مدتی است که با چند تن از اهالی آسمانه بیهقیخوانی میکنیم. چالشهای بیهقیخوانی ذهنی که تازه وارد گود میشود را به خود میخواند. چالشهایی از قبیل درست خواندن، درست فهمیدن معنای لغات با توجه به سیاقِ متنِ آن دوران از سویی و درست درک کردن، تجسم و تصویرسازی اصطلاحات معماری با توجه به آن دوران از سویی دیگرست. اصطلاحاتی که با برخی از آنها کمتر آشناییم یا درکی که از فضا و معماری آن حاصل میشود با معنای امروزی متفاوت است. برای روشن شدن منظور در ادامه مطلب را کمی بیشتر شرح میدهم.
بیهقی در مجلد ششم صفحهٔ ۱۸۴ دربارهٔ سردابه چنین میگوید:
» امیرمسعود را سردابهیی ساختند سخت پاکیزه و فراخ، او از چاشتگاه تا نماز دیگر آنجا بودی، زمانی بخواب و دیگر بنشاط و شراب پوشیده خوردن و کار فرمودن»
آنچه از تفسیر معنای سردابه در این قسمت از متن استنباط میشود این است که سردابه فضایی مستقل و بدون وابستگی به فضا یا فضاهای دیگر بوده است و معماری مستقلی داشته است. در فرهنگ فارسی معین معنای لغوی سرداب چنین آمده است: »اطاقی در زیر زمین خانه برای استفاده از خنکی آن در تابستان برای نگهداری غذا و چیزهای فاسد شدنی .»( معین ، سایت واژهیاب، ذیل واژه سرداب) آنچه از این معنا به دست میآید وابستگی سرداب به معماری دیگری و در اینجا خانه است. این در حالی است که این وابستگی در سایر تعاریف لغتنامهها کمتر دیده میشود. مثلاً فرهنگ فارسی عمید چنین تعریف میکند: »خانۀ زیرزمینی که تابستان در آنجا بهسر ببرند.» و در واژههای مصوّب فرهنگستان سرداب را اتاق یا اتاقکی در زیر زمین میداند( واژههای مصوّب فرهنگستان، سایت واژهیاب، ذیل واژه سرداب).
در مقالهای دربارهٔ همین بخش از متن بیهقی دربارهٔ سردابه و اینکه چگونه فضایی است بحث شده است و در نهایت چنین آمده است:»به نظرمیرسد سردابهای که در سفر مسعود از آن ياد شده است، چیزی شبیه خارخانهٔ امروز بوده باشد.»(گلچین و هاشمی،۱۳۹۵ :۱۲۷)
در مجلد ۶ صفحهٔ ۱۸۸ بیهقی به فضایی با نام طارَم اشاره میکند. توضیح این فضا در حواشی چنین رفته است:» خانهٔ چوبین چون خرگاه و سراپرده و گنبد و عمارت گنبدی شکل.» چگونگی استفادهٔ این فضا در قسمتی از متن و کمی تحلیل به آنجا راه میبرد که این فضا، فضایی برای انتظارست. بیهقی چنین اشاره میکند:» و در طارَمِ دیوان عدالت نشستی تا آنگاه که بار دادندی.» البته به این فضای معماری باز هم در جاهای دیگر متن اشاره شده است و درک کاربری و نوع معماری فضا و چگونگی جایگیری و موقعیت آن نسبت به کلیت دیوان باز هم نیاز به تفحّص و تحلیل بیشتر دارد و حتی این تردید که متن چقدر به درک عمیق فضای طارم کمک میکند وارد است. در صفحهٔ ۲۷۴ جلد ۶ صحبت از باغ خاصه در بلخ است و از طارم سخن به میان میآید.
»اریاق را نخست به طارم بردند. پس طارم جایی در درون باغ است.»( قیومی، ۱۳۹۱، ۱۳۴)
مرادی در مقالهٔ خود بر اساس شواهد موجود در متن به ویژگیهای مختلف طارم میپردازد.(مرادی، ۱۳۹۴:۱۲۱) شواهد موجود در متن برای طارم را چنین آورده است:
«بونصر هم بر آنجا که بروزگار گذشته نشستی، بر چپ طارم که روشنتر بوده است، بنشست»(بیهقی،۱۹۳:۱۳۹0)
«و امیر دیگر روز بار نداد و ساخته بود تا اریاق را فرو گرفته آید و آمد بر خضراء برابر طارم دیوان رسالت بنشست»(همان:۲۷۳)
«و وزیر و اولیا و حشم به طارم آمدند و تا چاشتگاه فراخ بنشستند»(همان:۸۹۵)
به علاوه بیهقی از لغاتی برای توصیف و توضیح کتاب استفاده میکند که در مقایسه با دوران حاضر قابل تأمل است. مثلاً وی در چند جا از متن به اصطلاح "تاریخ راندن" اشاره میکند و در جایی میگوید: « و آنچه از دست امیرمسعود رفت در ری و جبال تا آنگاه که سپاهان بگرفت، تاریخ آن را براندازه براندم در بقیّت روزگار پدرش امیر محمود و آن را بابی جداگانه کردم،...»( بيهقی دبير ، ۱۳۸۱، ج۱۰: ۵) یا در مجلد ششم صفحهٔ ۱۹۹ میگوید:
«و امیر او را گرم بپرسید و تربیت ارزانی داشت و بزبان نیکویی گفت؛ او خدمت کرد و بازگشت و بخانهیی که راست کرده بودند، فرود آمد.» در اینجا خانه را با اصطلاح راست کردن همراه میکند و این اصطلاح به همینجا ختم نمیشود و بیهقی حتی آنجا که از دوختن جامعه هم حرف میزند از این اصطلاح استفاده میکند و میگوید:
«و چون سال سپری شدی، بیست و سی قبای دیگر راست کرده، بجامه خانه دادندی»
فضاهایی مانند زرادخانه، دواتخانه و جامهخانه هم ذهن را به این چالش میکشاند که آنها چگونه فضاهایی هستند؟ چقدر اولویت و اهمیت فضایی دارند؟ و موقعیت مکانی آنها نسبت به کلیّت بنا یا فضاهای دیگر چگونه بوده است؟ و آیا به واقع پاسخ این سوالات را تنها با تکیه بر متن بیهقی میتوان گرفت؟
در ذیل "فهرست اقسام اطلاعات معماری در تاریخ بیهقی" در مقالهٔ "مفاهیم و اصطلاحات معماری در تاریخ بیهقی" توضیحاتی مرتبط رفته است. مثلاً دواتخانه از واحدهای حکومتی دانسته شده و به راست کردن در دستهبندی افعال و صفات و ترکیبات اشاره شده است.(قیومی، ۱۳۹۰: ۲۱۷-۲۰۷)
پینوشت:
برخی مطالب این نوشته از همفکری و گفتمان برخط مجتبی مهرعلی، زهره توحیدی، فرزاد زرهداران، زهرا السادات آل احمد، رضا هادینژاد و سارا بمانیان تأثیر گرفته است.
خارخانه اطاقی است که در مناطق گرمسیر در قسمتی که بادگیر باشد میسازند،دیوار و سقف اتاق را از خارشتر بهم پیچیده و کوبیده شده میسازند و با وسایلی همواره سقف و دیوارها را مرطوب نگه می دارند تا درون اتاق خنک شود.(واژهنامهٔ آزاد)
با تشکر از انجمن علمی مطالعات معماری ایران.
فهرست منابع:
- بيهقی دبير، خواجه ابوالفضل محمد بن حســين؛ (١٣٨١)، تاريخ بيهقی، به کوشــش خليل خطيب رهبر. ٣ج، مهتاب تهران.
-بيهقی دبير، خواجه ابوالفضل محمد بن حســين؛ (١٣۹۰)، تاريخ بيهقی، به کوشــش خليل خطيب رهبر. چاپ شانزدهم، مهتاب، تهران.
- كاظمى، محمد؛ آيت اللهى، سيدمحمدحسين. (تابستان ۱۳۹۱)، معرفى سردابهاى يزد و فضاهاى مرتبط با آن همراه تحليلى از نگاه مفاهيم پايدارى، صفه، دورۀ ۲۲، ش۱، صص ۴۱-۵۶، قابل دسترس از این آدرس:
https://soffeh.sbu.ac.ir/?_action=article&keywords=%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%A8
-گلچین، میترا؛ هاشمی، امیرحسین. (۱۳۹۵)، بررسی ناپایداری معماری دورة غزنوی با تکیه بر تاریخ بیهقی، ادب فارسی، شماره۱ ، قابل دسترسی از:
https://jpl.ut.ac.ir/article_64349_519cb6577c90305c2c3680e9e8954a9e.pdf
-قیومی بیدهندی، مهرداد.( ۱۳۹۰)، گفتارهایی در مبانی و تاريخ معماری و هنر، علمی و فرهنگی، تهران.
-قیومی بیدهندی، مهرداد.(۱۳۹۱)، درآمدی کتابشناسی بر متون فارسی از منظر تاریخ معماری، دانشگاه شهید بهشتی، مرکز چاپ و انتشارات، تهران.
-مرادی، زهره.( ۱۳۹۴)، شناخت معماری غزنوی و عناصر وابسته، بر اساس منابع مکتوب تاریخی، اولین همایش بین المللی نوآوری و تحقیق در هنر و علوم انسانی.
https://www.vajehyab.com/?q=%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%A8-