×

جستجو

یک رود و دو نام، پیشینۀ تاریخی رود شاوور شوش

مناظر و عوارض طبیعی پویا هستند. کوه‌ها برمی‌آیند و با باد و باران شسته می‌شوند، رودها ایجاد می‌شوند و تغییر مسیر می‌دهند، دشت‌ها به زیر آب می‌روند و دریاها دشت می‌شوند. با این وجود معمول است که از این پویایی غفلت کنیم و فرض کنیم که عوارض و پدیده‌هایی که امروز می‌بینیم در هزاره‌های پیشین هم به همین شکل و در همین مکان،‌ بی‌تغییر، بوده‌اند. در میان مناظر طبیعی، رودهای جاری در دشت‌های آبرفتی یکی از پویاترین و ناپایدارترین پدیده‌ها هستند و در طول یک سده هم ممکن است بارها مسیر و مختصاتشان تغییر کند.[۱] لازم است این پویایی در مطالعات تاریخ سکونتگاه‌ها و بناهایی که بر کنارۀ رودها جای گرفته‌اند لحاظ شود.  رود شاوور آبراه کوچکی است که در حدود شش کیلومتری شمال شهر شوش ظاهر می‌شود، از غرب محوطۀ باستانی شوش و میانۀ شهر شوش امروزی می‌گذرد. این کانال به مثابه زهکش طبیعی اراضی اطراف شوش عمل می‌کند و در حدود بیست کیلومتری جنوب شوش نیز در دشت پخش می‌شود و دیگر کانال متمایزی نیست (تصویر ۱). در مطالعات مقدماتی‌ای که روی سیستم آبیاری تاریخی دشت شوش براساس تصاویر ماهواره‌ای کرونا[۲] و توپوگرافی[۳] دشت انجام دادم اینکه این آبراه بی‌مقدمه در میانۀ سیلاب‌دشت کرخه ظاهر می‌شود و مختصاتش نه کاملاً شبیه آبراهی مصنوعی است نه طبیعی مرا برانگیخت که به دنبال منابع احتمالی در مورد این سؤال بروم. یادداشت حاضر خلاصه‌ای است از مقاله‌ای در همین زمینه به قلم دنیل پاتس دربارۀ پیچیدگی‌های شناسایی رودی که شوش کهن بر کنارۀ آن بنا شده بود و در متون کهن عیلامی، اکدی، عبری، ‌یونایی و لاتین از آن نام برده شده است.[۴] پاتس کلید شناسایی این آبراه و حل معمای نام آن را پذیرش این فرضیه می‌داند که رود کوچک شاوور امروزی مسیر قدیم رود کرخه، تا اوایل هزارۀ اول میلادی، بوده است. مطالعۀ اصل این مقاله را که مانند دیگر آثار ایشان از نظر جامعیت و اشراف بر منابع مطالعاتی موضوع و موشکافی و قوت تحلیل کم‌نظیر است به علاقمندان جغرافیای تاریخی خوزستان پیشنهاد می‌کنم.

در متون یونانی و لاتین از پنج رود در خوزستان نام برده شده است. پاسی‌تیگریس (Pasitigris)  برای رود کارون، کُپرِتِس (Coprates) برای رود دز، هدوفُن (Hedyphon) برای رود جراحی و دو رود دیگر به نام‌های اِوْلایُس  (Eulaios/Eulaeus) کُئِسپِس (Choaspes) که شناسایی آنها و نسبت این دو نام با رود کرخه، کارون و گاه حتی دز یکی از پیچیده‌ترین پرسش‌های تحقیقی در حوزه‌های مطالعاتی منابع کلاسیک و جغرافیایی تاریخی خوزستان از قرن شانزدهم تا کنون بوده است.

سابقۀ نام اولایس دست کم به دوران عیلام میانه (۱۲۰۰-۱۱۰۰ پ.م.) و پادشاهی شوتروک ناهونته باز می‌گردد. در متون عیلام میانه از رودی به نام اولا (Ula) نام برده شده است. در کتاب دانیال (حدود قرن دوم پ.م.) نام رودی که دانیال نبی در رویای صادقه می‌بیند اولای (Ulai) است. از قرن شانزدهم این موضوع که اولای عبری همان اولایس یونانی و لاتین است به رسمیت شناخته شده بود. در قرن نوزدهم با کشف کاخ آشوربانیپال در نینوا و کتیبه‌ها و دیوارنگاره‌هایی که نبرد او و پیروزیش بر پادشاه عیلامی ته‌اومان در ۶۲۵ پ.م. در جوار رود اولایا (Ulaya) در نزدیکی شوش را شرح می‌دهند معلوم شد که اولایای اکدی معادل رود اولا در عیلامی و اولای در عبری و اولایس در لاتین است.

مشکل اینجاست  که بعضی از متون از رودی به نام کُئِسپِس نیز در رابطه با شوش نام‌ برده‌اند. اولین بار هرودوت (قرن پنجم پ.م.) از رود کئسپس نام می‌برد که از کنار شوش می‌گذرد بدون اینکه در جایی نامی از اولایس ببرد. استرابو و پلینی (سده‌های اول پ.م. و ب.م.) هم از آبراهۀ اولایس و هم کئسپس در نزدیکی شوش نام می‌برند. استرابو حتی در جایی به نقل از پُلی‌کلِیتْوس[۵]  می‌نویسد و پلینی هم این گزاره را تکرار می‌کند که آب‌های اولایوس و کئسپس و دجله در جایی دریاچه‌مانند به هم می‌رسند.

تا قرن نوزدهم این سؤال که کدام یک از روهای خوزستان اولایس و کدام کئسپس است را ناشناخته بودن مکان شوش باستان پیچیده‌تر کرده بود. در نیمۀ قرن نوزدهم که ابهام در مورد محل دقیق شوش کاملاً مرتفع شد، معلوم شد که در حد فاصل بین کرخه و دز باید دنبال اولایس و  کئسپس تاریخی گشت. تا این زمان اصلاً کسی نامی از شاوور نبرده بود. برای اولین بار راولینسن[۶] در ۱۸۴۲ میلادی در شرح سفرش از ذهاب به خوزستان از این رود نام‌برد و توصیف دقیقی از آن به دست داد. لانگ[۷] در ضمیمه‌ای که بر گزارش لیارد[۸] از بازدید محوطه‌های تاریخی خوزستان نوشت برای اولین بار شاوور را وارد این صورت مسئله کرد. او پیشنهاد کرد که اولایس نام شاوور است و کئسپس نام کرخه. به دنبال او، لیارد و راولینس و لوفتوس[۹] این نظریه که شاوور را باید وارد این معمای تاریخی کرد را  پذیرفتند و تحلیل‌هایشان را بر این اساس قراردادند.. همگی این افراد که با جغرافیای خوزستان به خوبی آشنا بودند به طور کامل رود دز و کارون را از معادله کنار گذاشتند و بر این سؤال که بین شاوور و کرخه کدام یک اولایس و کدام یک کئسپس بوده‌اند متمرکز شده‌اند. درست در سال‌های آغازین قرن بیستم با کشف متون یونانی که معلوم مکرد نام شوش در دورۀ سلوکی و پارتی سلوکیه در کنار اولایس بوده است شکی باقی نماند که این اولایس ارتباطی با کارون ندارد.  متأسفانه بی‌توجهی به این پژوهش‌ها سبب شده است که هنوز گهگاه منابعی چاپ شود که در آنها از احتمال ارتباط اولایس و کارون یاد می‌شود.

مطالعات ژئومورفولوژیک مهم ولی کمتر شناخته شدۀ کیرکبی[۱۰] (۱۹۶۸-۱۹۶۹ م) دربارۀ الگوی مآندر رودهای خوزستان و گذشتۀ آنها نقطۀ عطف فهم ما دربارۀ پیشینۀ رود شاوور بود. براساس این مطالعه، رابطۀ مستقیمی بین حجم آب حداکثری یک رود (آبی که آبراه را لبالب می‌کند و این اتفاق به طور میانگین هر یک و نیم سال یکبار رخ می‌دهد) و طول موج مآندر آن وجود دارد. بر این اساس، او جریان آب حداکثری شاوور را حدود ۱۱۰۰ مترمکعب بر ثانیه تخمین زده است که تناسبی با میزان آب اندک کنونی این آبراهه ندارد. با توجه به اینکه شاوور در سیلاب‌دشت رود کرخه سرجشمه می‌گیرد، کیرکبی نتیجه گرفت که شاوور تنها ممکن است مسیر قدیمی رود کرخه بوده باشد و تاریخ تغییر مسیر از شاوور به بستر فعلی کرخه را حدود ۵۰۰ ب.م. تخمین زده است (تصویر ۲). این مطالعه، ابهامی که بر همۀ مطالعات قرن نوزدهم سایه افکنده بود را برطرف می‌کند. بر این اساس، تنها یک رود از کنار شوش باستان می‌گذشته است که ساکنان عیلامی دشت شوش آن را اولا می‌خواندند و همین نام به زبان‌های اکدی، عبری،‌ یونانی و لاتین رفته است. رود اولا پس از عبور از کنار شوش به جنوب شرقی متمایل شده به دز (Coprates) می‌‌پیوست. جمع این آبها سپس به کارون (Pasitigris) و از آن طریق به شط‌العرب می‌ریخت. در تحلیل آب‌های سطحی دشت شوش که نگارنده با جعبه‌ابزار هیدرولیکی نرم‌افزار آرک‌جی‌آی‌اس[۱۱] انجام داد هم آب شاوور قاعدتاً می‌بایست مطابق مسیری که کیرکبی پیشنهاد کرده به دز بریزد.

پاتس پیشنهاد می‌دهد که احتمالاً آب شوش پس از انضمام دشت شوش به قلمرو هخامنشی، فرمانروایان پارسی زبان نامی  ایرانی به این آبراه مهم دادند. دو دلیل برای این حدس وجود دارد. اینکه آب‌نام کُئِسپِس (Choaspes) برای اولین بار توسط هردوت استفاده می‌شود و اینکه لغت کُئِسپِس یونانی به ظن بسیار قوی از آب‌نام فارسی باستان hṷ-aspa به معنی دارندۀ اسب‌های خوب مشتق شده است. این واژه جای‌نامی رایج در در سرزمین‌های ایرانی بوده است. باعث تعجب است که در خلال مناقشاتی که برسر شناسایی مدلول این دو آب‌نام شده، تاریخ‌پژوهشان از این موضوع که مورد تأیید بسیاری از متخصصان سرشناس زبان ایرانی است غفلت کرده‌اند.

در پایان این مطلب پاتس سطوری را هم به تحلیل نام کرخه اختصاص داده است. به نظر می‌رسد آب‌نام کرخه متشکل از دو واژه کرخ و آب باشد. کرخ از کلمۀ آرامی کرخا به معنی شهر گرفته شده است و شکی نیست که کرخ در آب‌نام کرخه اشاره به کرخه لدان، شهر بزرگی که احتمالاً توسط شاپور دوم در قرن چهارم میلادی بنا شد دارد. لدان را بعضی محققان نام قدیم منطقه‌ای که این شهر جدید در آن بنا شده بود دانسته‌اند و به این ترتیب کرخه لدان به معنی شهر منطقۀ لدان است. اجماع آن است که ویرانه‌های ایوان کرخه که در ۱۷ کیلومتری شمال شوش و برکنارۀ کرخه واقع است، بقایای شهر کرخه‌لدان است. تاریخی که کیرکبی برای تغییر مسیر رود از شاوور به کرخۀ امروزی پیشنهاد می‌کند (حدود ۵۰۰ ب..م.) تخمینی بسیار کلی است. اگر فرضیۀ کیرکبی صحت داشته باشد  و اگر ایوان کرخه واقعاً در زمان شاپور دوم بنا شده باشد، به عقیدۀ نگارنده تغییر مسیر آب شوش را می‌توان یکی از عوامل مشوق بنای پایتخت جدید فرض کرد و زمان این رویداد هیدرولیکی را جلوتر از تخمین کیرکبی، حداکثر در اواخر قرن سوم میلادی تخمین زد.

 

پی‌نوشت:
[۱] برای بحث باستان‌شناسی کوتاه و جذابی از پویایی رودهای جاری در دشت‌های آبرفتی، نک

Edgeworth, M. (2011). Fluid Pasts: Archaeology of Flow. Bristol: Bristol Classical.
[2] Cold-war CORONA Satellite Imagery
[3] Shuttle Radar Toporaphy Mission (SRTM)
[4] Potts, D. T. (1999). Elamite Ulā, Akkadian Ulaya, and Greek Choaspes: A Solution to the Eulaios Problem. Bulletin of the Asia Institute, 13, 27–44.
[5] Polycleitus
[6] Major Rawlinson
[7] Professor Long
[8] Austen Henry Layard
[9] William Loftus
[10] Michael J. Kirkby
[11] Hydrology Toolbox in ArcGIS 10.5

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر