چو تیره شود مرد را روزگار/ همه آن کند کهاش نیاید به کار
سوم تیر ۱۳۹۷ وزارتِ راه و شهرسازی نامهایی به انجمن صنفی مهندسان معمار و شهرساز و نهادهایی دیگر فرستاده بود با موضوعِ «تشکیلِ کمیتۀ اعتلای معماری ایران». در این نامه وزراتخانه از انجمن درخواست کرده بود برای این کار نمایندۀ آگاهی با تخصصِ معماری معرفی کند. شاید وزارتخانه «تشکیلِ کمیتۀ اعتلای معماری ایران» را درمانی برای اوضاعِ نابسامانِ معماری قلمداد کرده بود. اما پیش از آنکه چنین کمیتهای تشکیل دهد باید میپرسید: آیا این درمانی برای آن درد است؛ آیا وزارتخانه از پسِ چنین کاری برمیآید؛ چنین حرکتی ناگزیر جریانی فرمایشی نخواهد ساخت؛ آیا کمیتهها و جلسات برای تأمل دربارۀ این موضوع کفایت میکنند. برای آنکه راهِ بحث باز بماند لحظاتی پاسخهای بدبینانه به این پرسشها را کنار میگذاریم. این چنین این اقدامِ وزارتخانه را راهی برای تزکیه و تطهیر نخواهیم دانست. یا گمان نخواهیم کرد که این مجالی است برای سخن گفتنِ پیاپی دربارۀ فاجعهای چندان که مهابتِ آن از دست رود. اما برای آنکه به طریقِ تأمل نزدیکتر شویم باید پرسشهای آشکارِ نخست را هم خاموش نگاه داریم. تا مگر به پرسشی پی ببریم که بنیانِ چنین پرسشهایی است.
اگر در صورتِ موضوع تأمل کنیم آشکار میشود که پرسشِ اصلی ریشه در همان مفهومِ «اعتلای معماری» دارد. برای آنکه اعتلای معماری معنایی داشته باشد باید نخست معماریای باشد که بتوان آن را بهتر کرد. بسیاری خواهند گفت معماریای برجای نمانده و درستتر خواهد بود که از احیای معماری سخن بگوییم. اما اگر در این بمانیم ظرافتِ مشکل را در نخواهیم یافت. این فرضِ نخست راهنمای ماست به فرضی دیگر: حتی اگر معماریای داشته باشیم باید معماری را از جنسی بدانیم که مراتب و درجاتی دارد. معماری در هر مرتبهای که باشد، خوبتر یا بدتر، باز هم معماری است. به این معنا معماری را ساختمانی دانستهایم با ارزشهای اضافی. زمانی که ساختمان این ارزشها را کسب کند از حدِ ساختمان بودنِ خود فراتر میرود و به مرتبۀ معماری وارد میشود. اما آیا معماری چنین چیزی است. اینجا میتوان از نتیجهای که هایدگر در سرآغازِ اثر هنری گرفته بهره جست. اثرِ هنری چیزی که ارزشی اضافه (ارزشی زیباییشناختی) دارد نیست. چیز بودنِ اثر بر اثر بودنِ آن استوار است. ساختمان بودنِ معماری استوار به این است که معماری است. درست همین خواستِ تشکیلِ چنین کمیتهای آشکار میکند که ما معماری را چیزی میدانیم که میتواند با ساختمان همراه شود یا نه. در این کارگاهِ ساختمانیِ کلان همین منظر است که تحققِ معماری را ناممکن میکند. همین ممکن دانستنِ اعتلای معماری.