محمد فلاح
از آینه تا حلبی؛ از آینگی تا حلبیبانی
محمد فلاح
دانشوران عالم دو دستهاند: اول، کسانی که بر دشواری و هراس رویارویی با واقعیت عریان جهان غلبه میکنند و به نیروی تفکر، از خود آینهای میسازند و از جهان تصویری که بر لوح وجود آینهگونشان نشسته است. آنها این تصویر را در قالبی زبانی به دیگران عرضه میکنند. دوم، دانشورانی که یارای رویارویی با واقعیت جهان یا حتی خیال آن را هم ندارند، اما میکوشند جهان را به میانجی تصویری بفهمند و بفهمانند که پیشتر از هاضمۀ فکر دستۀ اول عبور کرده و بر لوح وجود آنها نقش بسته و در قالبی زبانی عرضه شده است. دستۀ اول با جهان...
تأملی در پرسش از نسبت تاریخ با انسان (۱)
محمد فلاح
تاریخ در واقع یکی از اعمال انسان است و پرسش از نسبت تاریخ با انسان، از جهتی پرسشی است از رابطۀ یکی از اعمال انسان با دیگر اعمال او. ملاحظۀ نسبت میان دو چیز نیز به دو صورت ممکن است: همزمان و درزمان. اگر در ملاحظۀ نسبت میان دو چیز از زمان آن دو چیز قطع نظر کنیم یا زمانشان را یکسان در نظر بگیریم، نسبت همزمانشان را بررسی کردهایم؛ اما اگر در ملاحظۀ نسبت میان دو چیز زمان آن دو چیز را نیز در نظر بگیریم و احتمال اختلاف زمانشان را بپذیریم، نسبتِ درزمانشان را بررسی کردهایم.
معماری زبان نیست!
محمد فلاح
برخی از پژوهشگران تلاش میکنند برای فهم معماری از تمثیل یا استعارۀ زبان استفاده کنند و با این کار دریچهای تازه به فهم معماری بگشایند. یعنی میگویند زبان چنین است و چنان و معماری نیز که در پارهای از مسیرش اشتراکاتی با زبان دارد، چنین و چنان است. من این تلاشها را قدر مینهم. اما گویا خطر و خطایی عمیق و بزرگ در آن است؛ چنان بزرگ که از نگاهمان دور میماند. تلاش میکنم در اینجا این را توضیح بدهم.
معماری شناختن است
محمد فلاح
هر فعلی شناختن است و نتیجۀ آن، یعنی دگرگونی مادۀ جهان، سایه و نتیجه و محصول شناخت است. معماری یکی از افعال انسان است؛ پس معماری نیز همچون هر فعل دیگر انسان نحوی شناختن است. اما چگونه؟
چیزها، دستهها، نامها
محمد فلاح
انسانها به عالم نظر میکنند و به واسطۀ حواسشان آنچه در عالم هست را درمییابند. سپس به مدد قوای عقلشان وجوه مشترکی میان برخی از چیزهای عالم تشخیص میدهند و بر مبنای این وجوه مشترک آنچه در عالم هست را در دستههایی قرار میدهند. بعد بر هر دسته نامی مینهند.