رسالههای خوشنویسی سدههای متوالی است که تألیف میشود و آنچه از این رسالهها به ما رسیده است اطلاعات ارزندهای را در اختیارمان قرار میدهد. یکی از رسالههای نسبتاً جدیدتر که در سدۀ سیزدهم به نگارش درآمده تذکرة الخطاطین راجی است، نوشتۀ محمد ادریس خواجه راجی بخارایی. در ادامه این رساله و مؤلف آن را به اختصار معرفی میکنم.
محمدادریس خواجه راجی بخارایی
خواجه ادریس بخاری، شاعر و خوشنویس (۱۳۳۶-۱۲۹۸ق/۱۹۱۷-۱۸۸۱م)، در خانوادهای اهل ادب زاده شد و نیاکان و از جمله پدرش نیز شاعر بودند. نخست در زادگاهش اوراتپه و سپس در مدارس بخارا دانش آموخت. به گفتۀ صدر ضیاء در تذکار اشعار، راجی از ملا جلال درس آموخته است. تذکره نویسانی چون واضح، افضل، پیرمستی، صدر ضیاء، محترم ــ که دوست نزدیک وی بود ــ عبدی و عینی ــ که شخصا او را می شناخت ــ راجی را شاعری بلندمرتبه دانستهاند.
از آثار راجی بیاض راجی است که غزلیاتی از بیدل و پیروانش، ناصر بخارایی، ادای سمرقندی و زفرخان جوهری را در بر می گیرد موضوعش تأثیر بیدل در ادبیات تاجیک در اواخر سدۀ نوزدهم و اوایل سدۀ بیستم میلادی است. راجی زمانی که در ینگیقورغان قاضی بود به بیماری وبا درگذشت (انوشه،۱۳۷۵: ۴۰۹).
رسالۀ تذکرة الخطاطین [۱]
راجی تذکرة الخطاطین را در ۱۳۲۶ق تألیف کرد و در آن به خوشنویسان نامی بخارا و اوراتپه (یا همان بونجیکت) پرداخته است که پیش از او یا همزمان با او می زیستند. تذکره در قالب مثنوی و شامل ۱۷۰۰ مصرع است، در بحر عروضی هزج و وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن سروده شده است. البته وزن شعر در همه جا رعایت نشده است و در بعضی ابیات سکتۀ عروضی دارد. منظومه در قالب ساقی نامه سروده شده است.
نسخهای از تذکرة الخطاطین که با شمارۀ نسخۀ A-P-2002344103 در کتابخانۀ کنگره نگهداری می شود در ۵۲ صفحۀ ۱۷سطری و در نسخهای به ابعاد ۲۶.۶×۱۷سانتیمتر کتابت شده است. نسخه به خط نستعلیق نوشته شده و کاتب دومی متن را تصحیح کرده و به متن اصلی یا حاشیۀ آن مطالبی را افزوده است؛ در نوشتن برخی از اسامی رنگه نویسی به کار رفته است؛ برخی کلمات اشتباه تحریری دارند. در نقطهگذاری یا تعداد دندانههای حروف خطاهایی دارد. در حروفی مانند «ک» و «گ» گاه حرکتها درست نیست و خواننده در خواندن متن به اشتباه میافتد. در چند جای رساله جای برخی کلمات خالی است. در برخی صفحات جوهر یک صفحه به صفحۀ مقابل پس داده و از این رو بازخوانی بعضی کلمات با حدس و گمان است.
متن با ستایش خداوند و نعت پیامبر و وصف معراج آغاز میشود و پس از آن شاه وقت بخارا توصیف شده است:
بده ساقی میای تا زین ترانه/ کنم وصف شهنشاه زمانه
زهی غازی شهنشاه معظم/ به علم و عدل در عالم مسلم (ص ۳)
سپس به بخارا میپردازد و زبان به تمجید از این دیار می گشاید:
جهان را از بخارا زین و زیب است/ که عالم خاتم و اینجا نگین است
جهان شخص و بخارا آمدش دل/ به دل شد اعتبار شخص حاصل
بخارا مغز و عالم جملگی پوست/ برای مغز آخر پوست نیکوست (ص ۴)
سپس در چند بیت معشوق وصف میشود. بعد از استعانت جستن از پروردگار، سراغ خط و خوشنویسی میرود. مبحث خط بعد از چهارده صفحه مقدمات با مطالب گوناگون آغاز میشود. راجی کار خود را با توصیف خطوط و شکل حروف و تشبیه آنها به عناصر گوناگون آغاز میکند:
خط آخر، مظهر روی نگارست/ به شخص حسن، او آیینهدارست
که میماند الف با قدّ جانان/ وزو هم جلوهساز و تیر مژگان
بود جیم از سر خود شکل ابرو/ تمامی مستدل عنه گیسو
چو بادام مقشر چشمۀ صاد/ کند با چشم شوخ یار ارشاد (ص ۱۴)
در این رساله نیز مثل نمونههای مشابه مطالبی دربارۀ تعلیم خط و قواعد نوشتار حروف وجود دارد:
بدان ای سروقدت نخل نورس/ بود قد الف سه نقطه و بس
کند پا و سرش مثل چپ و راست/ به یک صورت ز پایان هم ز بالاست (ص۱۵)
ببندی یک الف چون بر سر با/ شود زو شکل حرف کاف پیدا (ص ۱۷)
نویسی فوق هم بیشمره دوصاد/ ازو های دوچشمه گردد ایجاد (ص ۱۸)
سپس انواع خطوط سته را شرح میدهد و از صفحۀ ۲۴ رساله به قسمت اصلی تذکره که بیان نام استادان خط است میرسیم؛ حدود ۶۰ خوشنویس در این رساله معرفی میشوند. مؤلف از احمد دانش شروع میکند و رساله را با تذکرۀ میرزا میریحیی خاتمه میدهد. حجم مطالب مربوط به خوشنویسان برابر نیست؛ راجی به برخی از ایشان در ابیاتی متعدد و با شرح جوانب مختلف زندگی و آثارشان پرداخته است؛ مثلاً در وصف حبیب الله، خواهرزادهاش نوشته:
جوانی کاندرین فن اوستادست/ حبیباللهخان قاضی نژادست
ز طفلی صاحب رشد قویم است/ چو پیران کهن وصفش سلیم است
فرید درس و انشا و صناعت/ به هر علمیست صاحب استطاعت
به شعرش نیست مثل اندر تفحص/ کند با اوحدی خود را تخلص
مرا شاگرد بود و اختزاده/ و گرنه مدح میکردم زیاده (صص۳۱و ۳۲)
و برخی دیگر مثل میرزاصفر فقط در یک بیت به صورت کاملاً خلاصه معرفی شدهاند:
ز خطاطان دگر میرزاصفر بود/ که در تعلیم میلش بیشتر بود (ص ۳۸)
راجی مینویسد وصف این هنرمندان را آنگونه که شایستۀ آنهاست انجام نداده و اسم بسیاری از قلم افتاده و از آنها پوزش طلبیده است. در جایی گفته که اسم کسانی را در تذکره آورده است که هم از هنر خط و هم شعر بهرهدار بودهاند:
ز خطاطان که دراین صفحه گفتم/ ز بحر مدحشان یک دُر نسفتم
ز بحری قطره از خوف اطالت/ ز مهری ذرهای آمد حوالت
همینها خود یکی از صد هزارند/ که اینجا اهل این فن بیشمارند (ص ۳۸)
تمجید او از این خوشنویسان شاعر به گونهای است که همه را هنرمندانی تمام و کمال و بیعیبونقص معرفی میکند. اما از این گذشته، از این رساله مطلب زیادی از زندگی شخصی و ادبی و هنری افراد بهدست نمیآید. بعد از ابیاتی که در معرفی خطاطانی آمده که اکثرشان شاعر هم هستند، راجی حکایتهایی پندآموز آورده است. همچنین در مواردی ضربالمثلهایی آورده، از جمله:
کند هر جنس با همجنس پرواز/ کبوتر با کبوتر باز با باز (ص ۱۳)
ز ذم و مدحت اشخاص تاریخ/ زند گاهی به نعل و گاه در میخ (ص ۴۷)
عجم هرگزنخواند تنگه را قُرش/ عرب هرگز نگوید دوغ خود ترش (ص ۵۱)
در ابیات پایانی راجی هرچه گفته بیغرض خوانده و نوشته است که ادعای برابری با دیگرشاعران ندارد و با التماس عفو نقصان منظومه را به پایان رساندهاست. نسخهای که در اختیار ما قرار دارد ده سال بعد از اینکه محمد ادریس خواجه راجی رساله را تقریر کرد، بهدست عنایت الله (کاتب کوچک بخاری) در ۱۳۳۶ق کتابت شده است. صدرضیاء عنایتالله بخاری را همنشین ملا عبدالله خواجه صدر (تحسین) و شمسالدین مخدوم (شاهین) معرفی کرده و نوشته است که عنایتالله شاگرد حاجی عبدالرئوف (فطرت) بوده است (صدرضیاء،۱۳۸۰: ۳۸۵).
با مقایسۀ مشخصاتی که صدرضیاء در کتاب نوادرضیائیه از نسخۀ تذکره الخطاطین راجی در پژوهشگاه خاورشناسی تاشکند ذکر کرده است و مقایسۀ آن با نسخۀ محفوظ در کتابخانۀ کنگره به نظر میآید نسخۀ کتابخانۀ کنگره همان نسخۀ تاشکند است که در زمان نگارش صدرضیاء در پژوهشگاه خاورشناسی تاشکند نگهداری میشده و بعدها به کتابخانۀ کنگره انتقال یافته است.
سودا بهشتی: