- به نظر شما خانۀ ایرانی چطور خانهای است؟
خانۀ ایرانی که الآن فکر میکنم اصلاً نیست؛ خانههای قدیمی بیشتر خانههای ایرانی بود که حیاط داشت، حوض داشت، دور حوضها گل میگذاشتند، ماهی در حوض بود، صفا داشت؛ ولی الآن خانهها دیگر به نظر من همه فرنگی شده است. آشپزخانهها کوچک، خانههای خیلی کوچک، از نظر من خانههای ایرانی خانههای قدیمی بود که حیاط و حوض و صفا و درخت و فضای سبز و اینطور چیزها داشت. الآن دیگر آپارتمانی شده، خیلی خانهها دلگیر شده، کوچک شده، دل آدم میگیرد، نور خانهها کم است، مشرف است همۀ خانهها و خانهای که مشرف باشد به نظر من اصلاً خانۀ ایرانی نیست.
- خانۀ ایرانی باید چه چیزی داشته باشد که بتوانیم به آن بگوییم خانۀ ایرانی؟
همین حیاط از همه مهمتر است، فضای حیاط و اینکه از جایی اشراف نداشته باشد؛ چون ما اعتقاداتی داریم که [...] بهخاطر پوششمان، بهخاطر اعتقاداتمان نمیخواهیم از همسایههای روبهرویی دید داشته باشیم و فضای خانه به نظر من مشرفنبودنش و حیاطداشتنش خیلی مهم است. [حیاط] روح آدم را تازه میکند، عصرها آدم برود یک سماور بگذارد در حیاط، یک فرش پهن کند در حیاط، یک آبپاشی بکند، بنشیند، لذت ببرد، کیف کند، صفا کند. الآن دلها همه گرفته، هم افسرده، حیاطهای قدیم یک جوری بود که میرفتی در حیاط بچهها همه در فضای حیاط بازی میکردند، روحشان تازه میشد. ما میرفتیم حیاط را آبپاشی میکردیم، لب حوض مینشستیم؛ ولی حالا نه، روح آدم در آپاتمان انگار در قفس است. [...] از نظر من خانهای که حیاط ندارد خانه نیست؛ یا تراس نداشته باشد خانه نیست. تراس و حیاط و ایوان جزء چیزهای خیلی مهمی است که یک خانه را خیلی قشنگ و زیبا میکند.