در فرآیند نقد؛ توصیف بدیهیترین و در عین حال مهمترین بخش و پایه و اساس مراحل بعدی است. برداشت دقیق از موضوع و توصیف جامع و قوی فضای مناسبی را برای درک بهتر خواننده و آمادگی در جهت تحلیل اثر و نهایتاً ارزیابی و داوری فراهم میکند. اما باید توجه داشت که در بسیاری از اوقات و در نقد آثار، توصیف و تحلیل در هم آمیخته میشود و شاید نتوان به راحتی مرز میان توصیف و تحلیل را مشخص کرد. در این متن کوتاه و مختصر از جلال امتزاج و اختلاط این دو و آمیختگی توصیف و داوری را میتوان دید:
"خود کعبه از سنگ خارای تراشیده است. در قطعات بزرگ. و همین سادگیاش چنان عظمتی دارد که قابل مقایسه با این زیباییهای هر روز عوض شونده در و دیوارهای عادی نیست."۱
نمونهای دیگر:
"و بعد این که عمارت ایناشتنبرگهال. در دانشگاه سنتلوئیس، خودش جالبتر بود تا کارهایی که از اینور آنور در آن جمع کرده بودند. اما بههرصورت، عمارت موزه یکی از آن عمارتها بود که مخصوص موزه ساختهاند و جمع و جور است و بوی مردار و مرده نمیدهد."۲
و نمونهای دیگر:
"امروز صبح گوگنهایم را دیدم و متروپولیتن را. گوگنهایم یک موزه جمع و جور است و خالی از گرفتگی و بوی نای موزههای معمولی، که تاکنون سراغ داشتهام. راحت و خلوت و خودمانی [. . .] به هر صورت موزه راحتی بود و دل باز و خستهنکننده و بوینانگرفته. و خلا مدام دم دست و همه چیز جای خود. و مارپیچ و دایرهای. در بالا پهن و در پایین باریکشونده، عین دوکی از راس پهنتر بر زمین و مضافاتش هم همه با هم جور. مثلا آسانسورش به جای مربع یا مستطیل، نیمدایره بود و قوس مانند و جمعا خوب بود. و اما موزه متروپولیتن، از آن موزههای پر بود و خفه و اروپایی که میشناسیم. حتی آفرودیتشان یک شکم زاییده مینمود." [تصویر ۱ و ۲] ۳
پینوشت
[۱] خسی در میقات
[۲] و [۳] سفر امریکا