هر زمان از پیشینۀ متون نظری معماری صحبت میشود از فقدان آن در ایران و وجود آن در غرب سخن به میان میآید و این مسئله مطرح میشود که از زمان ویترویوس در غرب رسالۀ معماری داشتهاند. در اینکه ده کتاب معماری ویترویوس در قرن اول پیش از میلاد نوشته شده و در مورد وجوه مختلف معماری گفتگو میکند بحثی نیست. اما به نظر میرسد در گفتگو از این مسئله درکی امروزی از وضعیت آموزش و عمل معماری و رابطۀ بین نظر و حرفه بر وضعیتی تاریخی حمل میشود که نتایجی در بر دارد. میخواهم برخی از یافتههایم را بر اساس متونی که در این حوزه خواندم مطرح کنم تا بابی برای اندیشیدن در این مورد که چرا به نظر میرسد ما متنی مشابه ویترویوس ننوشتیم باز شود.
ماریو کارپو در کتابش معماری در عصر چاپ: شفاهی، نوشتار، تیپوگرافی و تصاویر چاپی در تاریخ تئوری معماری اشاره میکند که رسالۀ ویترویوس که در زمان خودش نه به شکل کتاب بلکه به صورت طومار تنظیم شده بود فاقد تصاویر معمارانه بود و فقط نه یا ده نمودار هندسی داشت. مثلاً وقتی ویترویوس از آلات مکانیکی سخن میگفت خواننده را به مثلث فیثاغورثی با نسبت های ۳ و ۴ و ۵ ارجاع میداد. چنین تصویری در رساله کمکی بصری بود که حتی برای خواننده امروزی هم چندان ضرورتی ندارد چون درک آن مشکل نیست. اما همین شخص وقتی از ارگ آبی صحبت میکند میگوید که باید آن را دید و تصویری از آن ارائه نمیکند.
کارپو معتقد است که ویترویوس به این طریق از اصالت کارش یعنی ارتقاء عمل معماری به تشخص گفتمان ادبی دفاع میکند. او از پیر گراس نقل قول میآورد که جاهطلبی برنامۀ ویترویوس از قبل روشن بود؛ اینکه از طرح به نوشته گذار کند اصلیترین وسیلۀ ارتقاء معماری به وضعیت هنر آزاد (Artes Liberales) بود.
چنان که لیدمان در کتابش در سایه ی آینده اشاره میکند اصطلاح هنر (ars) در دوران باستان کلیهی فعالیتهای انسان را که به مهارت ویژه نیاز داشتند در بر میگرفت. به این ترتیب طب و سخنوری و شمشیربازی همه هنر محسوب میشدند. سیسرو رومی سیاست را مهمترین هنر میدانست. اما هنرها شأن یکسانی نداشتند و به دو گروه هنرهای آزاد (Artes Liberales) و هنرهای مردمی (Artes Vulgares) تقسیم می شدند. هنرهای آزاد شامل دو گروه سه گانه و چهارگانه بود. گروه سه گانه دربرگیرنده دستور زبان، فن سخنوری و دیالکتیک بود و گروه چهارگانه حساب، موسیقی، هندسه و ستارهشناسی را در بر میگرفت. هنرهای آزاد شأن بالاتری داشتند و بنابراین صاحبان آنها از جایگاه اجتماعی بهتری برخوردار میشدند. هنرهای آزاد مهارتهایی بودند که در عهد کهن برای فرد آزاد دانستن آنها ضروری بود و با دانستن آنها میتوانستند نقشی فعال در زندگی مدنی به عهده بگیرند. در عهد باستان معماری جزء هنرهای مردمی Artes Vulgaresبود. مهارتهایی که برای فرد آزاد ناشایسته شمرده می شد، چون در خدمت تأمین نیازهای پایه بود. ارتقاء معماری به مرتبۀ هنر آزاد یعنی ارتقاء به عملی که ریشه در شاخهای از تدریب دارد و تحت یک رشته قوانین است که میتوان به شکلی مشابه با مثلاً هنر بلاغت تدوین کرد.
خود ویترویوس هم به تلاش برای کسب چنین موقعیتی در همان صفحات نخستین رسالهاش اشاره میکند وقتی که معمار را کسی میداند که برای آموزش وی انواع مختلف هنرها لازم است و از سنین کودکی در هنر و بیش از همه در ادبیات آموزش دیده است. آموزشی که به وی قدرت نوشتن می دهد. وضعیتی که به اعتقاد وی در زمانهاش اتفاق نمیافتاد.
کارپو میگوید که معماران در آن زمان طرحهای واقعی پروژههای خود را در محل ساختمان و در زمان انجام کار میکشیدند. طرحهای آنها طرحهای کاری اغلب در مقیاس کامل و نیز مقاطع، قالبهاو مدلهایی بود که نمونۀ واقعی درست از روی آنها با سنگ بریده میشد و در ضمن با کار خود آنقدر آشنا بودند که نیاز به تصویر نداشتند. چون آموزش آنها به صورتی عملی و در کارگاه داده میشد و بین آموزش و عمل فاصلهای نبود تا نیاز به تصاویر معمارانه برای فهم مطلب باشد. به عبارتی نوشتۀ ویترویوس برای معماران عصر خودش چیزی در بر نداشت. چون معماران حتی در شعاع هزار کیلومتری از رم میدانستند که جزئیات بناها چگونه است و نیازی به نوشتۀ ویترویوس نداشتند. ضمن آنکه خود وی در رسالهاش در مورد هیچ مدل کامل معماری بحث نمیکند. به گفتۀ کارپو گفتمان ویترویس بیش از هر چیز رشتهای از مقولات واژگانی، سپس سیستمی از تناسبات و بالاخره فهرستی گونهشناختی است. آنچه ویترویوس به ما منتقل کرده است اسامی و تناسبات است. او به ندرت فرم ها را توصیف میکند. پس مخاطبان نوشته ویترویوس اگر معماران به مفهوم کسانی که بناها را عملاً می ساختند نبودند چه کسانی بودند؟
کارپو معتقد است که مخاطبین وی بوروکراتها و کارگزاران دولتی بودند که وظیفۀ نظارت بر ساخت را بر عهده داشتند. هرچند نحوۀ استفاده کارگزاران از این متن روشن نمیشود اما وظیفۀ آنها، با توجه به تحقیق درخشانی که پل زانکر از نقش معماری در عصر اگوستوس اولین امپراطور روم که ویترویوس رسالهاش را با تمجید از وی و تقدیم اثرش به وی آغاز میکند، روشن شده است. زانکر با مدارک مستند از همان زمان نشان میدهد که در قرن اول پیش از میلاد، که بعد از یک دورۀ آشوب و جنگ های داخلی، آوگوستوس به عنوان اولین امپراطور روم به تخت نشست، چگونه از معماری برای مشروعیت بخشیدن به حکومت خود استفاده کرد. او با دستور به ساخت بناها و فضاهای شهری تلاش کرد تا تصویری موجه از خود در اذهان مردمان قلمرواش ایجاد کند. نکتهای که ویترویوس نیز در همان آغاز رسالهاش به آن اشاره میکند وقتی خطاب به آوگوستوس میگوید که " من دیدم که شما نه تنها به زندگی عمومی مردم، و تشکیل دولت توجه دارید، بلکه مراقب تأمین بناهای عمومی مناسب هستید؛ به طوری که نه تنها حکومت با ولایات جدیدش بزرگتر شده است، بلکه شکوه امپراطوری نیز در شأن والای بناهای عمومیاش متجلی شده است". تصویری که بر همۀ قلمرو امپراطوری با ساختن بناهای عمومی باشکوه حک شد و برای این کار سلسلهای از کارگزاران دولتی موردنیاز بودند تا بر ایجاد چنین تصویری نظارت کنند. در این صورت نوشتن متنی به عنوان راهنمای عمل این کارگزاران منطقی مینماید. هرچند نحوۀ استفاده آنها از این متن هم روشن نمیشود.
بنابراین میبینیم که از نوشتن رساله دو هدف اصلی دنبال میشود: از طرفی ارتقاء معمار به جایگاه مناسب اجتماعی؛ امری که در نظام اجتماعی طبقاتی آن زمان روم اهمیتی بنیانی داشت. از طرف دیگر فراهم آوردن دستورالعملی برای کارگزاران دولتی تا فهمی عمومی برای نظارت بر ساختمانسازیهای گستردهای پیدا کنند که در سراسر امپراطوری انجام میشد.
البته کارپو به نکتۀ دیگری هم اشاره میکند و آن این که ویترویوس متنش را خطاب به حضاری دانشمند و مخاطبینی فراتر از زمان و فضایش مینویسد و امیدوار است که متنش بازتولید شود. وضعیتی که در دورۀ رنسانس وقتی که آموزش از عمل فاصله گرفت محقق شد. در این زمان بود که مخاطب رسالۀ معمارانی شدند که ممکن بود با عمل سروکار پیدا نکنند و بنابراین آراستن رساله با تصاویر امری لازم بود و محقق شد.
پس این تصور که رسالۀ ویترویوس برای معماران زمانۀ خودش و به منظور آموزشی نظری به آنها نوشته شده است صحت ندارد و لازم است به نوشتن رساله به مثابۀ ابزاری برای تغییر وضعیت اجتماعی معماران توجه کرد. نکتهای که توجه به آن در سیاق فرهنگ ما و موقعیت معماری و معماران در آن اهمیت زیادی مییابد و بر مبنای آن میتوان به ضرورت یا عدم ضرورت رساله های معماری در گذشته اندیشید.
مراجع
لیدمان، اسون ـ اریک. در سایهی آینده: تاریخ اندیشه مدرنیته. ترجمه سعید مقدم. تهران: اختران، ۱۳۸۷.
- Carpo, Mario. Architecture in the Age of Printing: Orality, Writing, Typography, and Printed Images in the History of Architectural Theory, Translated by Sarah Benson. Cambridge, MA: MIT Press, 2001.
- Zanker, Paul. The Power of Images in the Age of Augustus, Translated by Alan Shapiro. USA: University of Michigan Press, 1988.
- Vitruvius. Ten Books on Architecture, Translated by Ingrid Rowland. Cambridge: Cambridge University Press, 1999.