همۀ ما بارها جملههایی از ایندست را شنیدهایم که «معماری تحتتأثیر فرهنگ و خود تأثیرگذار بر فرهنگ است» یا «معماری یک مقولۀ فرهنگی است» یا «معماری مظهر فرهنگی است» یا «معماری یک محصول فرهنگی است» و ... این را هم میدانیم که در آموزش معماری هر آن باید دانشجویان را متوجه این تأثیرپذیری و تأثیرگذاری و بهطورکلی «فرهنگ» کنیم. در طول هر «طرح» هم این را شنیدهایم که باید به مسائل فرهنگی در طرح و طراحیمان دقت کنیم؛ تفاوتی هم ندارد که موضوع آن طرح کتابخانه و موزه باشد یا خانه و مجتمع مسکونی. اما من از دوران دانشجویی خودم در مقطع کارشناسی به یاد نمیآورم حتی یکبار در یکی از دروس حتی یک ساعت راجع به اینکه «فرهنگ چیست» و «چیزی که فرهنگی است یا به فرهنگ توجه میکند چطور چیزی است؟» چیزی شنیده باشم. میدانم که تعریف «فرهنگ»، اگر غیرممکن نباشد، قطعاً خیلی دشوار است؛ اما بههرحال حداقل طرح مسألۀ آن بهتر از خاموشی کامل دربارۀ آن است ولو اینکه این مسأله پاسخ درخور و قطعیای هم نداشته باشد. به باور من سختی حرفزدن دربارۀ فرهنگ و تعریف آن نمیتواند و نباید کلاً مانع و بهانهای برای آن شود که تلاشی برای روشنترکردن مفهومش یا ایجاد سؤال از معنی آن در ذهن یک دانشجوی تازهوارد به حوزۀ معماری نشود.
درنتیجه در نیسمال دوم سال تحصیلی ۱۳۹۷ برای درس انسان، طبیعت، معماری در دانشگاه آزاد اسلامی مشهد با ذکر این مقدمه که بهتسامح سه مؤلفۀ اصلی سازندۀ فرهنگ جغرافیا، تاریخ و جهانبینی است، و شناخت و رابطۀ این هر سه در چارچوب این درس میگنجد، سه جلسه به شناخت و بحث دربارۀ مقولۀ فرهنگ گذشت. و با درنظرگرفتن این مورد که دانشجویان تا پایان دورۀ تحصیلشان بارها لغت فرهنگ و فرهنگی را میشنوند؛ اما به نظر نمیآید که تأملی بر آن بکنند تصمیم بر این شد که پروژۀ عملی را برای روشنتر شدن مفهوم فرهنگ در ذهن ایشان تعریف کنیم. به همین منظور برای پروژۀ عملی دانشجویان تحقیقی با عنوان «خانۀ خوب چه خانهای است؟» با هدف شناخت تصور از خانۀ خوب در اذهان عموم مردم و تأثیر فرهنگ آنها بر این ذهنیت تعریف شد.
یکی از ابتداییترین چیزهایی که فرهنگ یک جامعه را میتوان در آینۀ آن دید خانههای عموم مردم است. خانه اولین جایی است که زندگی در آن جاری میشود و یکی از اولین پروژههایی که هر معماری با آن روبهرو میشود احتمالاً طراحی خانه است و باز احتمالاً بیشترین چیزی که یک معمار در طول عمر حرفهای خود تجربه کند تجربۀ طراحی خانه باشد. اما «خانۀ خوب» چه خانهای است؟ خانه برای مردمی ساخته میشود که وابسته به یک منطقۀ جغرافیایی، پیشینۀ تاریخی و واجد جهانبینی و باورهایی هستند که اعتقادات و دیدگاهها، آداب و رسوم، عادتها و سنن و نیازها و خواستههایشان را شکل میدهد؛ به بیان دیگر خانهای برای مردمی با فرهنگ خاص خودشان. بنابراین یکی از راهها برای پاسخ به این پرسش که «خانۀ خوب چه خانهای است؟» جستوجو و کنکاش بیواسطه از تصور «خانۀ خوب» در اذهان عموم مردم و رابطۀ آن با فرهنگ مردم صاحب آن تصور است.
درنتیجه هدف این تحقیق در گام نخست «جستوجوی تصور خانۀ خوب» در ذهن عموم مردم و در گام دوم یافتن ارتباط آن با فرهنگ آنها بود. شیوۀ چگونگی تحقیق به این صورت بود که هر کدام از دانشجویان باید با چهار نفر به منزلۀ چهار نماینده از چهار خانواده مصاحبه میکردند و سؤالهایی که از پیش در اختیارشان گذاشته شده بود را از ایشان میپرسیدند. این افراد باید واجد ویژگیهایی میبودند تا بشود درانتها نظرات و پاسخهایشان را جمعبندی کرد؛ در دهۀ چهارم زندگی خودشان میبودند، از طبقۀ متوسط جامعه میبودند، معمار نبودند و در حوزۀ کارهای مربوط به معماری هم فعالیت نمیکردند.
در این تحقیق از جمله پرسشهایی که میبایست در مصاحبهها پرسیده میشد پرسش از خانۀ ایرانی بود. پرسشهایی از قبیل: «از نظر شما خانۀ ایرانی چطور خانهای است؟»؛ «خانۀ ایرانی باید چه چیزی داشته باشد که بتوانیم به آن بگوییم خانۀ ایرانی»؛ «مهمترین خصوصیتی که خانههای قدیم داشته که الآن در خانههای حال حاضر وجود ندارد چه بوده؟» و ...
نتیجۀ کار چنین شد که هرچند در جمعبندی و نتیجهگیری از مصاحبهها و یافتن ارتباط آنها با فرهنگ جامعه به علت ضیق وقت توفیق درخوری حاصل نشد؛ اما در خود مصاحبهها نکتههای جالبتوجه و ارزندهای گردآوری شد و افراد عادی (منظور غیرمتخصص در حوزۀ معماری است) بعضاً چیزهای قابلتأملی گفته بودند که هم میتوانست برای محققان و هم برای طراحان مفید باشد. این مورد من را به این فکر انداخت که در ادامه قسمتهایی از این مصاحبهها در وبگاه آسمانه ثبت و منتشر میشود؛ تا هم دانشجویان بدانند اگر حتی تمرین یک درس را تاحدودی بهدرستی و بابرنامه انجام دهند نتیجهای در پی خواهد داشت و هم دادههایی که بهدستآمده در اختیار سایر علاقهمندان قرار گیرد به این امید که ثمرهای داشته باشد و به کار تحقیقهای آینده آید.