×

جستجو

اهمیت واژه‌گزینی در ترجمۀ متون کهن عربی

معمولاً در مراجعه به متون کهن عربی ابتدا به سراغ متون ترجمه شده می‌رویم. گاهی استفاده از این متن‌ها بدون اشکال است و در روند تحقیق اختلالی ایجاد نمی‌کند. اما گاهی به کلمه یا کلماتی برمی‌خوریم که در ترجمه‌های مختلف از یک متن به صورت‌های مختلف ترجمه شده است. در این صورت بهتر است به متن اصلی مراجعه کنیم. برای آنکه بتوانیم بهتر مطلب را توضیح دهیم در ادامه چند مورد را به عنوان شاهد مثال می‌آوریم.

 

در برخی متونِ سده‌های سوم و چهارم هجری و بعد از آن۱ در شرح تاریخ شهر قزوین می‌خوانیم که شاپور ذوالاکتاف برای مقابله با حملۀ دیلمیان به مناطق آبادان دشت قزوین، در شمال این دشت شهر قزوین را بنیان نهاد. در برخی از این متون ساختۀ شاپور «حصن» و در برخی دیگر «مدینه» عنوان شده‌ است.۲ در متن‌هایی که از عربی ترجمه شده به جای واژۀ «حصن»، قلعه، دژ و گاه بارو۳ بکار رفته است. بنابراین طبق متون ترجمه شده به اعتقاد برخی، شاپور در شمال دشت قزوین قلعه یا دژی و یا بارویی برپا کرد و به اعتقاد برخی دیگر او در شمال دشت قزوین شهری ساخت و این اختلاف ناشی از دو واژۀ «حصن» و «مدینه» است.۴ بنابراین اگر بخواهیم در این مورد خاص از متون ترجمه شده استفاده کنیم، در اینکه کدام یک از این واژه‌ها را معادل ساختۀ شاپور در قزوین برگزینیم احتمالاً دچار سردرگمی خواهیم شد. البته اشاره به «حصن» و «مدینه» می‌تواند اشاره به دو وجه شهر هم باشد: یکی از وضعیت کالبدی شهر سخن می‌گوید و دیگری از وضعیت حقوقی شهر و جایگاهش در سلسله مراتب شهری.۵ بنابراین شاید اینطور بهتر باشد که در متنی که ما آن را می‌نویسیم از دو واژۀ «حصن» و «مدینه» عیناً استفاده ‌کنیم تا چیزی از بار معنایی آن کم نکنیم یا بر آن نیفزاییم؛ و یا اینکه با توجه به سیاق متن یکی از ترجمه‌ها را برای کلمۀ مورد نظر بپذیریم و در پانوشت سایر موارد و حوزه‌های معنایی آن‌را توضیح دهیم.

 

در نمونۀ دیگری می‌خوانیم: بعد از آنکه حجاج‌بن یوسف ثقفی حاکم بیشتر بخش‌های ایران شد،۶ در حدود سال ۹۰ق عمروابن ‌هانی ‌عبسی از اهالی دمشق را به جنگ با دیلمیان فرستاد. در سپاه عمرو هشتاد تن از طایفۀ بنوعجل و موالی آنها از اهل کوفه نیز حضور داشتند. یکی از افراد خاندان بنوعجل، محمد سنان عجلی بود. ‌محمدبن ‌سنان در حوالی (ربض) شهر قزوین برای خود خانه‌ای ساخت. مردم آن حدود او را از این کار منع کردند. دلیل مخالفت‌شان نبود امنیت و احتمال آسیب دیدن او از طرف دشمن بود.  محمدبن ‌سنان عجلی اهمیتی به حرف آنان نداد و به همراه خانوادۀ خود در بیرون شهر شروع به ساخت بنا کرد و مردم به آن مکان روی آوردند و همۀ ربض شهر ساخته شد.۷ سؤالی که اینجا مطرح می‌شود این است که: چرا کسانی که ابتدا محمدبن سنان را از سکونت در حوالی (ربض) شهر منع می‌کردند، آن هم به دلیل نبود امنیت، سرانجام خود در آن محل ساکن شدند؟ در متن عربی از دو واژۀ «اهل الثغر» و «الناس» استفاده شده است. ممکن است پاسخ سؤال در تفاوت این دو واژه باشد. آنان که محمدبن ‌سنان عجلی را از سکونت در ربض منع کردند «اهل الثغر» و آنان که به ربض روی آوردند «الناس» بودند. شاید کسانی که در اطراف خاندان عجلی جمع شدند از ساکنان قزوین نبودند و کسانی از مناطق اطراف بودند و به همین دلیل نویسنده از واژۀ «الناس» استفاده کرده است. ممکن است اینطور هم نباشد و روی آورندگان به ربض از ساکنان قزوین بوده باشند و چون خاندان عجلی از خاندان‌های جنگجوی عرب بودند، امنیت ربض را تأمین کردند و ساکنان قزوین نیز شاید به دلیل محدودیت زمین در شهرستان شاپوری و برای بدست آوردن زمینِ کشاورزی و تأمین معاش خود در سایۀ حمایت خاندان عجلی حاضر به ترک خانه و کاشانۀ خود شده بودند. نکتۀ دیگر دربارۀ واژۀ «تم» در عبارت «تم ربض المدینة» است. آذرتاش آذرنوش آنطور جمله را ترجمه کرده که گویی با روی آوردن مردم به ربض و ساخت و ساز در آنجا، ربض کامل و تمام شده است. «تم ربض» به چه معناست؟ آیا کامل شدن ربض یعنی بناهای عمومی از قبیل بازار و مسجد نیز در ربض ساخته شده است؟ می‌دانیم یکی از معانی «ربض» حصار است. شاید در اینجا منظور از دومین کلمۀ «ربض» حصاری به دور شهر بیرونی یعنی «ربض» اول باشد. اینها نکاتی است که فهمشان نیازمند مطالعات بیشتر و دقیق‌تری است.

 

درست است که دقت در واژگان عربی همواره نمی‌تواند ابهامات را برطرف کند اما می‌تواند فرض‌هایی را برای سؤالات بوجود آمده مطرح کند.۸

 


پانوشت
۱. این متون را در ادامه نام خواهیم بُرد.
۲. «کان حصن قزوین بالفارسیة کشوین{…}» (البلاذری، فتوح‌البلدان، ص ۳۱۳)؛ «شاپور أیضاً بنی مدینة قزوین{…}» (ابن‌فقیه، البلدان،ص ۵۵۷)؛ «و کان حصن قزوین یسمی بالفارسی کشوین{…}» (ابن‌خردادبه، المسالک و الممالک، ص ۲۶۱)؛ :«و اما قزوین فانها مدینة علیها حصن و داخلها مدینة صغیرة علیها حصن و مسجد الجامع فی المدینة الداخلة{…}» (اصطخری، المسالک و الممالک، ص ۲۱۱)؛ ابن‌حوقل، صورة‌الارض، ص ۳۸۰؛ «و من المشهور أن المدنیة العتیقة بناها سابور ذوالاکتاف{…}» (عبدالکریم‌ رافعی ، التدوین فی اخبار قزوین، ج۱، ص ۴۱)؛ «مشهور است که شهرستان قزوین که محلتی است در میان شهر شاپور ذوالاکتاف ساخته {…}زمین قزوین بر خود مبارک دانست فرمود که آنجا شهری بسازند{…}» (حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص ۷۷۳)؛ «در کتاب تدوین مسطور است که حصار شهرستان قزوین که اکنون محلتی است در میان شهر{،}شاپور ذوالاکتاف ساسانی ساخته{…} اطلال آن بارو هنوز باقی است{…}» (حمدالله مستوفی، نزهت‌القلوب، ص ۵۷).
۳. آذرتاش آذرنوش در ترجمۀ  فتوح‌البلدان و ح.مسعود در ترجمۀ  البلدانِ ابن‌فقیه به جای واژۀ «حصن» دژ بکار برده‌اند و جعفر شعار در ترجمۀ  صورة‌الارض از قلعه استفاده کرده است.
۴. البته این نکته را نیز نباید فراموش کنیم که برخی از نویسندگان سده‌های نخستین طبق قول خودشان برخی از مطالب تاریخی را از کتاب‌های دیگر نویسندگان برمی‌گرفتند. باید دید که نخستین بار چه کسی واژۀ «حصن» و چه کسی واژۀ «مدینه» را دربارۀ ساختۀ شاپور بکار برده است و چرا؟ این مطلب در حال حاضر موضوع این بحث نیست.
۵. زهرا اهری، مکاتبۀ نگارنده با او در تاریخ ۲۰/ ۱۱/ ۹۴.
۶. حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص ۷۹۳.
۷. «… و کان محمدبن ‌سنان‌ العجلی نزل قریة من قری دستبی، ثم صار الی قزوین فبنی دارا فی ربضها فعزله أهل الثغر، و قالوا: عرضت نفسک للتلف و عرضتنا للوهن ان نالک العدو بسوء، فلم یلتفت إلی قولهم فأمر ولده و أهل بیته فبنوا معه خارج المدینة، ثم انتقل الناس بعد فبنوا حتی تم ربض المدینة…» (البلاذری، فتوح ‌البلدان، ص ۳۱۶). و آذر تاش آذرنوش آن را بدین‌گونه ترجمه کرده است: «گویند محمدبن‌سنان عجلی نخست به دهی از دیه‌های دستبی آمد و سپس به قزوین شد و در حوالی آن خانه‌ای ساخت. مردمان آن حدود وی را نکوهش کردند و گفتند: اگر دشمن خواهد تو را زیانی رساند، جان تو در معرض تلف افتد و ما نیز خوار و زبون گردیم. ابن‌سنان به سخن ایشان التفاتی نکرد و فرزندان و اهل‌بیت خود را فرمان داد [که به یاری وی روند] تا در بیرون شهر آن بنا بساختند. آنگاه مردم بدان مکان روی آوردند چنانکه همۀ حوالی شهر ساخته شد» (البلاذری، فتوح‌البلدان، ص ۱۵۹).
۸. البته این سؤال نیز مطرح است که آیا نویسندگان این متون در بکارگیری واژگان تا این حد دقت داشته‌اند؟

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
عیش و خرمی شهر صبایم آرزوست: نگاهی بر گذشته‌ی باغ‌های راه شمیران، از عشرت‌آباد تا خرم‌آباد(۲)
مهسا پور‌احمد
در بخش اول یادداشت، از اقدامات شهرداری در سال ۴۸ و ۴۹ برای خرید باغ قیطریه و تبدیلش به پارکی برای مردم گفتیم و از...
سفر به ناکجای ایده‌ها | مروری بر کتاب «نزدیک ایده: درباره‌ی مکان‌ها و نامکان‌هایی که در آن‌ها فکر می‌کنیم»
علی طباطبایی
نزدیک ایده کتابی است درباره‌ی مکان‌ها و نامکان‌هایی که در آن‌ها فکر می‌کنیم. این کتاب که گردآوری زیمونه یونگ و یانا مارلنه مادر است را...
وبینار پنجم از سلسله وبینارهای تخصصی معماری منظر: منظر رودخانه
سخنران: فرشاد بهرامی پژوهشگر دکتری معماری منظر، دانشگاه ملبورن
برگزاری دومین همایش ملی بازاندیشی در چشم‌اندازهای بوم‌های بیابانی، چالش‌ها و فرصت‌های کالبدی، انسانی و اقلیمی
با توجه به اینکه چالش‌های مرتبط با زمین، آب، هوا و انسان در این منطقه به سرعت در حال افزایش است، همایش حاضر سعی دارد...

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر