به نام خدا
ساختن ملزم دانستن فرهنگ و هویت مردمان یک منطقه است.گاه معماری در مقام ساختن، مرزها را میشکند و با تلاقی مذهبها، فرهنگها و ... به خلق اثر میانجامد. به تعبیری دیگر همان cross-cultural که مصداقهای آن را در دورههایی در ایران هم داشته ایم. مثلاً مغولان به ایران حمله کردند و کشور میزبان، با هضم فرهنگ آنها آثاری نو پدید آورد و دورۀ ایلخانان شکل گرفت. البته این مثال با لغت ذکرشده کمی در مفهوم متفاوت اند. در ورود اسلام به ایران هم تأثیراتی صورت گرفت و از تلاقی فرهنگها و تفکرها برای نمونه تزئیناتی مانند مقرنس، گنبد و ... با زبانی پرنگتر از قبل به سخن در آمده اند. در دورۀ پهلوی، نمونه ای در اثر مارکوف قابل ذکر است. به گفته مختاری یکی از جالبترین آثار معماری مارکوف مسجد امین الدوله است و مارکوف مسیحی ارتدکس بود و طراحی یک مسجد نشانۀ علاقه وافر او به معماری ایرانی است. (۱) اگرچه این مصداق ساخت یک اثر از سوی یک نفر است و تلاقی دو تفکر مختلف نیست ولی در این نمونه سازنده بنا با مذهبی متفاوت با معیارهای ساخت مسجد آشنا بوده است. این سخن که دو فرهنگ مختلف و یا دو تفکر و دو زبان مختلف به همفکری و همزبانی میرسند و در یک سیاق مشخص عرضه میشوند از جنبه ای دیگر هم قابل تأمل است و آن زمانی است که یک اثر مرزهای زمانی خود را در مینوردد و در طول تاریخ حرکت طولی خواهد داشت. این سخن، بحثی در ادامه یادداشت قبلی با مصداق خانههای تاریخی است. در این راستا با مرمت بنا و جاودانگی اثر در سیاق خود و حفظ هویت، بنا در طول تاریخ همچنان به حیات خود ادامه میدهد. در این شرایط یک اثر در طول زمان سلیقهها و تفکرات مختلف را پاسخگوست. نمونه دیگر هم مانند دوره ای که اسکندر به ایران حمله کرد و به گفته پیرنیا با اینکه یونانیان تلاش داشتند سلیقه و فرهنگ خود را بر ایرانیان تحمیل کنند ایرانیان تن به این عمل ندادند. (۲)