غول چراغ نفت و بلعیدن سرزمین خوزستان
امین مقصودی | دانشجوی دکتری معماری منظر، دانشگاه تهران
روز ۲۹ اسفند در تقویم زمانی است که برای ایرانیان بسیار خوشایند است. از یک طرف نزدیک شدن به آغاز سال نو و از طرف دیگر سالگرد ملی شدن نفت و خارج شدن این ثروت ملی از چنگ استعمار بیگانه، این روز را بسیار ویژه نموده است. در چنین روزی در سال ۱۳۲۹ و بعد از مجادلههای فراوان بین مصدق نخست وزیر وقت و مدیران شرکت نفت پارس-انگلیس، نفت و صنایع وابسته به آن ملی شدند و ایرانیان قادر شدند که کنترل و مدیریت این صنعت سودآور و بزرگ را در دست گیرند. خوزستان سرزمینی است که غول چراغ نفت نخستینبار و در تاریخ ۵ خرداد ۱۲۸۷ شمسی در آن پا به عرصهی وجود میگذارد. در تمام این سالها سرزمین خوزستان در ارتباطی مستقیم با صنعت نفت قرار داشته است، بهنحوی که بسیاری از ایرانیان و حتی ساکنان خوزستان این سرزمین را با نفت آن میشناسند؛ از این رو صنعت نفت به یکی از مشخصههای برجستهی هویت سرزمینی این ناحیه بدل شده است، بهشکلی که بسیاری از دیگر مشخصههای تمایزدهندهی آن نظیر تاریخ غنی، بقایای تمدنهای برجسته، رودخانههای پر آب، زیرساختهای آبی خیرهکننده و غیره در زیر سایهی نفت و صنعت عظیم وابسته به آن قرار گرفتهاند. علیرغم این نقش برجستهی ذهنی-عینی، شاید سرزمین خوزستان آن چنان که باید و شاید از منابع نفتی در درون خود بهره نبرده باشد؛ بلکه با بررسی تحولات نفتی رخداده بر بستر آن، باید گفت بهشکلی معکوس بیشتر تحت تأثیر عوارض این صنعت واقع شده است. با بیدار شدن غول چراغ نفت، این غول در اختیار شرکت نفت پارس-انگلیس قرار میگیرد. این شرکت اساساً با رویکردی استعماری، پا به سرزمین خوزستان میگذارد. با نادیده گرفتن مفهوم سرزمین، شروع به تاختوتاز در خوزستان میکند. در این برهه سرزمین برای شرکت نفت اساساً معنای وجودی ندارد و بر اساس امتیازنامهی دارسی و با رویکردی کالایی به آن و نادیده گرفتن مؤلفههای انسانی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از کار جوامع انسانی بر روی محیط و ساخت سرزمین توسط آنها، به ایجاد فضاهای نفتی مورد نیاز خود میپردازد و بهمثابه یک سرزمین خالی و تهی از هرگونه واحد منظرین، به اکتشاف، انتقال و تصفیهی نفت در خوزستان مشغول میشود. در نتیجهی این امر، غول چراغ نفت بخشهایی از مراتع بختیاریها و منظر عشایری آنها در نزدیکی مسجدسلیمان و همچنین قسمتهایی از روستاها و نخلستانهای عربنشین و منظر کشاورزی ناشیشده از آنها در جزیرهی آبادان نظیر روستای بریم و بوارده را تصاحب، اشغال و تخریب میکند تا به جای آنها دکل حفاری، خط لوله، ایستگاه پمپاژ و پالایشگاه تأسیس کند. پس از ملی شدن نفت، غول چراغ نفت تحت کنترل ارباب جدید یعنی شرکت ملی نفت ایران قرار میگیرد. اربابی جدید که بر خلاف اسلاف خویش متعلق به خاک و بوم ایران بود و میکوشید نفت را برای آبادانی کشور هزینه کند. در این دورهی زمانی و پس از سال ۱۳۲۹ شمسی، حکومت پهلوی برنامههای عمرانی پنجگانهی خود را بر اساس درآمدهای نفتی تنظیم میکند. از این رو منابع نفتی و استخراج هرچه بیشتر از این منابع جایگاه مهم و برجستهای در سیاستهای اقتصادی دولت پیدا میکند و متعاقباً سرزمین خوزستان نیز به دلیل دارا بودن ذخایر عظیم نفت با شدت بیشتری تحت تأثیر عملیات نفتی نظیر کشف میادین جدید، توسعهی شبکهی انتقال، ایجاد پایانههای نفتی و غیره واقع میشود. در این زمان، بهواسطهی رونق ایجادشده در خوزستان، بسیاری با سودا یافتن کار و بهره بردن از خوان گستردهی نفتی از دیار و کاشانهی خود بار سفر میبندند و به این سرزمین مهاجرت میکنند. در نتیجهی این فرآیند، در یک بازهی زمانی کوتاه جمعیت خوزستان چندین برابر میشود. جمعیت جدید و عمدتاً شاغل در صنعت نفت نیاز به سکونتگاههای جدید در خوزستان را چندین برابر میکند. از این رو غول چراغ نفت شرکت-شهرهای جدیدی را برای اسکان دادن ساکنان جدید سرزمین برپا میکند. این شهرها عموماً در نواحی دورافتاده و دور از الگوی فضایی شهرهای خوزستان که عموماً بر اساس رودخانههای مهم و دسترسی به آنها برای تجارت و کشاورزی شکل گرفته بودند، پدید آمدند. گاهی مثل آغاجاری در میان تپهها، یا گاهی مانند نفت سفید و هفتکل در میان اراضی متعلق به عشایر خوزستانی که خود تنها چند ماه از سال در آنجا دوران میگذراندند و در بقیهی ایام، آن را رها میکردند. این شهرها بهتدریج و با از دست دادن رونق خود، مورد بیمهری غول چراغ نفت قرار گرفتند؛ بهنحوی که پس از مدتی و با اتمام فعالیتهای نفتی و رها شدن، به دلیل فقدان ظرفیتهای شهری و دور بودن از الگوی فضایی شهرنشینی در خوزستان، به شهرهای ناپایداری بدل شدند که امروزه با انواع چالشهای زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی در حال دستوپنجه نرم کردناند.
با وقوع انقلاب، این امید در دل ایجاد میشود که غول چموش چراغ نفت تحت کنترل قرار گیرد و کمتر سرزمین خوزستان را مورد الطاف خود قرار دهد. با این حال این غول در دست صاحب جدید خود یعنی وزارت نفت ایران نیز همچنان به تاختوتاز در خوزستان ادامه میدهد. در این دوران جنگ هشتساله و خانمانسوز، در کنار بحرانهای سیاسی و بینالمللی در روابط با قدرتهای خارجی و نهایتاً شکلگیری انواع تحریمهای ظالمانه و طولانیمدت، فعالیتهای نفتی در سرزمین خوزستان را تحت تأثیر قرار میدهد. در این دوره خودکفایی اساس اقدامات غول چراغ نفت است. بر همین اساس، صنعت نفت به عرصهای برای ارائهی مانوری از اقتدار و نمایشی از عدم وابستگی کشور به شرکتهای خارجی و استفاده از ظرفیتهای درونی تبدیل میشود. در این دوره غول چراغ نفت دیگر به خشکی بسنده نمیکند و با عطشی وصفناشدنی به سوی تالابهای خوزستان از قبیل تالاب هورالعظیم و تالاب شادگان هجوم میبرد و تلاش میکند با بیرون آوردن نفت از درون این تالابها، ارباب خود را خوشنود کند تا او به اینکه در سختترین شرایط و بدون کمک دیگران، نفت را از دل زمین بیرون کشیده، افتخار کند. این افتخار اما آسیبی دیگر را بر پیکرهی نحیف سرزمین خوزستان وارد میکند. در واقع این غول بیشاخودم برای بیرون آوردن نفت، آب تالابها را میکشد و آن را خشک مینماید تا با سهولت بیشتر و سختی کمتری نفت را به ارمغان بیاورد و هزینهی کمتری را صرف کند. در نتیجهی این امر، و بهواسطهی فعالیتهای استخراجی، بخشی از مهمترین ذخایر طبیعی و آبی در سرزمین خوزستان نابود میشوند و جای خود را به زمینهای خشک و بیآبوعلفی میدهند که این زمینها نیز خود بهتدریج به کانونهای گرد و خاک بدل میشوند و شرایط اقلیمی را برای بخش اعظمی از ساکنان سرزمین خوزستان وخیم میکنند و آنها را ناچار میکنند که بار سفر بسته و خانه و کاشانهی خود را که زمانی به دلیل رونق نفتی در این سرزمین بنا کرده بودند، ترک گفته و به دیگر نواحی مهاجرت کنند. با مروری بر تحولات رخداده در طول بیش از یکصد سال گذشته در سرزمین خوزستان بهواسطهی فعالیتهای نفتی باید بیان نمود که در طی دورههای زمانی مختلف، صنعت نفت با رویکردی یکسان با خوزستان برخورد نموده است و این رویکرد مادیگرایانه تبدیل سرزمین به زمین و حذف تمام جنبههای محیطی-انسانی موجود در آن و اولویت دادن به فعالیتهای صنعتی در برابر مؤلفههای پدیدآورندهی سرزمین است. این رویکرد که خشت اول آن در امتیازنامهی دارسی گذاشته میشود، به صنعت نفت این اجازه را میدهد در تمام عرصههای سرزمینی خوزستان فعالیت کند و با آزادی بیحدوحصر اقدامات خود را دنبال کند. در این امتیازنامه، و طبق بند سوم اینگونه آمده است که:
«دولت علیه ایران اراضی بایره خود را در جائیکه مهندس صاحب امتیاز به جهت بنا و تأسیس کارهائی که در فوق مذکور است لازم بداند مجاناً به صاحب امتیاز واگذار خواهند کرد و اگر آن اراضی دایره باشند صاحب امتیاز باید آنها را از دولت به قیمتی عادله خریداری نماید و دولت علیه به صاحب امتیاز نیز حق میدهد که اراضی و املاک لازمه را به جهت اجرای این امتیاز از صاحبان ملک به رضایت آنها ابتیاع نماید و معلوم است که این ابتیاع موافق شرایطی خواهد بود که مابین صاحب امتیاز و مالکین ملک مقرر خواهد شد. ولی صاحبان املاک مجاز نخواهند بود که از قیمت عادلانه اراضی واقعه در حول و حوش تجاوز نمایند. جاهای مقدسه و جمیع متعلقات آنها در دایرهای که دویست ذرع شعاع آن باشد مجزی و مستثنی می شوند.»
بر اساس این بند تنها مؤلفهی سرزمینی که غول چراغ نفت نمیتواند در آن دخل و تصرف کند، اماکن مذهبی و مقدساند ولی دیگر بخشهای سرزمین اگر بایر باشند، صنعت نفت میتواند بدون هیچگونه مزاحمتی در آنها فعالیت کند و اگر غیر بایر باشند، مالک و ساکن باید در ازای گرفتن هزینهای، آن را برای فعالیتهای نفتی در اختیار قرار دهد. این بند از امتیاز، در واقع روح فعالیتهای نفتی در خوزستان است و بهشکل جالبی در تمام دورههای تاریخی و در بسترهای سیاسی متفاوت و توسط مدیریتهای مختلف دنبال شده است. از این رو بهواسطهی بند مذکور، این حق به غول چراغ نفت اختصاص داده شد که هرجایی از سرزمین خوزستان را که بوی نفت از آن به مشامش میرسد ببلعد، نابود کند و نفتی که از آن بیرون بکشد را در اختیار اربابان خود قرار دهد.