×

جستجو

جستار روایی: تمام شهرهایی که نساخته‌ایم
محمدجواد زرین
آنطور که نقل کرده‌اند مشتاق علیشاه، عارف نامی، پیش از سنگسارش به دست مردم گفته است: «چشمانم را ببندید که من از چشمان این مردم می‌ترسم». ترس از چشمان مردم شهر، همه‌ی مردم شهر، چیزی نیست که بتوان عمری با آن سر کرد. مسئله اینجاست که چرا در حفظ حرمت خاک باید شکایت را تا لحظه مرگ در دل نگه داشت و غریبگی شهر را به شکایت فریاد نزد؛ حتی وقتی اهالی همان خاک پیشقدمان احتمالی جنایتند. آنهایی که به هر طریق حرفشان را گفته‌اند به کنار، بسیاری دیگر که در فهم و وصف منشاء سازش‌ناپذیری با جهانشان نه از حواس شعرا بهره برده‌اند و نه صراحت عرفا. ناسازگاری افراد با شهرشان را چه کسی اندازه می‌گیرد؟ غلظت ترس و خشم و نا امیدی. این وجود مبهم احساس تلخ ناخرسندی از آن چیزهایی به نظر نمی‌رسد که تا ابد در گوشه‌ای از دل یکایک مردم مسکوت و سر به مهر بماند. اینطور که پیداست از جایی بسته بودن هر روزنی مسلم می‌نماید و نمی‌شود بیش از این ناله‌ی شکایت را فرو خورد. از اینجا به بعد را حافظ در دو مرحله برایمان شرح داده: یک؛ ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش. دو؛ بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش؛ اما این آزمودن چگونه صورت گرفته و به چه کیفیتی برگزار شده؟ چگونه شهری که مدفن پدرانمان بوده، برایش جنگیده‌ایم و شب‌ها شب سر برخاکش گذاشته‌ایم، در یک کلمه «آزموده» می‌شود و به کناری می‌رود؟ مرحله‌ای وجود دارد که ناله‌ی شوریده‌ی شاعرانه که از نهاد معدود طبایع حساس بلند می‌شود، جای خود را به خروشی عمومی خواهد داد. همان جایی که معنای غریبگی با دگرخواهی عوض می‌شود، عرصه‌ی عمومی شدن حرف نهان به فریاد بلند است. حرفی که در ذات حکایت از بیگانگی و نفهمیدن زبان یکدیگر دارد تبدیل به آرمان مشترک تک‌تک آن یکدیگر خواهد شد: «همگی زبان هم را نمی‌فهمیم و ازاین حیث اشتراک داریم». آرمانشهر یا «شهرِ دیگر» به مثابه‌ی رویایی متفرق، از لحظه‌ی شکل گیری‌اش طرفداران بیشتر و بیشتری می‌یابد، از خیابان‌ها و کوچه‌ها عبور می‌کند و تعلق هر که را می‌بیند با زادگاهش قطع می‌کند. تهران را در جوار قله‌ای ساخته‌اند که همواره در نظر ما پیدا و ثابت است، قوی و پشتیبان؛ اما خدا نکند که خیال فتحش به سر کسی بزند. از پس هزار تپه‌ی کاذب پیش از خود چنان در مقام دست‌یابی، دور و افسانه‌ای می‌نماید که تا امید زائرش را به ناامیدی محض بدل نکند اسباب وصالش فراهم نمی‌شود. از پس هر بلندی‌ای که به امید نمایان شدن قله فتح می‌شود، تپه‌ی دیگری نمایان می‌شود که قله نیست. از این جهت به حقیقتی همواره حاضر؛ اما دور از دست شبیه است. چیزی که همیشه آن را دیده‌ایم، به آن اطمینان کرده و در ذهن به آن اتکا داشته‌ایم؛ اما خیال دست‌یابی به آن را فراموش کرده‌ایم. «واقعیت حاضر و ناملموس» چیزیست که در سایه‌‌ی امنش عادت به زندگی داشته و داریم. هر کس سودای چیزی در سر دارد؛ رسیدن، دیده شدن و تفاخر، هر کدام اسباب و ابزار خود را می‌طلبد. میل ما نه میل به عقب نماندن، که بیشتر میل به «از گذشته جا نماندن» است. در غوغای حملات به آینده برای تسخیر آرمان‌های پایداری و هوشمندی و چه و چه، اینجا اساس تمایز بر بازگشت بنا شده، به شکلی موروثی بدهکار گذشته‌ای دوریم، گذشته‌ای که قوت حضورش بر سرمان سایه انداخته و به آن دلخوشیم، احتمالا تنها پناه ما در یافتن مرجعی است برای گم نشدن. آن قدری که حضور همزادهای پیشین خودمان در هر بزنگاهی ما را به خود ارجاع داده توان انکارش را نداریم. این توده‌ی ارزش؛ منبع لایزال فضایل تاریخی، آنطوری هم که با هر طلب میسر شود و ما را از فیضش متنعم کند در دسترس نیست. ابَرواقعیتی حاضر و دست نیافتنیست، موجود و ناملموس، عامل خلسه‌ای حاصل از خواستن و تلاش نکردن. باید پرسید از کدام نگاه ترسیده‌ایم یا کدام مقصود را جسته‌ایم و نیافته‌ایم که پاسخش شده دسته‌دسته کوچ کردن از حریم تعلقات قبلی، از پی دست‌یابی به امکانات نامحتمل و احتمالات واهی. میل به گریختن از جهان انتزاع به شهر نشانه‌ها، در آغوش امن مفاهیم متعین، تبیین‌کننده‌ی مختصات آرمانشهر اینجاییست؛ شهری بر دامنه‌ی قله‌ای برعکس. واضح است که توصیف‌های شهر خدایی رئیسمان هم نشانی از زلف یار و چشم نگار و اینجور چیزها نمی‌دهد، تا چشم کار می‌کند بنا بر دلالت است و طلب قیاس. تمام شهرهایی که نساخته‌ایم برای رسیدن به منشاء واقعیتی که در هر نظر در نگاهمان حاضر بوده مانع شده. هزار بلندی کاذب و هزار رویای باطل فکر را گرفتار خود کرده است. شاید بشود لحظه‌ای ایستاد و چند قدم به عقب برگشت و از تجزیه‌ی آرمان رویابافانه دگرخواهی به خیل ناله‌های صادقانه‌ی ناسازگاری رسید. عوامل ناسازگاری را شناخت و به جای متفرق شدن در رویاهای مه‌آلود، در زمین آشنای شهری که یک ‌بار بنا کرده‌ایم به یکدیگر بازگشت.
اشتراک مطلب
لینک کوتاه
درباره نویسنده

محمدجواد زرین:

مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر