×

جستجو

مکانِ غیرمکان‌مند؛ پارادوکسی به مبهمی آینده!
سیدعلیرضا سیدی

امروزه گرایش‌های موجود در فضای آکادمیک رشتهٔ معماری و افزون بر آن، حوزهٔ فعالیت حرفه‌ای معماران، آنچنان گسترهٔ عظیمی از علوم را شامل می‌شود که به نظر می‌رسد پاره‌ای از آن‌ها قرابت چندانی با یکدیگر ندارند. به بیانی دیگر، آنچه در وضعیت کنونی مشاهده می‌گردد فعالیت طیف گسترده از علوم و حرف، زیر چتر بزرگ معماری است؛ از معمار_دِوِلوپِر گرفته تا معمار_جامعه‌شناس. در واقع، به نظر می‌رسد معماری بیش از هر زمان دیگری، با نوعی کثرت‌گرایی مواجه شده است که ماحصل آن شکل‌گیری تعاریف و مصادیق گوناگون، مختلف و چه بسا متضاد از معماری نزد هر یک از نگرش‌های موجود است. در چنین وضعیتی آنچه در نوع خود قابل توجه می‌نماید، چگونگی برخورد هر یک از نگرش‌های موجود با مفاهیم مشترک حوزهٔ معماری است که از جملهٔ آن‌ها می‌توان به مفهوم «مکان»، به عنوان یکی از کلیدی‌ترین مفاهیم معماری طی نیم‌قرن گذشته، اشاره نمود. 

اندیشمندان حوزهٔ معماری تعاریف متعددی از مفهوم مکان ارائه کرده‌اند؛ با این حال، مکان را می‌توان حاصل تداعی خاطرات و دریافت معانی از محیط به حساب آورد (قاسمی اصفهانی، ۱۳۹۷، ۶۲) [۱]. به عبارت دیگر، شرط مکان شدن یک فضا،‌ موجودیت معانی و خاطرات است. معانی و خاطرات نیز به وسیله‌ٔ رویدادهای جاری در فضا شکل می‌گیرند که با هر بار یادآوری یا نظر کردن به آن فضا، مجدد در ذهن زنده می‌شوند؛ و اینجاست که مفهوم مکان خلق می‌شود. وابستگی مکان به رویدادهای جاری در آن را می‌توان در نظریات کریستوفر الکساندر نیز مشاهده کرد؛ او معتقد است که تکرار الگووار رویدادها هویت یک مکان را می‌سازند (الکساندر، ۱۳۹۷: ۱۷) [۲] . 

بر این اساس هویت‌مندی و مکان‌مندی مشروط بر وجود بستری متشکل از فضا معماری تعبیر می‌شود که خود مبتنی بر اجزا معماری از قبیل کف، سقف، دیوار و ... است [۳].  در نتیجه چنین می‌توان گفت که اجزا معماری، فضا معماری را می‌سازند، فضا معماری، بستر شکل‌گیری رویدادها است، رویدادها موجب ساخت خاطرات و معانی می‌شوند و در نهایت تداعی خاطرات و معانی، مکان را شکل می‌دهد. از این رو چنین می‌توان نتیجه گرفت که اجزا معماری بر ساخت مفهوم مکان اثرگذار هستند. در این بین نگاه هر یک از نگرش‌ها و جریان‌های مختلف حوزهٔ معماری به هر یک از اجزا معماری می‌تواند در نوع خود جالب توجه باشد، چراکه قادر خواهد بود ادراکات متفاوتی را نه تنها از هر یک از اجزا، بلکه از کل فضا معماری به دست دهد.

حال اگر ادراک انسان از فضا _به عنوان یک پدیده_ را سنتزی از وجوه عینی و ذهنی  بدانیم [۴]، از آنجا که وجه عینی از طریق کالبد متعین می‌گردد، در صورت بهره‌گیری از عناصر یکسان در چند فضا و پدید آوردن فضاهایی بسیار بسیار مشابه، می‌توان نقش عوامل عینی در ادراک مخاطب از آن فضاها را تعدیل نمود. در چنین شرایطی اجزا معماری و فضا معماری ناشی از آن‌ها، فاقد نقشی تعیین‌کننده در ادراک مخاطب خواهد داشت و در نهایت تفاوت ادراک افراد اساسا مبتنی بر وجه ذهنی خواهد شد. گفتنی است با توجه به اینکه وجه ذهنی اساسا بر خاطرات و جهان‌بینی هر شخص استوار است، ادراک ذهنی هر شخص یکتا و منحصر به فرد می‌نماید. بر این اساس، نمی‌توان ادعا نمود که ادراک افراد از یک فضا کاملا یکسان باشد، اما می‌توان ادراکات مشابهی را انتظار کشید. 

بر این اساس شباهت کالبدی می‌تواند یکی از عوامل دست‌یابی به ادراکات مشابه تلقی گردد، با این حال اگر این شباهت کالبدی حتی تا یکسان‌سازی نیز پیش برود، قادر نخواهد بود تا سازنده مکان باشد. بدین علت که شرط مکان شدن_ همانطور که پیشتر بیان شد_ موجودیت معانی و خاطرات در فضا است که عمدتا مبتنی بر رویدادهایی انسانی هستند. در این بین اگرچه رویدادهای انسانی می‌توانند مشابه هم باشند اما نظر بر اینکه «انسانی» هستند هیچگاه دقیقا یکسان نیستند. حال اگر بتوان نقش انسان در شکل‌گیری رویدادها را بسیار کم‌رنگ کرد و آن را به حداقل رساند، به نحوی که عوامل غیرانسان‌ساخت سازندهٔ اصلی رویدادها باشند، احتمالا بتوان معانی و خاطرات بسیار بسیار مشابهی را پدید آورد که تولیدکننده مکان باشد.

در این رابطه بیایید به اکسپو ۲۰۲۰ دبی به عنوان میزبان یکی از بزرگترین فضاهای متاثر از رویدادهای غیرانسان‌ساخت نظری بیفکنیم. معماری تولید‌شده در این نمایشگاه، برآمده از ماهیت اکسپوها، جهت نشان دادن دستاوردهای کشورهای مختلف شکل می‌گیرد که ضمن ارائهٔ این مهم، با ‌نگاهی خوشبینانه به آینده نیز همراه است. در این بین، در اکسپو اخیر، آینده بسیار تکونولوژیک تعبیر می‌شد که این مهم در معماری آن نیز متعین گشت. از این رو اکسپو ۲۰۲۰ دبی را می‌توان آخرین دورهمی بزرگ معماری خوشبین به تکنولوژی _به عنوان یکی از اصلی‌ترین حوزه‌های فعالیت معماران در کثرت‌گرایی حاضر_ محسوب نمود. مطابق انتظار آنچه در مهم‌ترین فضاهای این نمایشگاه مشاهده می‌شد، بهره‌گیری هرچه تمام‌تر از محصولات تکنولوژیک بود. به واقع پررنگ‌ترین عامل اثرگذار بر کیفیت فضایی و به تبع آن ساخت معانی، محتواهای ارائه شده از طریق سیستم‌های صوتی و تصویری خارق‌العاده‌‌ای بودند که در برخی موارد در برنامه‌دهی خود از هوش مصنوعی نیز بهره می‌بردند. این سیستم‌ها مشتمل بر نمایشگرهای بزرگ و کوچک، انواع و اقسام لیزرها، اکولایزرها، آمپلیفایرها و تجهیزات وابسته محسوب می‌شدند که اجزا معماری را به مثابهٔ بستری برای نمایش خود به کار می‌گرفتند.

به این ترتیب کیفیت فضایی ایجاد شده بیش از آنکه مبتنی بر کالبد متشکل از اجزا معماری باشد، متاثر از محتوایی اساسا غیرکالبدی است که در فضا معماری به نمایش درمی‌آید، به نحوی که اجزا معماری صرفا به محل نمایش آن تبدیل می‌شوند. در واقع معانی توسط محتوایی غیرکالبدی ارائه می‌گردند و حتی اگر اجزا معماری نقشی در این ماجرا داشته باشند، قطعا فاقد نقشی اساسی هستند. در این بین، نظر بر اینکه جملگی تجهیزات به کار رفته منقول هستند به طوری که می‌توان آن‌ها را جابه‌جا نمود و از فضایی به فضای دیگر برد یا دستکم عین آن‌ها را در فضایی دیگر استفاده نمود، با عنایت بر اینکه یک برنامه واحد از پیش اجرا شده در چند فضای مختلف پخش گردد_آنچنان که در مجموعهٔ نمایشگاه‌های آثار ون‌گوگ نیز شاهدش هستیم_ بعید نیست که بتوان کیفیت فضایی بسیار بسیار مشابهی را با استفاده از تجهیزات و برنامه‌ای کاملا یکسان در فضاهای مختلف پدید آورد و با ساخت معانی بسیار بسیار مشابه، به ادراکات بسیار بسیار مشابهی دست یافت. در این صورت احتمالا می‌توان یک مکان را در چند فضا بازتولید نمود و با پارادوکس به نام «مکانِ غیرمکان‌مند» مواجه شد. 

در واقع مکانِ غیرمکان‌مند، بیانگر فضاهایی است که در ادراکشان، وجه عینی به علت یکسان بودن عناصر کالبدی‌، تعدیل شده است و وجه ذهنی نیز _باتوجه به اینکه متاثر از رویدادهای غیرانسان‌ساخت است_ شکل‌دهنده معانی بسیار بسیار مشابهی تلقی می‌شود که ادراکات بسیار بسیار مشابهی را به همراه دارد. بدین ترتیب مکانِ غیرمکان‌مند، افزون بر آنکه می‌تواند تداعی‌گر خاطرات و معانی خاص خود باشد، همزمان می‌تواند در چند فضای متفاوت نیز بروز یابد. از این رو ضمن اینکه به علت تداعی‌گر بودن خاطرات و معانی، مکان محسوب می‌شود، نظر بر عدم انحصارش به یک فضا، مکان‌مند نیست. بر این اساس مکانِ غیرمکان‌مند، حاصل سنتز تعدیل وجه عینی و ساخت کیفیت فضایی و معانی ناشی از رویدادهای غیرانسان‌ساخت محسوب می‌شود.

در این بین، لازم به ذکر است که عوامل اثرگذار بر ساخت کیفیت فضایی و معانی مکانِ غیرمکان‌مند، مایه افتراق آن از مفاهیم مشابه می‌گردند. در واقع با مقایسه مکانِ غیرمکان‌مند، سبک بین‌الملل و «نامکان» [۵] چنین می‌توان گفت که یکسان‌سازی کالبدی هر سه، تعدیل وجه عینی در ادراک را سرانجام دارد. با این حال، رویدادهای غیرانسان‌ساخت و محتواهای غیرکالبدی، در ساخت کیفیت فضایی و معانی مکانِ غیرمکان‌مند بیشترین نقش را دارند، حال آنکه در سبک بین‌الملل رویدادهای انسانی چنین نقشی را ایفا می‌نمایند و در نامکان نیز، کیفیت فضایی قابل دفاعی شکل نمی‌گیرد که به تبع آن معانی تعبیر ‌گردد. از این رو عوامل اثرگذار بر شکل‌گیری وجه ذهنی در هر یک از این سه، با دیگری متفاوت است.  

 

 

[۱] قاسمی اصفهانی، مروارید. (۱۳۹۷). اهل کجا هستیم؟ (هویت بخشی به بافت‌های مسکونی). تهران: انتشارات روزنه.

[۲] الکساندر، کریستوفر. (۱۳۹۷). معماری و راز جاودانگی؛ راه بی‌زمان ساختن. (ترجمه مهرداد قیومی بیدهندی). تهران: انتشارات روزنه

[۳] تاکنون در ارتباط با عناصر ساخت معماری کتب گوناگونی نوشته شده است؛ اگرچه از رساله ده کتاب ویتروویوس، به آن‌ها در قالب کف، سقف و دیوار اشاره شده است اما این عناصر در دوره رنسانس نیز بسیار مورد توجه بوده‌اند. شرح این مسئله در این مقال نمی‌گنجد و خود نیازمند پژوهش و نوشتاری جداگانه است با این حال، از مهم‌ترین کتب این حوزه،  افزون بر کتاب مشهور «فرم فضا نظم معماری»، اثر فرانسیس دک چینگ، می‌توان به پژوهش اخیر رم کولهاوس در سال ۲۰۱۶ در قالب کتاب «اجزا معماری» اشاره نمود.

[۴] برخی از متخصصان معتقدند وجه ذهنی، به خودی خود وجود ندارد؛ بلکه آنچه به عنوان وجه ذهنی از آن یاد می‌شود، وجه عینی_ذهنی است. چراکه شرط پدید آمدن ذهنیت موجودیت چیزی است عینی است. در واقع ابتدا با پدیده به شکلی عینی مواجه می‌شویم و سپس وجه ذهنی پدید می‌آید. از این رو وجه ذهنی در شکل‌گیری خود متکی بر وجه عینی است.

[۵] در ابتدا قرن جاری میلادی، برخی از صاحب‌نظران قائل به مفهومی موسوم به «نامکان» بودند که ضمن وجود پاره‌ای از شباهت‌ها با مکانِ غیرمکان‌مند، نظر بر عوامل اثرگذار بر کیفیت فضایی آن دو، از تفاوتی بنیادین برخوردارند. نامکان به زعم متفکرینی همچون اوژه(۲۰۰۰, ۱۰) فضاهایی نظیر بزرگراه‌ها، پمپ‌بنزین‌ها، فروشگاه‌های زنجیره‌ای و امثالهم هستند که نظر بر شباهتشان با یکدیگر و بی‌اهمیتی‌شان در زندگی انسان، ارزش چندانی ندارند؛ این دسته از فضاها هیچگاه مقصد نیستند و صرفا برای گذر کردن انسان جهانی‌شده وضعیت پست مدرن به کار می‌آیند. با این حال بخش دیگری از منتقدین مفهوم نامکان را مورد قبول ندانسته‌اند، به طوری که کولهاوس و هرمان(۲۰۰۲)، مال‌ها را ارج نهاده‌اند و چنان واجد ارزش برشمرده‌اند که برای این گونه-بنا، سیر تحول و راهنما طراحی نگاشته‌اند.

[5] Auge, M. (2000). Non-places. New York: Routledge.

[5] Koolhaas, R & Herman, D. (2002). Guide to shopping. Taschen: Harvard Design School.

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
درباره نویسنده

سیدعلیرضا سیدی:

مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر