×

جستجو

مجید حیدری

مجید حیدری

«استایل» (باب سوم)| مایر شاپیرو
مجید حیدری

ترجمۀ مقالۀ «استایل» شاپیرو [۱]، باب سوم استانداردهای هنر متأخر غربی بر تحلیل و توصیف سبک‌های فرهنگ‌های متقدم و بدْوی، تأثیر شدیدی گذاشته است. با این حال می‌شود گفت که ارزش‌های هنر مدرن باعث نگاهی همدلانه‌تر[۲] و بی‌طرفانه‌تر[۳] شده است، نسبت به آنچه پنجاه یا صد سال پیش ممکن بود. در گذشته، عمدۀ آثار بدوی، مخصوصاً بازنمایی را، حتی افراد باملاحظه، خالی از هنر می‌دانستند؛ بخش ارزشمند هنر بدوی را تزئینات و صناعت بدوی می‌دانستند. اعتقاد بر این بود که هنر بدوی، تلاش‌های کودکانۀ بازنمایی طبیعت بوده است ـ تلاش‌هایی که از سر نادانی و به‌علت درون‌مایۀ[۴] غیرمنطقی مخوف و...

«استایل» (باب دوم)| مایر شاپیرو
مجید حیدری

ترجمۀ مقالۀ «استایل» شاپیرو [۱]، باب دوم سبک‌ها را معمولاً با منطق خشک تعریف نمی‌کنند؛ همانطور که در زبان‌ها معنی سبک، زمان و مکانش یا مؤلفش را نشان می‌دهد، یا ارتباط تاریخی‌اش را با دیگر سبک‌ها و نه ویژگی‌های ذاتی خودش را. مشخصات سبک‌ها دائماً تغییر می‌کند و از طبقه‌بندی نظام‌مند در گروه‌های کاملاً مجزا سر باز می‌زند. پرسش از زمان دقیق پایان هنر باستانی و آغاز هنر قرون میانه بی‌معنی است. البته که تغییرها و واکنش‌های ناگهانی هم در هنر هست، اما چنان که معمولاً مطالعات در این حوزه نشان می‌دهد، معمولاً انتظار آنها از پیش می‌رفته است و...

«استایل» (باب اول)| مایر شاپیرو [۱]
مجید حیدری

در نوشته‌های پیشین، مقاله‌ای از جیمز اکرمن[۲] ترجمه شد که دربارۀ مقاله‌ای مهم از شاپیرو[۳] است. قصد این نوشته و نوشته‌های بعدی، ترجمۀ همان مقالۀ شاپیرو است. شاپیرو مقاله‌اش را در هشت باب نوشته است و این باب‌ها را با عددهای رومی از یک تا هشت شماره گذاشته است. به جز این شماره‌ها این باب‌ها عنوان‌های مستقلی ندارند. خواندن مقالۀ اکرمن پیش از خواندن این متن مفید است. باب اولمقصود از سبک، صورت ثابت ـ‌و گاه عناصر و کیفیات و بیان ثابت‌ـ در هنر افراد و گروه‌هاست. این اصطلاح [سبک] را همچنین دربارۀ کل فعالیت افراد و جوامع وقتی از...

دربارۀ قرائت «استایل» (۴)
مجید حیدری

من سبک را جوهراً نوعی تصویرسازی[۱] تعریف می‌کنم، که بر اساس واقعیت‌های متأثر از ویژگی‌های مشترک مجموعه‌ای از آثار است که مخاطب درک می‌کند. بنابراین، وجود اصیلی ندارد که هنرمند یا اثری بدان پیوسته باشد. پس مفهوم سبک، ابزار طبقه‌بندی آثار ذیل دسته‌هایی مشترک است؛ با چنین تعریفی، آثار منفرد، سبکی تعریف‌کردنی نخواهند داشت، بلکه فقط ویژگی‌هایی خواهد داشت ـ شخصیتی که مثل شیوه‌ّهای مختلف[۲] کار متمایز است ـ تا وقتی که بتوان آن را با دیگر آثار مقایسه کرد تا شباهت‌ها و تفاوت‌های‌شان روشن شود. پس سبک جنبۀ ارتباطی [میان] هنرهاست. با این که ما حق داریم استایل هنر رومیانه[۳] یا باروک...

دربارۀ قرائت «استایل» (۳)
مجید حیدری

نوشتۀ جیمز اکرمن| ترجمهٔ مجید حیدری تشبیه زبانمزیت چنین تعریفی از سبک این است که مفهوم آن را از حوزۀ ارزش‌ها خارج کرد. و مؤید این که لحن زیبایی‌شناختی را رد می‌کند، این است که مقاله در میان مجموعه‌ای از مقاله‌های مردم‌شناسی چاپ شد. سبک در صورت‌بندی‌اش (در قیاس با زبان) ابزاری است برای پرداختن به مجموعه‌هایی از آثار محدوده‌ای زمانی، مکانی، گروهی، یا فردی به کمک تعریف خصوصیات مشترک‌شان که نظم یا حالتی ارتباطی به آنها داده است. تشبیه [سبک به] زبان واضح است. هرچند از روی چنین تعریفی به نظر می‌رسد که این محملِ ارتباطْ وجودی دارد مستقل...

دربارۀ قرائت «استایل» (۲)
مجید حیدری

باب دوم [از بخش اول مقالۀ شاپیرو] طرحی کلی از اجزای اصلی که سبک‌ها به آنها شناخته می‌شوند به دست می‌دهد: «عناصر صورت یا طرحواره‌ها[۱]، کیفیت‌ها و ارتباط‌های صوری، (مشتمل بر کیفیتی کلی که بیانش می‌خوانیم).» مرتبۀ دوم عناصر ـ‌تکنیک، موضوع درونمایه، مصالح‌ـ گرچه ممکن است گاهی به تشخیص استایل کمک کنند، پیوسته به این کار نمی‌آیند، چون گاهی این عناصر ثابتند ولی سبک عوض می‌شود. بااینکه تعریف [استایل] در صورت و ساختار ریشه دارد، شاپیرو در تأکیدش بر مشخص کردن کیفیت‌ها محتاط است، تا از [اصالت] کار هنری در مقابل توصیف‌های کمّی شکل و رنگ و برهم‌کنش آنها که دلمشغولی بزرگ...

دربارۀ قرائت «استایل» (۱)
مجید حیدری

نوشتۀ جیمز اکرمن ترجمۀ مجید حیدری  من مشتاقانه مقالۀ «استایل»[۲] میر شاپیرو را که در ۱۹۵۳ درآمد، کمی بعدتر خواندم. پیدا کردن آن هم مثل باقی نوشته‌های شاپیرو پیش از آن که مشهور شود دشوار بود، و زمان زیادی برد تا من راز مخفیگاه آن را در جامعه‌شناسی امروز، ویراستۀ ای ال کرُبِر کشف کنم. قرائتش برایم تجربه‌ای مهیج بود؛ از دورۀ تحصیلات تکمیلی، فقدان نظریه‌های تاریخی و انتقادی در نوشته‌های مورخان هنر اینجا[۳] و انگلستان مرا آزار می‌داد، و این مقاله باعث شد که به نوشتن کتابی (به همراه ریس کارپنتر[۴] به‌عنوان هنر و باستان‌شناسی[۵]) ترغیب شوم، که نام...

What Designers Know
مجید حیدری

What Designers KnowBryan LawsonElsevier Architecture Press, Oxford, UK (2004) 127pp. ISBN 0 75066448   مرور کتاب این کتابی است در تکمیل کتابِ مشهورِ طراحان چگونه می‌اندیشند برایان لاوسون، که ربع قرن پیش منتشر شد و ویرایش سومش در ۱۹۹۷ چاپ شد. لاوسون در پیش‌گفتار این مجلد گفته است که کتاب از حک و اصلاح‌هایی شروع شد که برای ویرایش جدیدتر کتاب پیشین آماده شده بود، اما معلوم شد که بسیار باید افزود. این همه که دربارۀ شناخت طراحی به دست آمده بود در همین سال‌های میانی بوده که نهایتاً خود کتابی شده. این دو جلد در کنار هم، سهمی اساسی...

پیشنهادهایی برای ساماندهی و آماده‌سازی منابع تحقیق‌های تاریخی برای رایانه و شبکه
مجید حیدری

جستجو در منابع از مهم‌ترین مقدمات و بخش‌های تحقیق در تاریخ معماری است. رایانه و شبکه، امکان‌های فراوانی برای جستجو ایجاد کرده‌اند اما محققان تاریخ معماری ایران (و شاید همۀ محققان تاریخ) چندان از این امکان بهره نبرده‌اند. در چند بند این نوشته سعی می‌کنم افق ممکن چنین کارهایی را برای چند دسته منبع بیان کنم. ناگفته پیداست که این امکان‌ها را می‌توان به صورت اینترنتی برقرار کرد. و باز پیداست که بانکی متمرکز پیش‌نیاز این کار است. کتاب‌های چاپی امکان جستجوی متن در این دسته منابع، نیاز محققان تاریخ معماری است. این امکان، جنبه‌هایی حقوقی دارد اما پیشینۀ تجربه‌های...

تیشه‌داری
مجید حیدری

استاد اخوی‌یان متولد سال ۱۳۰۵ هستند و اکنون نود ساله. کتاب تیشه‌داری: گذری بر آثار استاد محمدقاسم اخوی‌یان، معمار سنتی خراسان را آقای محمدمهدی اخوی‌یان نوشته‌اند و فرهنگستان هنر چاپ کرده است. در فصلی از این کتاب به عنوان «گفته‌های یک تیشه‌دار» سخنانی مستقیماً از استاد نقل شده است که جواهر تراش خورده است. سه بند از آنها را انتخاب کرده‌ام و بی توضیحی در ادامه نقل می‌کنم. ان‌شاءالله عمرشان طولانی باشد. آجرهای من الگو ندارند، تماماً خیالی هستند، انگار کسی دست مرا می‌گیرد و روی آجر خط و طرح ایجاد می‌کند. تا آجر تراش دست به تیشه دو دم خود...

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر