چند سالى است كه به مطالعه دربارۀ خانههاى تاريخى نجفآباد مشغولم. مهمترين مانع براى فهم اين خانهها فقدان اطلاعات كافی دربارۀ آنها بود. از اين رو طى كارى ميدانى و سنگين، مجموعهاى از اطلاعات اوليه فراهم آمد كه امكان فهم و تحليل معمارى اين خانهها را ميسر كند. پس از آن كار ميدانى، اكنون نوبت به فهم معمارى و زندگى شكلدهندۀ آن رسيده است. يادداشت حاضر، تأملى است جهت آغاز اين فهم.
در نگاه اول، خانههاى تاريخى نجفآباد را مىتوان به دو دستۀ طاق چشمه و سقف تير چوبى تقسيم كرد. خانههاى طاق چشمه هم از نظر فراوانى و هم از نظر قدمت داراى اهميت بيشترى هستند. با تمركز بر خانههاى طاق چشمه روشن مىشود اغلب اين خانهها درجبهۀ شمالى خود كه آفتابگير است شامل فضاهاى اصلى زندگىاند. تقسيمبندى كلى جبهۀ شمالى منطبق بر دهانهبندىاى است كه هر دهانه را پوششى مجزا از سازۀ طاق و چشمه تشكيل مىدهد. در اغلب خانههاى مشاهده شده، بعضى از اين دهانهها از بقيه مرتفعترند و اين برافراشتگى هم از حياط خانه و هم از معبر مجاور قابل رؤيت است. دهانۀ مرتفعْ فضاى اصلى زندگى و فضاى منطبق بر محور طولى و اصلى حياط خانه نيز هست. تا بدينجا، قضيه با آنچه به طور عام در معمارى تاريخى نقاط كويرى مىبينيم منطبق است: فضاى مهم خانه، در مركز و ميانۀ نماى اصلى حياط و مرتفعتر از باقى فضاهاست.
اما نكتهاى در اين ميان جلوهگر مىشود؛ وقتى پا به درون اين فضاهاى شاخص و (از بيرون) مرتفع مىنهيم، مشاهده مىكنيم فضاى درون بسيار كوتاه و خفته است. آنچه رخ داده، قرارگيرى فضايى در بالاى سر فضاى اصلى و در محور اصلى خانه است؛ اين فضا كه حتى اغلب دسترسیاى جدى و تعريف شده ندارد، انبار خشكبار و محصولات كشاورزى و محل آويختن انگور براى بدل شدن آن به كشمش و در مجموع، فضايى براى اينگونه كاربرىهاى مرتبط با محصولات باغى است. دسترسى به اين فضا گاه از دريچهاى بالاى نماى رو به حياط (با نردبان) و گاه از طريق پلهاى تند در جدارۀ پساتاقِ متصل به اتاق، ميسر مى شود.
قرارگيرى فضايى خدماتى در محور اصلى حياط و بالاى سر فضاى اصلى زندگى، چنانكه حتى موجب كاستن از ارتفاع اين فضا شده، نحوۀ درآميختگى قوى و متفاوتى از زندگى و حرفۀ باغدارى را در معمارى خانههاى اين شهر عيان مى كند.