواهیم کرد.
نویسندگانِ میدان بهارستان برای بررسی «مشخصاتِ مکانیِ» هر مرتبه، نقشههای تهران در ادوار مختلف از نقشهٔ ناسکوف (۱۲۴۱ ق / ۱۲۰۵ ش) تا نقشههای تهران در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی را بررسی و، متناسب با دامنهٔ زمانی هر مرتبه، نقشههای مربوطه را تحلیل کردهاند. برای مثال، در مرتبهٔ «فراز»، نقشهٔ سال ۱۳۲۷ ش تهران را درج و با بزرگنمایی حدود بهارستان، موقعیت و بناها و عناصر شهری همجوار با میدان بهارستان را شناسایی کردهاند. علاوه بر این، به استقرار میدان در شمال شهر و تأکید چندباره و ملالآور به موقعیتِ کانونی آن در محلات فرادست اشاره کردهاند. از این گذشته، ایشان، موقعیت این میدان را در این مرتبه، عرصهای مناسب برای بروز تمایلات برخی از اقشار جامعه مانند، فارقالتحصیلانی که در دانشکدههای معماری اروپا تحصیل کردهاند و مطالبهگران مسائل سیاسی و اجتماعی میدانند. به این صورت، ایشان نقشهها را بررسی کردهاند، موقعیت استقرار آن را در کلیّتی از شهر بازشناختهاند و، به حضور اقشار مؤثر اشاره کردهاند. شیوهٔ آنها برای بررسی مشخصات مکانی در تمام مراتب، مشابه مرتبهٔ فراز است.
بررسی مشخصاتِ عناصرِ کالبدیِ بدنهٔ میدان برای هر مرتبه، ذیلِ «ویژگیهای کالبدی» درج شده است. مشخصاتِ مذکور در مرتبهٔ فراز به تخریب بناهایِ پیش از این مرتبه و طراحی و ساخت بناهای تازه اشاره میکند. نیز به «سبکِ» بناهای تازهساز، محوطهٔ پارکِ میانِ میدان و عناصر گیاهی آن و، موقعیت و مشخصات مجسمهٔ رضاشاه هم اشاره میشود. باری، ویژگیهای کالبدی تمام مراتب مانند مرتبهٔ فراز، مختص بررسی و تحلیل صوریِ بدنهٔ میدان و شناسایی تغییرات آنها نسبت به مرتبهٔ قبل است. تحلیلِ صورتِ کلیِ وجوهِ میدان بهارستان ذیلِ همین مشخصات کالبدی و با عنوان «ریختشناسی قطعات» برای همهٔ مراتب آمده است. تحلیل عناصر کالبدیِ هر مرتبه شامل: ویژگیهای مکانی و ریختشناسی قطعات، با بررسی شواهد تاریخی، یافتههای مرتبهٔ قبلی و تحلیلِ نقشههای مندرج در بخش ویژگیهای مکانی عرضه شده است.
نویسندگان کتاب با بررسی کارکرد بناهایِ بدنهٔ میدان و در برخی از مراتب کارکرد بناهایِ خیابانهای اطراف به نقش کارکردیِ میدان بهارستان پرداختهاند. ویژگیهای کارکردی، عرصهٔ ارائهٔ یافتههای نویسندگان از کارکردهایِ میدان بهارستان است. اگر کتاب میدان بهارستان را بخوانید، متوجه خواهید شد که میدان بهارستان در طول حیات خود نقشهایِ متفاوتی را در عرصهٔ شهری تهران معاصر تجربه میکند.
ویژگیهای فضایی هر مرتبه، آلیاژی از یافتههای سه مشخصهٔ دیگر است. کانون تمرکز مؤلفان کتاب در این بخش، جوّ حاکم بر میدان بهارستان در دامنهٔ زمانی هر مرتبه است. برای مثال، در مشخصات فضاییِ مرتبهٔ فرود با ادغام یافتههایی از قبیل: کارکرد میدان در این دوره، موقعیت میدان در شهر و خیابانهایِ مجاورش، نقش و حضورِ متقابلِ آحاد مردم و دستگاههای دولتی و، مشخصههای کالبدیِ میدان، متنی مستقل از سایر وجوهِ میدان عرضه شده است.
اگر هر یک از مشخصههای چهارگانه را یک «رشته» فرض کنیم، در این صورت، فهم هر رشته در ارتباط با رشتههای دیگر امکان پذیر است، و، در نهایت خوانش و عرضهٔ رشتهها در کنار هم، «شبکه»ای را پدید میآورد. ویژگیهای مکانی و کالبدی و کارکردی، هر یک رشتههایی هستند که با استناد به شواهد تاریخی ارائه شدهاند، این سه رشته، شبکهای «پیدا» از اطلاعات را بیان میکند. اما، رشتهٔ ویژگیهای فضایی، شبکهای «پنهان» را عرضه میکند. مقصود از شبکهٔ پیدا این است که با قرائت یافتههای تاریخی، رویدادهای نامرئی، تا حدی مرئی و معلوم شدهاند و، منظور از شبکهٔ پنهان این است که با خواندن شبکهٔ پیدا، شناخت لایههای مربوط به مفاهیمی که پیشتر صحبت شد میسر شده است. وجه ممتاز این خوانش تاریخی، همین دریافت مفاهیم پنهان در لایههای تاریخی است. برای تفهیم بهتر منظورم، بایستی بگویم که، مشخصات مکانی و کالبدی و کارکردی، مشخصاتِ نامعلوم و در عین حال متغییریاند که محققان با مطالعهٔ رویدادها و بررسی و تفسیر شواهد تا حدی آنها را معلوم میکنند و، هر محقق بنا به تمرکز و میزان دقت در جستجو، دادههای متفاوتی را از آنها استخراج و استسفار میکند. نویسندگان میدان بهارستان اگر فرصت بیشتری داشتند، احتمالاً اطلاعات و قراین بیشتری عایدشان میشد، چه بسا با داشتههای بیشتر، صورت عرضهٔ آنها هم متفاوت میشد. اما، ویژگیهای فضاییِ هر مرتبه، یافتههای معلوم شده را میخواند و محصول این خوانش ارائهٔ مفاهیمی است که به کار اقدامات بعدی میآید. به سخن دیگر، میوهٔ این تحقیق در هر مرتبه، احضار و خواندنِ یافتههایِ شبکهٔ پیدا است.
فرض کنید که محقق (آفرینندهٔ ثانوی) دیگری، هریک از ویژگیهای مکانی و کالبدی و کارکردی و فضایی را با رشتهها و در نهایت شبکه یا شبکههای متفاوتی با آنچه در این کتاب عرضه شد، ارائه کند. برای مثال، اگر ایشان (محقق دیگر) هر یک از مشخصات چهارگانه را در طول حیاتِ میدان بهارستان بررسی کند، به نظر میرسد که در اینصورت، تحقیق به لحاظِ شکلی و به تبعیت از شکل، مفاهیم مستخرج از آن، متفاوت با تحقیق حاضر باشد. شیوهٔ ترکیب دادهها از دو چشمه آب میخورد: یکی اطلاعات تاریخی موجود و استعدادِ موضوع تحقیق و دیگری، میزان توانایی محقق در تفسیر آنها. سوالی که پیش میآید این است که، اگر محققان کتاب میدان بهارستان، بخواهند تحقیق مشابهای را برای میدان توپخانه انجام دهند، آیا شیوهٔ ارائه آنها مانند میدان بهارستان، در پنج مرتبهٔ طولی و چهار مشخصهٔ عرضی خواهد بود؟ به نظر میرسد پاسخ منفی باشد، چراکه استعداد میدان توپخانه و به دنبال آن نظرگاهِ منبعث از آن با میدان بهارستان متفاوت است. نویسندگان میدان بهارستان، با اتکاء به استعدادِ موضوع تحقیقشان و مدارکی که یافتهاند، تصمیم به چنین ترکیب و انشائی گرفتهاند.
باری، مهمترین درسی که مطالعهٔ کتاب میدان بهارستان برای محققان تاریخ شهر دارد، روش مواجههٔ آنها با عنصری شهری و توجه به لایههای تاریخی آن است. هر لایه با لایههای پس و پیش خود نسبتی دارد و مطالعهٔ تاریخیِ جمیع لایههای مذکور، موجودیتِ عنصر شهری را معلوم میکند، و این سرآغاز هر «اقدامی» است.