پژوهش در حوزه تاریخ معماری، خصوصا زمانی که از خلال واسطهای چون متن صورت میگیرد، دقایق و ظرایف خاص خود را دارد. یکی از این ظرایف توجه به گستره مفهومی واژگان تحقیق است. شاید بر اغلب کسانی که در حوزه تاریخ معماری ایران کار میکنند آشکار باشد که واژگان "معمار" و "معماری"، به معنای امروزی آن، واژگانی کاملا جدید با قدمتی حداکثر چندصد سالهاند؛ اما چیزی که اغلب مبهم است، آن است که معادل یا معادلهای چنین واژگانی در گذشته چه بوده است؟ بهنظر پاسخ سرراستی برای این پرسش وجود ندارد. درواقع این پرسش خود میتواند موضوع تحقیقی گسترده در حوزه مطالعات معماری ایران باشد. معالوصف تا زمانی که چنان تحقیق مفصلی جامع عمل بپوشد، یافتههای پراکنده در این زمینه ممکن است کمکی، هرچند کوچک، به ابهام زدایی از برخی مقولات در تاریخ معماری ایران نماید. موضوع این یادداشت عرضه یکی از این یافتههای پراکنده، یعنی تأمل بر واژه بانی در معنای استادِ معمار، است.
واژه بانی اسم فاعل از ریشه بناء است و در زبان فارسی، آنگونه که دهخدا در لغتنامه تصریح میکند، به معانی چون سازنده، بناکننده، برپاکننده ساختمان، موسس و پایهگذار، و اساسگذارنده و موجد و آغازکننده به کار رفته است. امروزه، در سیاق معماری، این واژه را عموما به معنای فرماندهنده و موسس و پایهگذار بنا میشناسیم و کمتر از آن استنباط استادِ معمار و سازنده بنا را به عمل میآوریم. شاید غلبه واژگان مهندس و بنّا به معنای سازنده و عامل ساخت، که در اغلب متون تاریخی نیز به کار رفته، در این استنباط بیتاثیر نباشد؛ اما به نظر می رسد در گذشته، حداقل در محدوده زمانی-مکانی خاصی، بانی به معنای استادِ معمار هم به کار میرفته است. شاهد این کاربرد متنی عربی از قرن ششم هجری و ترجمه فارسی آن از قرن هشتم است. متن مورد نظر تتمه صوان الحکمه از آثار ظهیرالدین ابوالحسن علی بن ابیالقاسم زید بیهقی از مورخان و متألهان سده ششم هجری و برگردان فارسی آن با نام دره الأخبار و لمعه الأنوار از منتجبالدین منشی یزدی در قرن هشتم است. تتمه صوان الحکمه، همانگونه که از نامش نیز برمیآید، تکملهای بر کتاب دیگری به نام صوان الحکمه، مربوط به قرن چهارم هجری، است. صوان الحکمه درواقع نوعی تاریخ فلسفه است که در آن زندگی و اقوال مشهور برخی از فلاسفه و اطبای یونان باستان به انضمام سی وچهار حکیم مسلمان شرح داده شده است. این کتاب یکی از مهمترین منابع در تاریخ فلاسفه یونان برای مورخان مسلمان بوده است. نویسنده آن بنا به قول مشهور ابوسلیمان منطقی سجستانی، فیلسوف و مورخ فلسفه قرن چهارم هجری،است؛ اما برخی دانشوران و نسخهشناسان معاصر، از جمله حسن انصاری، به این انتساب با دیده تردید مینگرند. [۱] تتمه در تکمیل این کتاب و دوقرن پس از آن نوشته شده است. در تتمه صرفا ۱۱۱ دانشمند مسلمان معرفی شدهاند و از اندیشمندان یونانی خبری نیست. آنچه در این کتاب و ترجمه قرن هشتمی آن برای بحث ما حائز اهمیت است چند نقلقول است که اثبات میکند در آن زمان، هم در عربی و هم در فارسی، یکی از معانی واژه بانی استادِ معمار و سازنده بنا بوده است.
نخستین شاهد این مدعا جملهای است که به نقل از "الفیلسوف ابوحاتم المظفر الاسفزاری" در تتمه آمده است. متن عربی چنین است: «علم المهندس سبب للبنآء فالمهندس بالعلمه هو الاصل و یتلوه البانی ثم الأجیر فیأمر المهندسُ البانیَ و البانیُ الأجیرَ و الاجیرُ یتصرّف فی الماء و التین». ترجمه فارسی آن چنین میشود: «دانش مهندس سبب ساختهشدن بناست؛ پس مهندس، بهواسطه علمش، اصل است. آن را بر بانی و سپس [از طریق او بر] کارگر میخواند. پس مهندس بانی را فرمان میدهد و بانی کارگر را و کارگر آب و گل را به کار میگیرد». بر این اساس بانی، در این متن، مرتبهای از صنف بنایان است که میان کارگر و مهندس قرار میگیرد. این مرتبه را میتوان معادل مرتبه رئیس بنایان یا استادکار معمار برشمرد. دومین شاهد نقلقولی متواضعانه از منجم-ریاضیدانی به نام عدلی قاینی است. متن عربی این نقل قول در تتمه چنین است: «لیس الجصّاصُ کالبانی و لا بانی کالمهندسِ فالمهندسِ بطلمیوس و البانی هو البتّانی و مرتبتی مرتبه الجصّاص»؛ که ترجمه فارسی آن در دره الاخبار چنین آمده: «هرگز جصّاص [گچکار] در مرتبه چون بانی نباشد و همچنین به مهندس نرسد. مهندس بطلمیوس است و بانی بتّانی [از منجمان بزرگ قرن سوم-چهارم هجری]؛ و مرتبه من نسبت به ایشان مرتبه جصّاص دارد». در دره الاخبار، ترجمه فارسی قرن هشتمی، نقلقول اول نیامده؛ اما نقلقول دوم، بههمان شکلی که در اینجا آوردیم، نقل شده و نشان میدهد واژه بانی به معنای استاد معمار در فارسی هم کاربرد داشته است. جمله دیگری از همین کتاب که کاربرد، و بلکه رواج، بانی به معنای استاد معمار را نشان میدهد، نقل قولی است که در باب آغازین متن فارسی در روایت زندگانی حنینبن اسحاق آمده است. نقلقول بدین شرح است: «هرکه علمی و صناعتی را وضع کند، چون بانیِ سرای باشد؛ و شارح و مفسر آن به مثل کسی که تطیین بام و تجصیص دیوار نماید؛ و هرگز معمار و نقاش چون مهندس و بانی نباشد». معادل عربی این نقلقول در تتمه اینگونه است: «من وضع علماً و صناعه، کمن بَنَیَ داراً؛ و من شرَحَ و فسّرَ ذلک الاصل، کمن طیَّنَ سطحها و جصَّها. و لیس من جصّص داراً و کنّسها کمن بناها». مقایسه متن عربی و فارسی تردیدی بجای نمیگذارد که بانی در متن فارسی به معنای استادِ معمار، و نه به معنای امروزی حامی و کارفرما، به کار رفته است. در صورتی که بتوان شواهد بیشتری از چنین کاربردی در متون تاریخی یافت آنگاه شاید ناچار باشیم نگاهی دوباره به معنا و کاربرد واژه بانی در کتیبههای تاریخی پارهای بناها، حداقل در محدودههای زمانی-مکانی خاص، بیفکنیم.
کتابنامه
البیهقی، ابیالحسن علیّ بن ابیالقاسم. ۱۳۵۱. تتمه صوان الحکمه. لاهور: بینا.
منشی یزدی، منتجبالدین. ۱۳۸۹. دره الاخبار و لمعه الانوار؛ برگردان فارسی تتمه صوان الحکمه. تصحیح و تحقیق علی اوجبی. تهران: نشر حکمت.