×

جستجو

این نوشتار ترجمه‌ای از مدخل ایوان دانشنامۀ ایرانیکا، نوشتۀ الگ گرابار، است.

 

ایوان [۱] واژه‌ای فارسی است که در عربی [۲] و ترکی هم به کار می‌رود. در متون تاریخی عربی و فارسی، در اکثر موارد، از ایوان برای دلالت بر عملکردهای کاخ‌مانند پرجلال‌و‌شکوه بهره برده‌اند؛ چه این عملکرد کلیّت یک کاخ باشد چه مهم‌ترین و رسمی‌ترین بخش یک کاخ. با بسط معنی، ایوان را می‌توان رسمی‌ترین و پرابهت‌ترین بخش هر ساختمانی قلمداد کرد. شماری از پژوهشگران گفته‌اند که واژۀ ایوان برگرفته از واژۀ فارسی‌باستان آپادانا است [۳]؛ اما این ریشه‌یابی اکنون چندان محرز و معتبر به شمار نمی‌رود. شناخته‌شده‌ترین کاربست واژۀ ایوان برای یک بنای غیرمذهبی پابرجا، معطوف به بقایای کاخ ساسانیان است: «ایوان کسری»، که این عبارت با «طاق کسری» معادل است و واژۀ  طاق نه بر یک عملکرد بلکه بر یک فرم معماری دلالت می‌کند. از این واژه در متن‌های دیگری هم بهره برده‌اند و در آن همه، به زحمت بتوان متنی را یافت که کاربست واژۀ طاق در نسبت با یک فرم خاص و صریح باشد. در متونی که کاخ‌های دورۀ عباسی را تشریح کرده‌اند، واژۀ ایوان در معنای ضیافت‌گاه اصلی و تالار بار عام یک مجموعۀ بزرگ‌تر به کار رفته که معادل‌های شکلی‌شان در حد حدس‌وگمان است. هرچند شاه آل‌مظفر، شاه یحیی (دورۀ حکومت از ۷۸۹تا۷۹۵ ه.ق. / ۱۳۸۷تا۱۳۹۳ م.) [۴] ایوانی چهارطبقه در یزد بنا کرد که احتمالاً بنایی مجزا بوده است. [۵] در کلام فردوسی نیز همواره و تقریباً بی‌استثنا، واژۀ ایوان در دو معنای کاخ و تالارهای بار عام به کار رفته است. ممکن است در روزگاری، که البته هنوز نمی‌توان مرز قاطعی بر آن مشخص کرد، ایوان معنای فنّی‌تر و محدودتر فُرم ساختمانی را به خود گرفته باشد. مثلاً در کتیبۀ ایوان شرقی مسجدجامع اصفهان که تاریخِ ۷۶۸ ه.ق. (۱۳۶۶-۶۷ م.) دارد از عبارت «هذا الایوان العالی» استفاده شده است. [۶] هیچ مشخص نیست که این ارجاع بر یک فرم معماری دلالت می‌کند یا بر مکانی منحصر و مشخص. چنان‌که، برای نمونه، علی‌شیر نوایی هم به یک ایوان با تعدادی ستون اشاره می‌کند که آشکارا با آن طاق پیش‌گفته در اصفهان متفاوت است. پاسخ به چنین مسئله‌ای از گذر واکاوی دقیق منابع نوشتاری، ضمن درنظرگیری توالی زمانی آن‌ها، می‌گذرد.

دومین معنی متعارف ایوان را باستان‌شناسان و تاریخِ‌هنرنگاران غربی برساخته‌اند و در این معنی‌گزینی احتمالاً از ایوان کسری متأثر بوده‌اند. مراد آن‌ها از ایوان فضای منفرد بزرگ و طاق‌داری است که از سه سو دیواردار و بسته است و از سوی چهارم باز است و مستقیماً به بیرون راه می‌برد. بنابراین اگر ایوان را صرفاً جزئی از ترکیب ساختمان در نظر گیریم، بی‌تردید از پایدارترین مؤلفه‌های معماری ایرانی از زمان پارتیان بوده است. گفته‌اند که ایوان از ایران منشأ گرفته و هم در شرق و هم در غرب تکثیر شده است؛ چنان‌که حضور آن را در بسیاری از بناهای سده‌سیزدهمی و سده‌چهاردهمی آناتولی و سوریه، در مدرسۀ سلطان حسن قاهره، و در بناهای تاریخی دورۀ اسلامی هند ملاحظه می‌کنیم. در گسترۀ ایران نیز ایوان در کاخ‌ها، خانه‌ها، مسجدها، مدرسه‌ها، بقعه‌ها و کاروانسراها وجود دارد. معمولاً به ایوانِ مسجدها «صفّه» می‌گویند. در بناهای پیشااسلامی و دوران متقدم اسلامی، هم‌نشینی ایوان تکی و گنبدخانه مکرراً به چشم می‌آید؛ هرچند چشمگیرترین و مشهورترین کاربست ایوان در قالب جای‌گیری چهار ایوان در اطراف یک حیاط است. این ترکیب، بیش از هر عامل ساختمانی دیگری، به محور پیمونی‌ای [۷] بدل شد که اجزای ساختمانی و تزئینی بنا حول آن سامان می‌یافتند. در ابتدا این اجزا منحصراً در میانسرا متمرکز می‌شدند، به‌مانند مسجدجامع اصفهان، و شاخص‌ترین جلوۀ زیبایی‌شناسی معماری ایرانیان در نمای داخلی را شکل می‌دادند. بعدها ایوان در نمای بیرونی ساختمان‌ها هم جلوه‌گر شد تا پیش‌درآمدی از وضع داخلی بنا باشد؛ چنان‌که در شاهکارهای صفوی و تیموری همچون مدرسۀ خرگرد، مسجد بی‌بی‌خانم سمرقند، و مسجد شاه اصفهان چنین وضعی وجود دارد. تاریخ منسجم و دقیق این تحولات شکلی هنوز جای پژوهش دارد تا اثر فرهنگ یا هر عامل دیگری در تغییراتِ کاربست ایوان نمایان شود. باری فارغ از هرآنچه پژوهشگران آتی به دست آورند، آگاهی‌مان از اهمیت فراگیر ایوان کافی و مسلّم است.

متعاقب تعریف عمومی ایوان و بررسی مختصرش در گسترۀ ایران، مسئله‌هایی پژوهش‌سزا ایجاد می‌شود که نیازمند تدقیق‌اند. سه تا از این مسئله‌ها اهمیتی ویژه دارند: ۱. خاستگاه‌های شکل ایوان، ۲. مسئلۀ چهارایوانی‌ها، ۳. مشخصه‌های کارکردی، نمادین و زیبایی‌شناختی ایوان.

۱. خاستگاه‌ها

خاستگاه‌های ایوان کمابیش ناشناخته است. قدیمی‌ترین نمونه‌های ایوان در بناهای پارتی و ملهم‌ازپارتی [۸] عراق یافت شده است. شناخته‌شده‌ترین آن‌ها نمونه‌های خوب‌ماندۀ [۹] هترا هستند که از سدۀ یکم پیش‌ازمیلاد تا سدۀ نخست میلادی قدمت‌گذاری شده‌اند؛ هرچند تحقیق‌های اخیر، از جمله پژوهش کیل [۱۰]، تاریخ آن‌ها را سدۀ نخست میلادی نشان داده است. ایوان فرمی متعارف در معبدها، کاخ‌ها و خانه‌ها بوده است و از همان زمان هم به‌صورت منفرد استفاده می‌شدند: در قالب دو واحد همسان رو‌به‌رو قرارگرفته یا حتی چهار واحد نشسته در حول یک میانسرا (کاخ آشور). پژوهشگران پیشین تمایل داشتند توسعۀ ایوان را امرِ بوم‌زادِ بین‌النهرین قلمداد کنند؛ چه‌بسا وقتی ابداعات تکنیکی در طاق‌زنی، تقلید از ساختمان‌های شکیل‌تر فلات ایران را در سرزمین‌های بی‌چوبْ ممکن و پرطرفدار کرد. حتی عده‌ای گمان برده‌اند خاستگاه ایوان در ساخت‌وسازهای محلی بین‌النهرینی‌ها با نِی است؛ هرچند چنین تعبیرهایی دیگر پذیرفتنی نیست. اخیراً نیز عده‌ای پنداشته‌اند منشأ ایوان‌های خاورنزدیک، فرم‌های ساختمانی سرزمین‌های مجاور دریای مدیترانه است و بنابراین تکنیک‌های ساخت‌وساز در ایران و بین‌النهرین را صرفاً اقتباسی از ساخت تبلینوم [۱۱] در حیاط بناهای مدیترانه‌ای در نظر گرفته‌اند. این فرضیه هم از لحاظ تاریخی و هم از لحاظ فرهنگی موجه به نظر می‌رسد؛ زیرا دورۀ پارتیان آن زمانی است که طرح‌های هلنیستی با سنت‌های ایران و بین‌النهرین درآمیخته شد. هرچند در این خوانش اخیر هم فرض بر این است که طاق‌زنی‌های عظیم برای نخستین بار در ایران و/یا عراق ابداع شد؛ فرضی که با آثار تاریخ‌نگارانی که دربارۀ طاق‌زنی‌های مدیترانه‌ای قلم زده‌اند به تردید گرفته شده است. همچنین عجیب است که آثار شکوهمند دیگر پارتیان، نسا در آسیای مرکزی، گنبدهایی خارق‌العاده دارد اما اثری از ایوان در آن‌ها نیست.

به احتمال زیاد برگزیدن یکی از فرضیه‌های یادشده در زمان حاضر ناممکن است؛ یک دلیلش هم اینکه اطلاعاتمان از ایران و خصوصاً از بخش‌های شمال‌شرقی آن و نیز از آسیای مرکزی کافی نیست. آسیای مرکزی و بخش‌های شمال‌شرقی ایران نواحی‌ای هستند که چند صباحی بعد ایوان در آن‌ها بسیار مهم و چشمگیر شد؛ اما براساس یافته‌های تاکنون به‌دست‌آمده، از ساختمان‌های دورۀ پارتی و حتی در ساختمان‌های پیشااسلامی متأخرتر نیز اثری از ایوان به چشم نمی‌خورد، البته جز کوه‌خواجه در سیستانِ ایران که بنایی از دورۀ پارتیان انگاشته می‌شود. البته جست‌وجو در این نواحی گسترده کم‌کم شروع شده است.

ایوان از زمان صدر مسیحیت پدیدار شده و تقریباً بی‌فاصله، خصوصاً در عراق، برای عملکردهایی متفاوت و سازوکارهایی متنوع به کار گرفته شده است. اما هنوز نمی‌شود دانست که این فرم را از بخش‌های شرقی عراق وام گرفته‌اند یا نه.

۲. مسئلۀ چهارایوانی‌ها

طرح حیاطی که چهار ایوان دارد، مسئله‌ای ویژه را در معماری اسلامی ایجاد کرده است. زیرا تعداد زیادی از دانشوران، گسترش این طرح مشخص را به رشد یک عملکرد اسلامی جدید مرتبط دانسته‌اند: مدرسه. استدلال معروف (گدار) این است که نخستین مدرسه‌ها در شمال‌شرق ایران پدیدار شدند و کارکرد آن‌ها نخست در خانه‌های شخصی به منصۀ ظهور رسید؛ و چون خانه‌های اصیل خراسان خانه‌هایی چهارایوانی بودند، این الگو در نظامیه‌ها (گفته شده که آثار یکی از این نظامیه‌ها را تا پنجاه سال پیش می‌شده در خرگرد ردگیری کرد) در قالب بنایی یادمانی به کار گرفته شد و نهایتاً به طرح معیار همۀ کارکردهای ممکنِ معماریِ یادمانی تبدیل شد.

تمهید نهاده در این قالبِ سطحی‌شده پذیرفتنی نیست. زیرا نمونه‌های خانه‌های چهارایوانی در شرق ایران نه آن‌قدرها زیاد است و نه آن‌قدرها حضورِ پرثباتی داشته که الگویی برای معماری‌های بعدی باشد. علاوه‌براین خانه‌هایی با دقیقاً همان طرح را از سدۀ نهم میلادی در عراق می‌شناسیم. همچنین آنچه از مدرسۀ خرگرد باقی مانده هم برای یک بازترسیم قابل‌قبول کافی نیست. آخر اینکه این فرضیه که الگوی چهارایوانی سازوکاری برازنده برای هدفِ آموزش مذهبی بوده خودْ یک ندانسته‌گویی نادرست است که بر بنیان مفهوم همبستگی فِرَق در اندک‌شماری از مدرسه‌های بعدی قرار دارد. بسیاری از مدرسه‌های متقدم به یک یا نهایتاً به دو فرقه تعلق داشتند.

باآنکه تمهید یادشده اشتباه است، دو خصیصۀ آن از لحاظ تاریخی هوده‌هایی دارند. افزایش تعداد چهارایوانی‌ها در معماری مذهبی، چنان‌که در تعدادی از مسجدهای سده‌دوازدهمی در غرب ایران (زواره، اردستان، برسیان، اصفهان) ملاحظه می‌شود، بی‌تردید با زمانۀ گسترش نهاد مدرسه مقارن بوده‌اند. و کتیبه‌های جامع اردستان و منابع مکتوب معطوف به جامع اصفهان [۱۲] رابطه‌ای جدید میان مکان سنتی نمازگزاری مسلمانان و کارکردهای تخصصی آموزش، خصوصاً در ایران، را خاطرنشان می‌کنند. دومین خصیصه، پیشینۀ ایرانیان شمال‌شرق در طرح‌های چهارایوانی است. ممکن است خراسان، در وسیع‌ترین معنای خودش [۱۳]، منشأ کاربستی یادمانی از چهارایوانی‌ها بوده باشد، یا اینکه استفاده از چهارایوانی‌ها در دورۀ اسلامی، در خراسان احیا شده باشد. مدعای مزبور دو شاهد دارد: کشفیات معبد بودایی آجینه‌تپه [۱۴] که طرح چهارایوانی دارد؛ و تعدد تنوع فرمی ایوان‌های خانه‌های کشف‌شده در سیستان (که چهارایوانی‌های قرارگرفته در اطراف یک میانسرا را هم در بر می‌گیرد). خانه‌های سیستان را مربوط به دوران متقدم اسلامی تاریخ‌گذاری کرده‌‌اند. چنان‌که از الگوی چهارایوانی در کاخ‌ها (لشکری‌بازار [۱۵]، و ترمذ [۱۶]) هم پایاپای بناهای مذهبی استفاده شده است.

۳. مشخصه‌های کارکردی، نمادین و زیبایی‌شناختی ایوان

جز اندک استثناهایی چونان بقعۀ پیر بکران لنجان اصفهان و مسجدجامع نیریز فارس، به‌ندرت پیش می‌آید که استفاده از ایوانِ منفصل را ببینیم و بنابراین ایوان فرمی مجزا و به‌تنهایی معنادار نبوده است. در زمان ساسانیان به صورت معمول ایوان در ترکیب با گنبدخانه پدیدار می‌شده و این ترکیب ایوان-گنبدخانه در مقام یکی از پایدارترین مؤلفه‌های معماری ایرانیان باقی ماند. متناوباً مؤلفۀ غالب حیاط‌ها هم ایوان است که در زمان‌های سپسین، بر دو پهلوی ایوان، مناره‌ها می‌نشسته‌اند. صورتِ درگاهی ایوان‌ها معمولاً با هم‌نشینی ایوان و دو منارۀ مجاورش محقق می‌شده است.

نمی‌توانیم واژۀ فارسی و عربی ایوان را برابر مراد تاریخ‌نگاران از فرم ایوان بدانیم، بنابراین معانی صریح و نیز تداعی‌های واژۀ ایوان در متون فارسی و عربی، خود‌به‌خود به معنی آن نزد تاریخ‌نگاران تفویض نمی‌شود. بااین‌همه محتمل است که ایوان‌ها در معنای تاریخ‌هنری‌شان کارکردهای مشخص و منحصر کارکردی و گاهی نمادین داشته‌اند. به ظن قریب‌به‌یقین می‌توان گفت که ایوان‌ها در زمان ساسانیان جلوه‌گاه تشریفاتی شاه و شاهنشاهی بوده‌اند، چنان‌که تاج شاهی از تارک طاق آویزان و پردۀ کشیده‌شده مقابل ایوان باز می‌شده تا حضور ملوکانه بر مردمِ گردآمده در حیاط نمایان شود. بازسازی سره از صحنه‌سازی‌های معمارانۀ اطوارهای سلطان‌های دورۀ اسلامی ناممکن است؛ البته جز زمان‌های بسیار متقدم، وقتی در بغداد یا مرو احتمالاً راه‌ورسم ساسانیان تداوم داشته است. اما تصور کارکرد دقیق هر چهار ایوان در یک کاخ، مثلاً در لشکری‌بازار، دشوار است. چه‌بسا ایوان نمود افتخاری فرمندی هم بوده است؛ چنان‌که در نمونه‌های مثل بقعۀ لنجان یا در گازرگاه هرات ملاحظه می‌شود. اگرچه برای متظاهرانِ زاهد و برای معماری یادبودی، ایوان هرگز اهمیت گنبد را کسب نکرد.

تعریف خصیصه‌های کارکردی ایوان دشوار است. ایوانِ تکی این حُسن را دارد که یک فضای منفرد بزرگ را ایجاد می‌کند که کارکردهای عمومی آن محرز است. برعکس در ساختمانی بزرگ با چند ایوان، کارکرد ایوان این می‌شود که فضاهای بزرگ را به فضاهایی کوچک‌تر تبدیل کند که هر کدام از این فضاهای کوچک‌تر، مرکز فعالیت منحصر به خود را دارند. اینکه ایجاد مسجدها یا کاروانسراهای چندایوانی بازتابی از جداسازی‌های اجتماعی داخلی بوده است یا هر چیز دیگری، هنور پرسشی جستارپذیر است. البته مسلّم است که خودِ فرم ایوان به شیوه‌هایی بسیار منعطف به کار گرفته می‌شود و اتخاذ آن در دورۀ اسلامی واکشنی به کلیت دغدغه‌های فُرم‌محور فرهنگ بود، که می‌توانست به خدمت‌هایی متفاوت گرفته شود و همچنین فضایی نبود که دست‌وپاگیر باشد. نهایتاً باید افزود که برای سده‌ها طاق‌زنی یکی از بهترین افزارهای ساخت‌وساز ایرانیان بود؛ همان‌طور‌که پدیداری ایوان نیز بدون توسعۀ طاق‌زنی ممکن نبود.

در ارزش زیباشناختی ایوان‌ها دو مضمون غالب هستند. یکی اینکه ایوان حایلی مابین جهان درون و جهان بیرون است، که ریتم‌های ترکیبی همۀ دیوارها و معمولاً تزئیناتشان را نیز تنظیم می‌کند، چنان‌که در واقع هم همین است. ایوان جایی است که کتیبه‌ها بر آن می‌نشینند و عملکرد بنا، چه مذهبی باشد چه غیرمذهبی، و نیز شکوه و شوکت بانیان آن را جار می‌زنند. دوم اینکه ایوان یک معبر هم هست، همان‌طورکه سایه‌افکنی فضای داخلی‌اش بر محرمیّت باقی بخش‌های بنا می‌افزاید. درنتیجه تصادفی نیست که ایوان به صورت درگاه می‌آید و نیز، تزئیناتش معمولاً به یک محراب بزرگ‌نماشده شباهت دارد. و اینکه ایوان یک کادر است و همین ارزش است که آن را فرم نمودگر معماری در مینیاتورها می‌کند.

 

کتابنامه

پژوهشی جامع و مستقل دربارۀ ایوان‌ها وجود ندارد. باری به آثار معرفی‌شده می‌شود رجوع کرد.

Grabar, “Īwān,” EI2. Honarfar, Eṣfahān, pp. 86ff., 137.

N. V. D’yakonova and O. I. Smirnova, “K voprosu ob istolkovanii pendzhikentskoĭ rospisi,” Sbornik v chest’ I. A. Orbeli, Leningrad, 1960.

F. Oelmann, “Hilani und Liwanhaus,” Bonner Jahrbücher 127, 1922.

G. Gullini, Architettura iranica, Turin, 1964, pp. 326ff.

L. Golombek, the Timurid Shrine at Gazur Gah, Toronto, 1969.

A. Godard, “La mosquée,” Ars Islamica 6, 1951.

B. A. Litvinskiĭ and T. I. Zeĭmal, Adzhina-tepe, Moscow, 1971.

E. J. Keall, The Significance of Late Parthian Nippur, doctoral thesis, University of Michigan, Ann Arbor, 1970.

H. Behrens and M. Klinkott, “Das Ivan-Hofhaus in Afghanisch-Sistan,” AMI, N.S. 6, 1973.

N. Ardalan and L. Bakhtiar, the Sense of Unity, Chicago, 1973.

Camb. Hist. Iran III, pp. 489, 495, 1058-80 (passim), 1147, 1149.

جست‌وجوواژه‌ها:

ایوان ، اَیوان ، اِیوان ، Iwan ، Eyvan ، Eywan ، Iwaan ، Eyvaan ، Eywaan ، AYVĀN

آدرس اینترنتی نوشتۀ گرابار در ایرانیکا: http://www.iranicaonline.org/articles/ayvan-palace

 انتشار در ۱۵دسامبر۱۹۸۷

آخرین به‌روزرسانی در ۱۸آگوست۲۰۱۱

ترجمه‌شده در ۱۷آوریل۲۰۱۸ (۲۸فروردین۱۳۹۷)

پی‌نوشت‌ها

1. AYVĀN (palace, veranda, balcony, portico)
2. īwān, līwān
3. W. B. Henning, “Bráhman,” TPS, 1944, p. 109 n. 1 = Acta Iranica 6, p. 195; W. Eilers, in Camb. Hist. Iran III, p. 495
۴. گرابار تاریخ حکمرانی شاه یحیی را از ۷۸۹ تا ۷۹۵ نوشته است؛ ۷۸۹ تاریخ مرگ شاه شجاع است. حال‌آنکه شاه یحیی از مدت‌ها قبل بر یزد حکم می‌رانده است. در بیشتر متون (مثلا: دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی) تاریخ حکومت شاه یحیی را از ۷۶۴ تا ۷۹۵ ه.ق. ثبت کرده‌اند. (م.)
۵. «بر يك طرف بارو و ايوانى چهار طبقه بساخت و چهار بادگير بر چهار طرف او بنهاد. و خانه عالى و دو بادگير رفيع و عمارت عالى و بادگيرى موسوم به شيخ مباركشاه و گلشن بساخت. و ايوان و سراى تركان را دو طبقه كرد و طنبى عالى بر دست صفه بزرگ ساز داد» (احمدبن‌حسین کاتب یزدی، تاریخ جدید یزد، به‌تصحیح ایرج افشار، چ۳، تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۶، ص.۸۰) (م.)
۶. «... و اجتهد فی ایام سلطنة سلطان محمود خلدالله ملکه و سلطانه ببناء هذا الایوان العالی لابتغاء مرضاة ربه و اضافة الی البناء الجامع باصفهان هذه العمارة المبارکة للعابدین  ...» (لطف‌الله هنرفر، گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان، چ۲، ۱۳۵۰، ص.۱۳۷) [هنرفر کتاب دیگری دارد با عنوان «اصفهان» که گرابار به صفحۀ ۱۳۷ آن ارجاع داده است؛ حال‌آنکه ذکر کتیبۀ جامع در صفحۀ ۱۳۷ «گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان» آمده است) (م.)
7. modular axis
8. Parthian-inspired
۹. آن زمان که گرابار می‌نوشت، هنوز داعشی نبود که به هترا حمله کرده باشد  :(  وگرنه لابد به‌جای سخن از خوب‌مانی آن‌ها، از تباهی دردناکشان می‌گفت؛ لااقل کاش گرابار قبل از استفاده از این «خوب‌مانده» (well-preserved) یک «ماشاالله» می‌نوشت!!! (م.)
10. E. S. Keall
۱۱. تبلینوم اتاقی بود که معمولاً در یک سمت آتریوم و روبه‌روی ورودی واقع می‌شد که از پشت، یا با پنجره‌ای بزرگ یا با پرده، به رواق باز می‌شد و پوشش دیوارهایش از دیواره‌نقاشی‌ها مملؤ بود. تبلینوم اتاق‌کار یک خانۀ رومی و محل قرارومدارهای تجاری پدر خانواده و مکان پذیرایی از مهمان‌هایش محسوب می‌شد. (م.، ترجمه از ویکی‌پدیای انگلیسی،‌مدخل tablinum)
۱۲. لطف‌الله هنرفر، گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان
۱۳. خراسانِ بزرگ: «در زمان ساسانیان و اوایل دوره اسلامی، خراسان اغلب به منطقه‌ای بسیار بزرگ اطلاق می‌شد که نه تنها استان‌های فعلی خراسان در ایران، بلکه همهٔ سرزمین‌های شرقی، از ری و کویر بزرگ تا افغانستان امروزی و حتی تا درهٔ ایندوس علیا و سند یعنی پاکستان امروزی را نیز دربرمی گرفت. در برخی دوره‌ها، علاوه بر این مناطق، ماوراءالنهر و خوارزم یعنی بخشی از جمهوری‌های ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان نیز جزو خراسان بودند» (ویکی‌شیعه). (م.)
۱۴. آجینه‌تپه در دوازده کیلومتری شرق قرغان‌تپه قرار دارد. برای اطلاعات بیشتر به مدخل آجینه‌تپه (Ajina Tepe) در ایرانیکا نگاه کنید (م.)
۱۵. محوطۀ لشکری‌بازار در حدوداً هفت کیلومتری شهر تاریخی بُست افغانستان قرار دارد. وجود بقایای یک کاخ بزرگ و یک راستۀ بازار موجب شده که مردم آنجا را لشکری‌بازار بنامند؛ حال‌آنکه در تاریخ بیهقی «کوشک سلطنتی دشت لکان» یا «لشکرگاه» نام دارد. برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به، برای مثال، محمدمهدی هوشیاری و مرتضی فرشته‌نژاد، «در جست‌وجوی معماری کاخ ایرانی در دورۀ غزنویان، شناخت و بررسی تطبیقی ویژگی‌های معماری و تزئیناتی کاخ‌های بجامانده از غزنویان»، دوفصلنامۀ علمی‌پژوهشی مرمت و معماری ایران، س۵، ش۱۰، ۱۳۹۴. (م.)
۱۶.‌ ترمذ در ازبکستان فعلی و در کرانۀ آمودریا قرار دارد. برای اطلاعات بیشتر به مدخل ترمذ در دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی نگاه کنید (م.)
اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر