۱. صبح روز ۳۰ دیماه ۱۳۹۵ در طبقات بالایی ساختمان پلاسکو با جرقهای نابهنگام، حاصل اتصال در سیمکشی برق در مجاورت یک کپسول نشتکردۀ گاز، آتشسوزی مهیبی آغاز شد. اما واقعاً چه شد که آتشسوزی پلاسکو روی داد؟ به علت جرقۀ نابهنگام و نشت گاز؟ یا به علت اینکه به جز آن کپسول گاز کارگران در زمستان سرد تهران راه دیگری برای گرم کردن محیط کارشان نداشتند؟ یا آنکه کارفرما راه امنی برای گرم کردن آن کارگاه فراهم نکرده بود؟ شاید آتشسوزی غیرقابل اجتناب بود اما مالک ساختمان، بنیاد مستضعفان، میبایست از پیش تمهیداتی برای پیشگیری از گسترش سریع آن در نظر میگرفت؟ نبودن این تمهید نتیجۀ غفلت شهرداری در نظارت بر ایمنی ساختمان بود؟ علت ضعف جایگاه حقوقی شورای شهر نبود که راه را بر پیگرد قانونی غفلت احتمالی شهرداری در انجام وظایفش مسدود کرده است؟ یا مقصر مجلس شورای اسلامی است که با گذشت ۵ دوره از تشکیل شورای شهر، هنوز قانونگذاری لازم برای اختیار دادن به شوراها در پیگیری وظایف نظارتی صورت نگرفته است؟ این رشته سر دراز دارد.
۲. در گزارشی که هیئت ویژۀ گزارش ملی بررسی حادثۀ ساختمان پلاسکو در فروردین ماه ۱۳۹۶ در اختیار عموم قرار داد، علت شروع آتشسوزی، همان اتصال برق و نشت گاز است. [۱] در بخشهای جداگانه، حادثه از دیدگاه مهندسی سازه، مسئولیتهای حقوقی، مدیریت ریسک و بیمه و نیز از دیدگاه اجتماعی و فرهنگی و رسانهای بررسی شده است. در نهایت نیز، رئیس هیئت در جلسهای دربارۀ مقصر حادثه گفته است: «ما در گزارش درصد سهم تقصیر سازمانها را مشخص نکردیم چرا که کار ما نیست؛ قوه قضاییه اگر صلاح ببیند باید تصمیم بگیرد که با توجه به کار تحقیقی که خودشان انجام دادهاند و نتایج گزارش ما مقصر یا مقصران حادثه را مشخص کند. مالک ساختمان، شهرداری، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بیشترین ارتباط را با ساختمان پلاسکو و نگهداری و ایمنی آن داشتند که قبل از ریزش ساختمان میتوانستند بهتر عمل کنند؛ قصور بقیه سازمان و دستگاهها در رده پایینتری قرار دارد.»[۲]
۳. اما ظاهراً این بحثها به پایان رسیده است و حالا، ۹ ماه بعد از آنچه شد، مالک ساختمان پلاسکو همۀ ما معماران را دعوت کرده است که طرحی بدهیم برای «جایگزینی پلاسکو»، فراخوانی که به قول وبگاه این فراخوان «در اجرای مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری ایران و به منظور جلب مشارکت همۀ علاقهمندان و صاحبان اندیشه و نظر، برای بازتعریف مجموعه پلاسکو، صورت میگیرد.» [۳] واقعیت این است که تعداد زیادی واحد تجاری در آتشسوزی پلاسکو از بین رفت و ضرر مالی کسبه به نحوی میبایست جبران شود و چنین مینماید که هیچ چارهای جز «جایگزینی پلاسکو» وجود نداشته است.
۴. پلاسکو به خاطر مکان ویژهاش در شهر و سرگذشتش که با تاریخ معاصر ما پیوندی وثیق دارد ــ از سرنوشت مالک اولیه تا فروریختن نهایی در دیماه ۱۳۹۵ ــ چنان مشهور شده است که حتی بیارزشترین طرح ممکن نیز وقتی جایگزین آن شود ساختمانی مهم و تاریخساز خواهد بود. در نتیجه قاعدتاً همه باید سر و دست بشکنیم تا در این مسابقه شرکت کنیم و این خاطرۀ تلخ را پشت سر بگذاریم، با برجی بلند و مرکز خریدی پرنور و با مغازههای بسیار (حتی بیشتر از قبل، زیرا بنیاد مستضعفان سخاوتمندانه زمین مجاور را نیز به زمین اولیۀ پلاسکو الحاق کرده است) و یادمانی زیبا برای آتشنشانانی که قهرمانانه اما گویی «به علت» یک جرقۀ نابهنگام جانشان را دادند.
۵. این لکّۀ زشت و این خاطرۀ تلخ را با زیبایی و انواع و اقسام مزایایی که در صورت مسئلۀ مسابقه شرحش آمده از چهرۀ شهرمان بزداییم و صف همشهریانی که آن روز با بهت حیرت نظارهگر فرو ریختن پلاسکو بودند این بار به درون بنای نوساز و زیبایی سرازیر میشود. بنایی که قرار است یک فضای شهری مطلوب و یادآور خاطره جمعی شهروندان باشد، کیفیت محیط شهری مرکز تاریخی تهران را بهبود دهد، جایگاه مدنی چهارراه استانبول را یادآور باشد، یادمان قدرشناسی ما شهروندان از شهدای آتشنشان شود، حقوق مالکیت را محفوظ دارد و خلاصه یک مجموعۀ چندمنظورۀ شاخص در مرکز تهران برای همۀ ما باشد؛[۴] آنچه خوبان همه دارند «جایگزین پلاسکو» تنها داشته باشد.
۶. گزارش هیئت ویژۀ بررسی حادثه این گونه آغاز میشود: «پلاسکو را فراموش نکنیم». اما گویی هنوز یکسال نگذشته و حتی سوگواری خانوادههای داغدیده به پایان نرسیده، همه به تکاپو افتادهاند که فراموش کنیم، آثارش را محو و از نو آغاز کنیم. حتی برای تهیه و ارائۀ طرحها نیز گویی تأمل جایز نیست، از زمان اعلام مسابقه تا پایان مهلت تحویل طرحها فقط ۳ هفته. تبیین طرحها نیز خلاصه و در ۳۰۰ کلمه که لابد برای رودهدرازی و مرثیههای بیفایده جایی نباشد، حداکثر ۲ تصویر هم کافی است، زیرا برگزارکنندگان مسابقه زبدهترین داوران را برای بررسی طرحها برگزیدهاند.
۷. این عجله در واقع داستانی آشناست: مالباختگانی که باید به سرعت ضرر مالیشان جبران شود (و ظاهراً چیزی به نام بیمه وجود ندارد)؛ معمارانی که به هر صورت و با هر شرایطی مشارکت میکنند زیرا میخواهند یگانهبنایی را بسازند که حتی فارغ از طرحی که خواهند داد نامشان را بیشک ماندگار میکند؛ و سیاستمدارانی که میخواهند هر چه سریعتر نه علت زشتی، که مصداقش از جلوی دید همگانی جمع شود. کسانی که گاه به نظرشان میآید کودکان کار چهرۀ شهر را زشت میکنند به جای فهم موضوع تصمیم میگیرند کودکان را «جذب» کنند، یا دستفروشان در شهر سد معبر میکنند و در بهترین حالت بزرگمنشانه باید آنها را «ساماندهی» کرد و در باقی اوقات با خشونت جمعآوری میشوند، فروشندگان دورهگرد مترو را شلوغ میکنند و باید با بازی دزد و پلیس بر اضطرابشان افزود و مهم نیست که دستفروشی راه حل عدهای برای ارتزاق در دورانی است که نرخ بیکاری طبق تعریف رسمی و حداقلی مرکز آمار ایران (جمعیت بالای ۱۴ سال و ۱ ساعت کارِ با دستمزد در هفته) ۱۲ درصد است (نرخ بیکاری افراد ۱۵- ۳۵ سال ۲۵درصد). بازتولید و جایگزینی پلاسکو، بدون تأمل و با حداکثر سرعت، اقدامی از این سنخ است. اقدامی برای از جلوی چشم برداشتن بروز زشتیهای نادیدنی، مالک و مسئولانِ سیاستمدار و برگزارکنندگان و داوران و معماران همه همدست برای فراموشی.
۸. برای فراموش نکردن پلاسکو، برای به خاطر داشتن همیشگی آنچه روی داد، برای تکرار نشدن آنچه بر سر آتشنشانان آوار شد، این زشتی باید بر چهرۀ شهر بماند. پلاسکوی ویران و بلوکهای سیمانی مقابلش که طرحهای هنرمندی گمنام از آتشنشانان بر آنها نقش بسته باید بماند و «نظارگان تماشا» را که به روایتی بهتزده و به روایتی کنجکاوانه از دور شاهد سوختن و فرو ریختن و خون ریختن بودند باید به درون برد، و آنچه طالب دیدنش بودند باید به آنان نشان داد. کاش معماران میدانستند که گاه مسئولیت آنان نساختن است تا پلاسکو پیش چشم سیاستمداران بماند؛ زیرا پلاسکو آخرین داستان از این دست نیست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت:
[۱] گزارش نهایی هیئت ویژۀ گزارش ملی حادثۀ ساختمان پلاسکو، ص ۱۰. https://dolat.ir/detail/292079
[۲] «رییس هیأت ویژه گزارش ملّی بررسی حادثه پلاسکو: قوه قضاییه باید مقصران اصلی را مشخص کند»، پایگاه خبری انتخاب: https://goo.gl/bEW7mK
[۳] فراخوان ایده، وبگاه بازتولید ساختمان پلاسکو: http://plascorebuild.com/index.aspx?fkeyid=&siteid=1&pageid=151
[۴] همانجا.