برای تمرین یکی از درسهای دورۀ مطالعات با مقالۀ «شاه عباس دوم، فتح قندهار، چهل ستون و دیوارنگارههای آن» نوشتۀ خانم سوسن بابایی۱ آشنا شدم. در این مقاله خانم بابایی از تمایزات سبکشناختی نقاشیهای دیواری کاخ چهلستون برای تاریخنگاری این دیوارنگارهها بهره گرفته است. از این دست پژوهشها کم نیستند که در آن نقاشی به عنوان یک شاهد در کنار دیگر شاهدها برای رسیدن به پاسخ پرسش اصلی به پژوهشگر یاری رسانده است. بنابراین نقاشی نیز مانند هر شاهد دیگری میتواند در بررسیها و مطالعات تاریخی دربارۀ معماری راهگشا و چه بسا در برخی موارد کلید حل معما باشد. همچنانکه کاشیکاری، خوشنویسی، گچبری و سایر هنرها و ویژگیهای سبکی آنها کمککننده و گاهی راهگشا هستند. بنابراین در پژوهش تاریخ معماری نمیتوان مطالعۀ تاریخ هنر را نادیده گرفت. از این رو تصمیم گرفتم به سراغ برخی منابع موجود در زمینۀ تاریخ نقاشی ایران از جمله نوشتههای رویین پاکباز بروم و یادداشتهایم را در این زمینه به صورت سلسله نوشتههای ادامهداری با دیگران به اشتراک بگذارم به امید آنکه این نوشتهها انگیزهای شود برای مطالعۀ عمیقتر در این زمینه.
برای شروع ابتدا به سراغ کتاب نقاشی ایران از دیرباز تا امروز رفتم و نکاتی از نقاشی هر دوره که به نظر خودم مهمتر آمد را به صورت فیش یادداشت کردم. در هر وبنوشت، مجموعهای از این فیشها را به اشتراک خواهم گذاشت. لازم به توضیح است که از نقاشی هر دوره نکاتی را برگزیدم که در نقاشی دورهای دیگر تأثیر داشته و به عنوان الگویی تکرار شده است.
آغاز سخن
هنر تصویری ایران از پیش از تاریخ تحولاتی را پشت سر گذاشت. با هنر تصویری آسیای غربی در آمیخت و این آمیزش در هنر هخامنشی ظهور یافت. در زمان پارتیان با روی آوردن به سنتهای کهنتر ایرانی و شرقی، هنر ایرانی به صورت هنری تلفیقی ظاهر شد و در روزگار ساسانیان و در شرایط اجتماعی و فرهنگی آن دوران این هنر ویژگیهای جدیدی بدست آورد. میراث ساسانیان و البته آسیای میانه به دورۀ اسلامی رسید و در هنر این دوران تا دورۀ سلجوقیان تأثیر گذاشت؛ اما تسلط مغولان بر ایران گویا نقطۀ پایانی بود بر این ماجرا.۲
با سقوط دولت هخامنشیان و تسلط اسکندر مقدونی و جانشینانش بر سرزمینهای تابع هخامنشیان به تدریج زبان، ادبیات و هنر یونانی در سراسر آسیای غربی اشاعه یافت. هنر ایران نیز در اوایل تشکیل حکومت اشکانیان در زمان سلوکیان تحت تأثیر سنتهای هنری یونانیان بود. اما از میانۀ سدۀ اول میلادی به تدریج جریان پیروی از الگوهای یونانی متوقف شد و نشانههای بازگشت به سنتهای شرقی ظاهر گردید. از ویژگیهای هنر – هنر پارتی- در این دوره میتوان به موارد زیر اشاره کرد: «تمامرخ نمایی، خشکی و صلابت پیکرها، آذینگری و پرداختن به جزئیات در جامه و جواهرات {…} {تا جاییکه به} جزئیات جامه و آرایههای شخصی افراد بیش از زیبایی آنها اهمیت داده» میشد.۳
از هنرهای رایج در دورۀ اشکانیان نقاشی دیواری و گچبری رنگی بوده است. یک نمونه از نقاشیهای دیواری این دوره چند دیوارنگاره مربوط به ویرانههای کاخ کوهخواجه در سیستان است. در یکی از این دیوارنگارهها که ظاهراً صحنۀ جلوس شاه و ملکه (تصویر ۱) است، میتوان شیوۀ پارتی را در «شکل جامهها و نوع آرایهها تشخیص داد {…} {همچنین} تجسم پیکرهها در نمای روبرو، بازنمایی پیکر زن (که در هنر هخامنشی نایاب بود)، بر هم نهادن پیکرهای مجاور به منظور القای عمق۴ و رنگگزینی متنوع»۵ از نکات قابل توجه در این نقاشیهاست. در نقاشیهای کوهخواجه «روش بازنمایی دو بعدی با رنگهای تخت۶ و خطوط شکلساز۷ سیاه»۸ بکار رفته است. این روش اهمیت خاصی در نقاشی ایرانی دارد که تا قرنها پایدار میماند. اما جایی که ویژگی هنر پارتی را بیشتر نشان میدهد مربوط به مناطق غربی قلمرو اشکانیان است. خصوصیات دیوارنگارههای بدست آمده در کاوشهای شهر باستانی دورا اروپوس در سوریه نسبت به نقاشیهای کوهخواجه «شرقیتر»۹ است. در نقاشیهای یافت شده در دورا اروپوس (تصویر ۲) میتوان «شکارگر سوار بر اسبی را دید که کمان بدست دارد و بر آهوان رمیده تیر میاندازد {…} این صحنهها تمثیل دیرینۀ شکار و جنگ، شکست دشمنان دنیوی و معنوی در هیئت حیوانات را مینمایانند {…} که آن را چون سنت تصویرشناختی پایدار در ادوار بعدی و خصوصاً در نگارگری ایرانی – اسلامی میبینیم».۱۰
کتابنامه
آموزگار، ژاله. تاریخ اساطیری ایران. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، ۱۳۸۷.
پاکباز، رویین. نقاشی ایران از دیرباز تا امروز. تهران: انتشارات زرین و سیمین، ۱۳۸۵.
صفرزایی، سامان. «فرزند زال و علی: نظریه دولت و صفویان در گفت و گو با سوسن بابایی استاد تاریخ دانشگاه میشیگان». در مهرنامه، شمارۀ ۳ (خرداد ۱۳۸۹)، ص ۱۸۵.
http://iranatlas.info
پینوشت
[۱] خانم سوسن بابايي پژوهشگر منطقهاي در مصر و سوريه، استاد سابق دانشگاه ميشیگان و كالج اسميت است. وي چند صباحي در انستيتو تحقيقاتي گتي شهر لسآنجلس به پژوهش پرداخته و از سال ۲۰۱۰ در دانشگاه مونيخ مشغول به تدریس است. از جمله آثار او: غلامهاي شاه، نخبگان جديد صفويه ،«شاه عباس دوم، فتح قندهار، چهل ستون و نگارههاي آن» است. گفتني است یکی از كتاب خانم بابايي اصفهان و مكانهايش كه در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، سال ۱۳۸۸ ش موفق شد جايزه «هوشنگ پورشريعتي» را برای بهترين كتاب با موضوع ايران در انجمن مطالعات خاورميانه به خود اختصاص دهد. حوزه پژوهش و تدريس خانم بابايي متمركز بر تاريخ معماري اسلامي در دورهای مابين سدۀ شانزده و هجدهم ميلادی است (صفرزائی، «فرزند زال و علی: نظریه دولت و صفویان در گفت و گو با سوسن بابایی استاد تاریخ دانشگاه میشیگان»، ص ۱۸۵).
[۲] پاکباز، نقاشی ایران از دیرباز تا امروز، ص ۱۳.
[۳] همان، ص ۲۳.
[۴] این ویژگی در نقاشی چینی نیز وجود داشته است.
[۵] همان، ص ۲۴.
[۶] منظور از رنگ تخت، به کار بردن رنگها بدون سایه و روشن است.
[۷] منظور از خطوط شکلساز، همان خطوط کنارهنماست.
[۸] همانجا.
[۹] همانجا.
[۱۰] همانجا. به عنوان مثال در اسطورههای ایران، بهرام، خدای جنگ است و به صوتهای گوناگون تجسم مییابد. یکی از صورتهای بهرام گراز است؛ و یا در نمونهای دیگر در سه هزار سال چهارم از دوازده هزار سال اساطیری که بنابر باورهای ایران باستان آفرینش در محدودۀ این دوازده هزار سال انجام شده، بهرام ورجاوند که نمادی از ایزد بهرام است «به صورت شاهی، سوار بر پیل سفید آراستهای، برای یاری ایرانیان در برابر بدخواهان و دشمنان از کابل یا هندوستان میآید» (آموزگار، تاریخ اساطیری ایران، ص ۲۷ و ص ۸۳).