اسناد تاریخی و نسخ خطی قدیمی، چنانچه از آنها حفاظت اصولی شود و تحت یک شیوه صحیح نگهداری و صیانت قرار داشته باشند، نقشی موثر و تعیین کننده حتی در سرنوشت یک ملت و کشور دارند. با این حال به تازگی شاهد شکلگیری روندی در هنر خوشنویسی و طراحی و نقاشی هستیم که در آن، هنرمند بر روی برگههایی از اسناد و ورقههای خطی کهن، اثر هنری خود را خلق میکند تا شاید به زعم خود اثری زیباتر از آنچه میشود روی کاغذ یا بوم سفید ایجاد کرد، به جامعۀ مخاطبش عرضه کند!
در سال ۷۱، بر روی اولین شمارۀ مجلۀ وقف میراث جاویدان با طرحی از یک سند قدیمی روی جلد مواجه شدم که یکی از استادان به نام خوشنویسیِ کشورمان روی قسمتی از سند نام مجله و در بخش دیگر آن یک سیاهمشق نوشته بود. همان زمان به این مسئله معترض شدم و اعلام کردم که این کار نوعی تخریب سند است؛ پاسخ این استاد مطرح حوزه خوشنویسی هم این بود که از این سندها زیاد است و من خودم یک گونی از آنها را در کاشان خریدهام! در واقع توجیه ایشان، کثرت این سندها بود. بعداً هم همین استاد بزرگوار مجموعهای منتشر کردند که عملاً تمام قطعات خط آن مجموعه روی همین سندها نوشته شده بود. سندها هم عمدتاً متعلق به دورۀ قاجاریه بود و میدانیم که سندهای این دوره تاریخی از نظر گرافیکی بسیار چشمنواز و زیبا است.
این سندها به رغم اینکه ممکن است تعدادشان زیاد هم باشد و مبلغ بالایی هم برای خرید و فروش آنها رد و بدل نشود؛ همگی بلااستثنا منحصر به فرد هستند. یک قبالۀ خرید و فروش، یک مصالحهنامه و یا یک قبالۀ ازدواج قدیمی که شاید شکل و ظاهر سادهای هم داشته باشد، در هر صورت یک سند است و منحصر به فرد هم هست و اطلاعاتی دارد که شما در هیچ سند دیگری، نمونه آن را نخواهید یافت. دست کم این اسناد، تاریخ منطقهای را که در آن تولید شده است بازگو و روایت میکند.
متاسفانه این کار عملاً باعث شد که توجه بسیاری از خوشنویسها به این مسئله «به منزلۀ یک ابتکار» جلب شود و بعد از آن، من بارها دیدم که حتی خوشنویسهای ما در شهرستانها دنبال این بودند که اسناد قدیمی را پیدا کنند تا روی آنها خوشنویسی کنند!
متاسفانه در این سالها شاهد نوعی الگوسازی غلط از این مسئله هستیم در حالی که واقعیت این است که وقتی ما روی سندی تاریخی، سیاه مشق مینویسیم، آن سند عملاً دیگر قابل استفاده و حتی خواندن هم نیست. نمونه تازهتر و آخری که دیدم، مربوط به شب گذشته بود که من به دعوت یکی از دوستان برای بازدید از نمایشگاهی از آثار خوشنویسی که در خانه هنرمندان ایران برپا شده بود و اتفاقاً همان دیشب (۲۹ مهرماه) هم به کار خودش پایان داد، به این مجموعه رفتم و از قضا اولین تابلویی که در بدو ورود به نمایشگاه قرار داشت، همین تابلویی است که یک کار سیاهمشق را که روی یک برگ از نسخه خطی قدیمی انجام شده بود، نشان میداد (تصویر ۱). از آنجا که من ساعتهای آخر زمان بازدید به این مجوعه رسیده بودم و به رغم اعتراض به این اتفاق و نمایش این اثر که در واقع نمایش تخریب یک سند بود، مسئولان مربوطه گفتند که دیگر زمان نمایشگاه گذشته و امکان عکسالعمل در این باره وجود ندارد. به هر روی، اگرچه ممکن است توجیه کسی که روی این سند، خوشنویسی کرده این باشد که من این برگ خطی را مثلاً در جمعه بازار و به قیمت ۵۰۰۰ تومان خریدهام، ولی همه ما میدانیم که این روزها امکان بازیابی همین اوراق پراکنده اما قدیمی هم وجود دارد و این کار، یک ضرورت است؛ چه بسا همین یک برگ از کتاب خطی، متعلق به یک نسخه منحصر به فرد باشد که متاسفانه به این طریق، برگی از آن بین رفته است.
متاسفانه این مسئله در حوزه کارهای نقاشان هم وجود دارد و من شخصاً نمونههایی را دیدهام که در آنها تنی چند از استادان بزرگ نقاشی ما هم به چسباندن نقاشیهای خود روی این اسناد و برگههای کهنه تاریخی، اقدام کردهاند. این مسئله و روندی که شاهدش هستیم عمدتاً ناشی از ناآگاهی است و احتمالاً تصور آن استاد خوشنویس و هنرمند گرامی عرصه خوشنویسی که این کار را انجام میدهد، این است که سند زمینه او برای کارش، چندان مهم نیست و حتی اینگونه بیندیشد که او با این کارِ خود، در حال ماندگار و جاودانه کردن آن سند است اما قطعاً این تصور اشتباه است و تنها اتفاقی که برای سند میافتد، از بین رفتن و تخریب آن است.
از وظایف دستگاهها و نهادهای متولی از قبیل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان میراث فرهنگی و سازمان اسناد و کتابخانه ملی، اولاً آگاهی بخشی به جامعه در رابطه با اهمیت این قبیل اوراق کهن و نسخ خطی و اسناد تاریخی و ملی، و دوماً عواقب و پیامدهای تخریب آنها از سوی برخی از جمله این تعداد از فعالان حوزه هنر است. حداقل کاری که این دستگاهها و نهادها در این باره میتوانند انجام دهند این است که اگر نمایشگاهی در این زمینه برپا میشود، دست کم این قبیل آثار را به نمایش نگذارند تا قُبح این کار نادرست، از بین نرود. اگر اولین باری که این اتفاق افتاد، سازمان اسناد ملی که متولی اسناد در کشور ماست و یا سازمان میراث فرهنگی که متولی حفظ و نگه داری بخشی از میراث ماست و یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که در این زمینه مسئولیتهای مشخصی دارد، عکسالعملی فوری نشان میدادند، شاید ما امروز شاهد روند کنونی رفتار با اسناد تاریخی و اوراق کهن نسخ خطی نمیبودیم. اما جالب است بدانید که در همان سالهای ۷۰ یا ۷۱ یکی از پوسترهای خودِ سازمان اسناد و کتابخانه ملی برای روز اسناد ملی و میراث مکتوب (۱۱ اردیبهشت)، تابلویی از همین اسناد بود که روی یک سند کار خوشنویسی انجام شده بود! و این نشان میدهد که متولی اصلی دفاع از ارزش و اهمیت اسناد خود ناخواسته، همان زمان مبلغ این روند اشتباه شدند.