دهههای آغازین سدۀ چهاردهم شمسی در ایران، توأم با توجه به آثار و بقایای تاریخی است. هرچند سهم خارجیان در تحقیق و تتبعِ آثار گذشته، که در ایران فعالیت چشمگیر هم داشتند، بیشتر نمایانده شده، لیکن بودند ایرانیانی که به این موضوع اهتمام داشتند. محققان ایرانی از دریچههای گوناگون به پژوهش در آثار معماری میپرداختند؛ باستانشناسی، تاریخ و جغرافیای تاریخی و مرمت را میتوان نام برد. مرمت از زمینههایی است که از ابتدا در دست ایرانیان به انجام میرسید. آندره گُدار فرانسوی از ۱۳۰۸ش بر سریر عتیقات و آثار ملی تکیه زده بود، و برنامهها و فعالیتهای حفظ و تعمیر آثار به توسط ایرانیان علاقمند به اجرا در میآمد و غیرایرانیان در این وادی حضوری نداشتند. در سیر مرمت، به سبب سروکار داشتن با آثار معماری، برخی اسناد و دادههایی فراهم آمده که از نگاه تاریخ معماری قابل بررسی است. کارنامۀ مجریان مرمت و محققانی که در این فضا و زمینۀ کاری برآمدند و تحقیقاتی را به سرانجام رساندند، میتواند به ترسیم تاریخ پژوهشِ تاریخ معماری یاری رساند. جواد مجدزادۀ صهبا در زمرۀ محققانی است که در طول حیات کوتاه خویش، در کنار وظایف متنوعِ مربوط به اداره کل باستانشناسی، به تتبع و تحقیق در آثار معماری دست میزد.
مجدزادۀ صهبا، پسر شیخ احمد مجدالاسلام کرمانی (وفات: ۱۳۴۱ق) بود، پدرش ادیب و شاعر و فعال صدر مشروطه و مدیر روزنامههای ندای وطن، کشکول و محاکمات بود. صهبا در ۱۳۲۵ق/۱۲۸۶ش در کرمان به دنیا آمد. وی در مدرسۀ دارالفنون همکلاس باستانی پاریزی بود و در رشتۀ تاریخِ دانشگاه تهران تحصیل کرد و از آن پس همکاریاش را با اداره کل باستانشناسی آغاز کرد. در سال ۱۳۱۴ش، دو سال در شیراز و بیشاپور به فعالیت باستانشناسی مشغول شد. یکی از مشغلههای وی، راهاندازی موزۀ مردمشناسی در یکی از تالارهای موزۀ ایران باستان در ۱۳۱۶ش بود. از همین سال با سمت ریاست ابنیۀ تاریخی اصفهان به این شهر کوچید و دامنۀ فعالیتش را در اصفهان، یزد و کرمان گسترد و برای حفظ و مرمت آثار این مناطق اهتمام فراوان میورزید. از جمله مرمت مسجد جامع اصفهان، مدرسۀ چهارباغ، مسجد شاه، امامزاده اسماعیل، مقبرۀ بابا قاسم اصفهان، مسجد جامع اردستان، بقعۀ پیر بکران مسجد جامع کرمان، مقبرۀ شاه نعمتلله ولی ماهان، خانقاه بندرآباد یزد و ... را سرپرستی کرد. نام او بر قطعه کاشی منصوب بر ورودی شبستان محراب اولجایتوی جامع اصفهان نوشته شده است: «تعمیر شد. صهبا ۱۳۱۷ خورشیدی». صهبا در کنار مشغلههای اجرایی، در دبستان صارمیۀ اصفهان معلمی میکرد و ادیب برومند یکی از شاگردانش بود. در دو سال آخر عمر خویش روزنامۀ سرنوشت را در اصفهان منتشر میکرد که به مسایل اجتماعی، فرهنگی و تاریخی میپرداخت. ازجمله ، ستونی به موضوع باستانشناسی و آثار ناشناختۀ اصفهان اختصاص داشت. کتابهایی چند از او باقی مانده است، از جمله تاریخ و جغرافیای دورۀ دبیرستان، آثار تاریخی ایران، احوال و آثار حافظ. با عباس اقبال آشتیانی، باستانی پاریزی، آندره گُدار، محمد تقی مصطفوی، هنرفر و دیگران مصاحبت داشت و ایشان در خلال نوشتههایشان از اقدامات و خدمات او یاد کرده اند. صهبا درحالی که ۳۸ سال بیشتر نداشت، در سی و یکم اردیبهشت ۱۳۲۴ش درگذشت و بنا به وصیتش در مقبرۀ بابارکنالدین تخت فولاد به خاک سپرده شد.
کارنامۀ مجدزادۀ صهبا در زمینۀ پژوهش در باب آثار معماری قابل ذکر است که در دهۀ ۱۳۱۰ و ۱۳۲۰ش به آن همت میگماشت. او را میتوان از نخستین ایرانیانی به شمار آورد که به این موضوع توجه نشان داد. عمدۀ تحقیقات وی در قالب یادداشتهایی در مجلههای مهر و یادگار به چاپ سپرده میشد. به این سبب که صهبا سرپرست مرمت بناها بود، دادهها و مواد پژوهشیاش از راه مشاهده و معاینه و کشفیات حین مرمت و مأموریتهایی که به این منظور به مناطق یادشده میرفت، فراهم میشد. در ادامه به نمونههای تحقیقات وی اشاره میشود:
صهبا هنگامی که در ۱۳۱۹ش به تعمیر و تجدید کاشیهای گنبد امامزاده اسماعیل اصفهان اشتغال داشت، در شمارۀ آذر ۱۳۲۳، مجلۀ یادگار به اختصار دربارۀ آثار سلجوقی و صفویِ این بنا، مقبرۀ شعیای نبی، مسجد و امامزاده مطالبی ذکر کرد. ازجمله اذعان داشت آثار معبدی قدیمی از خشت و آثار صدر اسلام در این بنا قابل شناسایی است. سپس دربارۀ فضا و آرایههای سدۀ هشتمی (مظفری) سخن به میان آورده و درِ چوبی همین دوره را با کتابههای کوفیاش معرفی کرد که مربوط به روزگار شاه محمود مظفری (حکـ: ۷۵۶ تا ۷۷۶ق) است (همان: ۷۹).
در دو شمارۀ آذر و دی ۱۳۲۱ش در مجلۀ مهر مقالهای با عنوان «مدرسۀ چهارباغ» چاپ شده که حاصل مشاهدات و تحقیقات مجدزادۀ صهبا هنگام مرمت این بنای معظم است. توصیف فضاهای مدرسه و بازنویسی و شرح کتابههای صفوی و قاجاری ذکر تعمیرات مدرسه، محتوای اصلی این نوشتار را تشکیل میدهد. این مقاله مشحون از اطلاعاتی دربارۀ تعمیرات پیشین و مرمتهای درحال انجام شدن است؛ همچنین بیمبالاتیهایی که در تعمیرات پیشین صورت گرفته بود را یادآور میسازد. فهرستی از تعمیرات پیشین که به دستیاری علما از ۱۳۳۴ق صورت گرفته ذکر شده است. از ۱۳۱۴ش ادارۀ فرهنگ اصفهان تحت تعلیمات ادارۀ کل باستانشناسی تعمیرات مدرسه را آغاز کرد.
صهبا در حین عکسبرداری و کتیبهخوانی در هوای گرم یزد، موفق شد آثار دروازۀ مهریجرد یزد را درحالی که در شرف انهدام بود، کشف کند. آثار این دروازه را با دروازۀ دیگری به نام حظیره بررسی کرده، کتیبۀ کوفی آن را به تاریخ ۴۳۲ق خوانده و تحقیقش را با اطلاعاتی از اقدامات دورۀ کاکوئیان در برآوردن بارو و دروازههای یزد به دست سرهنگان علاءالدوله کالیجار همراه ساخت. این تحقیق در مقالهای با عنوان «دروازههای نهصد و سی سالۀ یزد» در مجلۀ یادگار، آبان ۱۳۲۳ش چاپ شد. عباس اقبال تکملهای در ذیل همین مقاله نوشت.
مقالۀ دیگری از صهبا دربارۀ سیپارهای قدیمی مربوط به ۹۸۷ق در مجلۀ یادگـار، اردیبهشت ۱۳۲۴ش چاپ شده است. آنگونه که در ابتدای این مقاله تذکر داده شده، سیپارۀ مذکور در ۱۳۲۰ش درجریان سرکشی به تعمیر ابنیۀ تاریخی کرمان در آستانۀ شاه نعمتالله ولیِ ماهان به دست آمده و مشاهده و بررسی شده بود. متن وقفنامۀ مندرج در قرآن را علامه محمد قزوینی خواند و صهبا درضمنِ شرح این اثرمکتوب، که موقوفۀ بیبی ترکان حاکمِ زنِ قراختایی کرمان (سدۀ هفتم هجری) برای مقبرۀ پدر و مادرش بوده، با استفاده از مطالعات میدانی و شفاهی در کرمان و استفاده از برخی مکتوبات و مستندات تاریخی به جریان ساخت، استفاده و تخریب تدریجی بنای مدرسه و مقبرۀ ترکان، در کرمان پرداخت. بقایای این بنا موسوم به گنبد سبز است و در ۱۳۱۱ق در اثر زمینلرزهای متزلزل و سپس با کند و کاو یکی از غلامان پسر ظلالسلطان عمدۀ آن خراب شد. طرح و نقشۀ کاشیکاری روی گنبد آن به گنبد ماهان شباهت داشت.
صهبا در جریان بازدیدهایش از آثار تاریخی گزارش تهیه میکرد که بنا به اظهار مصطفوی در اداره کل باستانشناسی موجود بود. یکی از این گزارشها در فراهم آمدن مقالۀ «آثار تاریخی بندرآباد یزد»، به کار رفت که باستانی پاریزی ۱۴ سال پس از فوت صهبا در مجلۀ باستانشناسی، شمارۀ بهار و تابستان ۱۳۳۸ش، به چاپ سپرد. گزارش او دربارۀ آثار معماری موجود در مجموعۀ خانقاهی مربوط به عرفای سلسلۀ داداییهای یزد حاصل حضور صهبا در هنگام سرکشیها و بررسی حین مرمت این اثر در اوایل دهۀ ۱۳۲۰ش بود که برای نخستین بار معرفی میشد. یک یک بناهای مجموعه، از جمله مسجد، خانقاه، حمام، آبانبار، حصار و بارو، کتابهها و سنگ قبر عرفای مدفون در خانقاه و دیگر اجزاء شرح داده شده است.
علاوه بر اینها، از لابهلای نوشتههای کسانی چون گُدار، مصطفوی، پوپ و دیگران میتوان فهمید که از برخی یافتههای او محققان دیگر بهره برده و گاهی کسانی چون گدار یا مصطفوی از آن یاد کرده اند. با فوت ناگهانی او بسیاری از دانستهها و گردآوردههایش نانوشته ماند. صهبا در جریان مرمت بناها در اصفهان و مناطق دیگر با استادکاران فن آشنایی به هم میرساند، آنها را تشویق میکرد، از دانش و آگاهیشان بهره میگرفت و بر کارشان نظارت میکرد. اسماعیل زهره، استاد کاشیکار در یادنامهاش از این موضوع سخن گفته است. عباس اقبال پس از فوت صهبا همچون سوگنامهای در مجلۀ یادگار نوشت: یک دنیا معلومات و تجارب در فن کاشیکاری، ساختمان و تعمیر ابنیه و اسرار و رموزی که در این فنون فراموش شده بود، به خاک رفت.