بررسی کالبد و جان بنا فارغ از سیاق ممکن نیست. بنا و محیط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی سوار بر قطار تاریخ میشوند و در طول زمان حرکت میکنند.
برای مثال برخی خانهها از بناهایی هستند که در طول تاریخ معماری ایران تا امروز دوام آورده اند.
خانههایی که از دورهای مختلف زند، صفویه و قاجار پابرجا هستند. بر خلاف ساخت و سازهای کنونی که عمر خانهها کم است در خانههای تاریخی مبنای ساختن بر مبنای بیزمانی بوده است و از این منظر است که مرمت معنایی عمیقتر مییابد. خانهها تاکنون با حفظ معنای اولیه آسایش و آرمیدن و یا حتی با تغییر این معنای اولیه، به حیات خود ادامه داده اند. عملکردهایی مانند اقامتگاه گردشگران و یا کاربریهای جدیدی مانند اداری، دانشکده یا ... دارند، که بعضاً هم به خوبی پاسخگو هستند. بنابراین راهِ بیزمانِ ساختن[۱] مهم است و درک روح مکان[۲](genius loci) معنا مییابد.
رابطه این خانهها و سیاق، نسبتِ انعطافپذیر در طول تاریخ دارد. تعبیر و روی دیگر این ماجرا مثل این است که میگوییم میدان در زمانی معنایی دارد و الان در مواردی معنای فلکه میدهد.
حرکت طولی تاریخ نقاط عطفی هم دارد که همان تغییر دوره هاست و بنا در مواردی انعطاف پذیر است و از یک دوره به دوره دیگر حیات بنا به خطر نمیافتد. مثلاً اگر در دورۀ پهلوی به اقتضای حکومت آن دوره کاخ داشته ایم در دوره کنونی موزهها معنا مییابند و یا دربارۀ مسجد جامع اصفهان میگوییم بنا پایههای آتشکدهای دارد و کنجکاو میشویم دربارۀ آن بدانیم.