×

جستجو

دو یادداشت دربارۀ معرفت معماری و تاریخ معماری (۱)

آنچه در پی می‌آید، دو یادداشت است که در سال ۹۳ در پاسخ یکی از دوستان نوشتم. امیدوارم خالی از فایده نباشد.
۱. به نظر بنده، هر کاری که انسان در این جهان می‌کند به نحوی در خدمت معرفت است و نتیجه‌اش طوری از معرفت است. معرفت چه از طریق قوای مدرک باشد و چه از طریق دست بردن در جهان، معرفت است؛ ولو در اطوار مختلف. اطوار معرفت با هم نسبت دارند؛ زیرا «جنس» آنها یکی است.
۲. بین اطوار معرفت شکاف قاطع نیست؛ بلکه طیفی است که از معرفت نظری محض آغاز می‌شود و به معرفت منتج از عمل می‌رسد. قسمی از معرفت بیرون از عمل که به عمل متصل است و مقدمۀ آن است به معرفت عملی معروف است (البته این با حکمت نظری و عملی تفاوت دارد).
۳. عمدۀ معرفت در معماری نامدرن ایران معرفت منتج از عمل است. البته بخش مهمی از آن هم معرفت عملی (مقدمۀ عمل) و نوعی از معرفت معروف به مهارت است. مهارت همان معرفتی است که در حین عمل‌های قبلی به دست آمده است.
۴. عمل معماری در هرجا و هرگاه ناگزیر به نحوی از معرفت منجر می‌شود. ساخته‌های انسان‌ها (آثار معماری) همزاد معرفت آنان است. عمل معماری نوزادانی توأمان (دوقلو) دارد: معرفت و بنا. اینها در حین تکوین در هم اثر می‌گذارند. عمل در همان حال که جهان را تغییر می‌دهد، عامل را هم تغییر می‌دهد و تغییر اخیر از جنس معرفت است.
۵. معماری محصول معرفت‌های معمار و معرفت‌های مردم است: اولاً معرفت‌های معمار: معرفت‌های حین عمل (در معماری‌های قبلی) + معرفت‌های عملی (معرفت‌های مقدمۀ عمل، مثل هندسۀ عملی)؛ ثانیاً معرفت‌هایی که مردم از عمل زیستن در بناها و عمل تعامل با معماران و نظرها و عمل‌های دیگر به دست آورده‌اند و از آن طریق، فهم و ذوقی به معماری پیدا کرده‌اند.
۶. معرفت عملی (مقدمۀ عمل) معماری منبعث از معرفت نظری است که اهل معرفت نظری آن را پرداخته و بسط داده‌اند.
۷. تلاش ما برای فهم معماری گذشته (به یک تعبیر: تاریخ معماری) تلاش برای معرفت به معرفت است (توجه بفرمایید که منظور بنده از معرفت در این یادداشت اپیستمولوژی در برابر آندرستندینگ نیست؛ بلکه هردو را شامل است؛ زیرا آنچه موضوع معرفت‌های مورد نظر در اینجاست دامنه‌ای گسترده از اقسام ادراک دارد). معماران هستی را به نحوی فهم کرده‌اند و ما در تاریخ معماری، می‌کوشیم فهم آنان را فهم کنیم. معرفت ما به معرفت نظری اهل نظر، معرفت‌های مردم، معرفت مهارتی (حاصل از عمل‌های قبلی معمارانۀ معمار)، معرفت عملی معمار، و معرفت همزاد محصول معماری و محصول معماری (نتیجۀ مجموعۀ معرفت‌های قبلی معمار و مردم) است.
۸. معرفت‌ها و معرفت‌ها و معرفت‌های گوناگون بر هم انباشته می‌شود و نحوی از فهم برای بهتر زیستن در سیاقی معین را پدید می‌آورد که به یک تعبیر می‌شود آن را «سنت» خواند و به تعبیری دیگر «فرهنگ». پس فرهنگ یا سنت (به معنای یادشده) یکی از عوامل مهم و هوشمند در معماری است و اوست که از درون معمار و از بیرون معمار، معمار و عمل او را هدایت می‌کند.
البته اینها گنگ است و نیاز به تدقیق و تمهید فلسفی دارد؛ به‌خصوص در جایی که پای فرهنگ باز می‌شود (که ناگزیر از دقت و استحکام فلسفی می‌کاهد).
۱۳۹۳

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر