این روزها که مصادف است با سالگرد آتشسوزی ساختمان پلاسکو، شاهد روی دادن سوانح دیگری هم در گوشه و کنار کشور هستیم؛ مانند زمینلرزههای استانهای کرمانشاه، هرمزگان، البرز و دیگر نقاط کشور، فرونشست زمین در دشت قزوین، آتشسوزی کشتی نفتکش ایرانی در چین، سوانح گوناگون رانندگی، هوایی و ریلی و مانند آنها. این رویدادهای ناگوار باعث یادآوری سه نکته مهم میشود:
۱ . سانحه خبر نمیکند ...
نخستین نکته آن است که سانحه، چه طبیعی و چه ساختۀ دست بشر، هیچ وقت قابل پیشبینی نیست. این نکته تنها مختص به کشور یا زمینهای خاص نیست. ماجرای انفجار رآکتور فوکوشیما در کشور ژاپن نشان داد که در کشوری سراپا نظم و ترتیب و در محیطی فنّی که ضوابط ایمنی آن در بالاترین حد ممکن رعایت میشود نیز، سانحه رخ میدهد. آری؛ غافلگیری در سرشت سانحه است. در تهران نیز، به رغم هزینههایی که در چند دهۀ گذشته برای مطالعۀ لرزهخیزی این کلانشهر صرف شده است، خوشبختانه زمینلرزۀ مهمی روی نداده است. امّا، در همین سالها، در پایتخت ایران سوانح مهمی نظیر سیلهای گلابدره و کن، فرونشستهای زمین و آتشسوزیهای گستردهای در بازار تهران و ساختمان پلاسکو روی داده است ـــ سوانحی که روشن شد انتظار آنها را نداشتیم و برای رویارویی با آنها آماده نبودیم. بیهوده نیست که در چهارچوب کاهش خطر سانحه[۱] که در اسفندماه سال ۲۰۱۵ در سندای ژاپن به تصویب رسید، نخستین اولویت اقدام همانا شناخت خطر سانحه است. شناختی که پس از چند دهه پژوهش در ایران و جهان، هنوز در حد کفایت بدان دست نیافتهایم.
۲. اگر سانحه خبر هم میداد، فرقی نمیکرد ...
به یاد دارم که زمانی یان دیویس[۲] برایم نقل کرد که با تنی چند از همکاران خود به شهری زلزلهزده رفته بود. هنگام صرف صبحانه پسلرزۀ شدیدی رخ داد؛ و نه او و نه هیچیک از همکاران متخصصش، در هنگام پسلرزه یارای تکان خوردن نداشتند و حتی برای احتیاط زیر میز نیز پناه نگرفتند. او میگفت پس از این زمینلرزه با خود اندیشیدم من که عمری است دیگران را پند میدهم که در هنگام زمینلرزه باید چنین و چنان کرد، چرا خود هنگام وقوع زلزله هیچ نکردم؟
در ایران نیز وضع ما کمابیش چنین است. زمینلرزههایی که در هفتههای گذشته تهران را لرزاند نشان داد که با وجودی که هزینۀ هنگفتی صرف ایجاد آمادگی در برابر خطر زمینلرزه شده است، مردم و دستاندرکاران برنامهای روشن برای رویارویی با چنین رویدادی در دست ندارند. هنگامی که تهران اندکی لرزید، جمعی شب را در پارك گذراندند، جمعی مدتی به خیابان آمدند و بعد به خانه بازگشتند، و جمعی دیگر[۳] حتی از بستر نیز برنخاستند. مهمترین اثر این رویداد آن بود که تنها چند روزی صفهای بنزین طولانی شد.
در سطوح گستردهتر نیز چنین است. برای نمونه، در زمینلرزۀ گیلان و زنجان که در بهار ۱۳۶۹ روی داد، بیمارستان رودبار از نخستین ساختمانهایی بود که تخلیه و غیرقابل استفاده شد. بیمارستانهای بزرگی که در شمال شهر تهران و در نزدیکی راندگی لرزهخیز شمال تهران واقع شدهاند و باید در هنگام وقوع زلزله مهمترین نقش را در درمان آسیبدیدگان ایفا کنند، حتی اگر آسیب نبینند نیز قابل دسترس نخواهند بود[۴]. زیرساختهای حیاتی[۵]، شبکههای برق، آب و گازرسانی در شهرهای کشور نیز وضع بهتری ندارند. در هنگام بروز سوانح، این شبکهها را اگر آسیب هم نبینند، برای آنکه موجب خسارت بیشتر نشوند، قطع خواهند کرد. این نمونهها نشان میدهد که در واقع بزرگترین مانع در کشور برای ایجاد آمادگی کارآمد در برابر خطر نگاه بخشی دستگاهها به چالشی فرابخشی است.
۳. بگوییم یا نگوییم؟ ما که گفته بودیم!
یکی از مسائلی که سرگشتگی دستاندرکاران را در هنگام بروز بحران نشان میدهد، روشن نبودن موضع دستگاهها در قبال آگاه کردن مردم است. در هنگام بروز هر بحران، دستاندرکاران خود را بر سر دوراهی مییابند: آیا باید مردم را از خطر آگاه کرد و به ایشان هشدار داد؟ یا از بیم واکنشهای مهارگسیختۀ مردم و بروز فاجعهای ناخواسته چنین اخباری را محرمانه انگاشت و از ایشان پنهان کرد؟ آنچه در تمام بحرانهای پیشین آشکار شده، آن است که پاسخ این پرسش برای هیچکس روشن نیست؛ و هر یک از دستگاهها بسته به میل گردانندگان خود اقدام به نشر یا تکذیب اخبار بحران میکنند.
در چنین وضعی، ایمنترین راهبردی که دستاندرکاران میتوانند درنهایت در پیش گیرند، آن است که پیش از آنکه سانحه یا حادثهای رخ دهد، هشدار خود را بدون انتشار در رسانهها مکتوب و ثبت کنند، تا اگر اتفاقی افتاد بتوانند خود را از بازخواستهای بعدی برهانند. نتیجه آنکه برای رویارویی با سوانحی که خواه و ناخواه در کشور روی خواهند داد، یک راهبرد فراگیر در کشور دنبال میشود: بیخبری؛ خوشخبری!
پینوشت
*استادیار گروه معماری منظر؛ دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی
استاد دانشگاه و نویسندۀ کتاب معروف «سرپناه پس از سانحه» (Shelter after Disaster). او از شخصیتهای سرشناس جهان در زمینۀ کاهش خطر سوانح و بازسازی پس از سانحه است که اکنون علاوه بر تدریس در دانشگاههای مختلف جهان مشاور ارشد بانک توسعۀ آسیا و سازمان ملل متحد نیز هست.
فرزین فردانش*: