[«مطالعات ادبی» گرچه حوزهای غیر از «مطالعات/ تاریخ هنر» و «مطالعات/ تاریخ معماری» است، با آن پیوندی استوار دارد. ایبسا اندیشههایی که در یکی از این حوزهها پرورده میشود و در حوزۀ دیگر، بنا به مقتضیات خود آن حوزه، میبالد و به بار مینشیند.]
چه کسی میتواند شعری فارسی را که به اندازه این مصرع از حافظ ریشه در فرهنگ و مسائل زیباییشناختی دارد به یکی از زبانهای اروپایی ترجمه کند: «به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید». این پرسشِ محوری شفیعی کدکنی در مقالۀ او با عنوان «در باب ترجمهناپذیری شعر» است. نزد شفیعی کدکنی، ترجمه در درجۀ نخست تابعی از پیوستگی فرهنگی +ــ و نه زبانی ــ است. بنا بر این، او استدلال میکند که شعر حافظ به کلی به هر زبان اروپایی، با فرض تفاوت فرهنگی اساسی آنها از فرهنگ ایرانی، ترجمهناپذیر است. این مقاله با تلخیص و وارسی مجموعه مفروضات حلنشدهای که در معیارهای ترجمهناپذیری نهفته است، به نقد مقالۀ شفیعی میپردازد. مقاله دیدگاه شفیعی کدکنی به ترجمه را به گفتگو با دیگر نظریهپردازان ترجمهناپذیری در ادبیات تطبیقی و مطالعات ترجمه درمیآورد. و در نهایت، نتیجه میگیرد که چرا ترجمهناپذیریْ چارچوب مفهومی مفیدی برای وارسی تفاوت زبانی و فرهنگی نیست.
– کلیدواژگان
ترجمهناپذیری، شعر پارسی، شفیعی کدکنی، امیلی اَپتر
The Allure of Untranslatability: Shafiʿi-Kadkani and (Not) Translating Persian Poetry
Aria Fani (2020) "The Allure of Untranslatability: Shafiʿi-Kadkani and (Not) Translating Persian Poetry," in Iranian Studies, DOI: 10.1080/00210862.2020.1748495
– اطلاعات بیشتر دربارۀ مقاله:
https://www.tandfonline.com/doi/abs/10.1080/00210862.2020.1748495?journalCode=cist20