×

جستجو

«کتابت» در مقام حفاظت

آسانی ایجاد فرآورده‌های فرهنگی در عصر ما سبب شده است که فاصله بین تصمیم ایجاد تا خروجی اثر بسیار کوتاه شود. این علت و اسباب دیگری چون فراموشی مبانی نظری و معرفتی صناعت، از فرآورده‌های «صناعت» و به تعبیر امروزی آثار «هنری» چیزی باقی نگذاشته‌اند جز کالبدی اگرچه پویا اما بی‌جان، که خود نه فرزند خرد زیست مردمان پیش از خود است و نه قوه زایایی فرزندی بر اساس آن خرد را دارد.

در جهان و جهان‌بینی مشرق‌زمینی هیچ پدیده‌ای خالی از حکمت و دست‌کم خالی از علت نیست؛ به ویژه در دوران‌هایی که تولید آثار فرهنگی (که امروز به عنوان آثار تاریخی شناخته می‌شوند) کار آسانی نبوده و هر کف دست از یک کتیبه گچی، سنگی، رنگی و یا کاشی معرق ساعت‌ها زمان و چندین نفر برای تولید نیاز داشته است. آثاری که در دوران‌های گذشته تاریخ ایران و اسلام برای خود «موضع» و «جا»یی داشته‌اند امروز از جای خود خارج شده‌اند و کتیبه‌های آثار معماری نیز از این زوال چندان جان به در نبرده‌اند. گویی از سنت کتابت متن در آثار معماری تنها کالبدی باقی مانده و ارزش ناملموس ذکر در این بخش از هنر به فراموشی رفته است. از سوی دیگر باور عمومی در حوزه مرمت آثار و تزیینات معماری و همچنین نحوه تصمیم‌گیری‌های مدیریتی و اقتصادی در این حوزه باعث شده است که اغلب پژوهش‌ها در حوزه مرمت کتیبه‌های آثار معماری ایران، به مرمت پیکر و کالبد این آثار معطوف باشد.

کتیبه‌نگاری پیوندی ناگسستنی با خوش‌نویسی دارد و کتیبه‌ها همواره منبعی برای پژوهش‌گران تاریخ خوش‌نویسی و خط‌شناسی و زبان‌شناسی بوده‌اند. کنث کرگ[۱] اسقف مسیحی انگلیکان[۲] و پژوهش‌گر مطالعات اسلامی می‌گوید:

«خوش‌نویسی یعنی نمود ایزد در تعالیم او. شاید بتوان گفت اسلام با برخورداری از حرکت پیوسته مواج خط عربی و توان دست‌خط همواره متصل و در کنار فرصت‌های بی‌پایان آزادی هنری نهفته در موانع دشوار خمیدگی‌ها خطوط و قرینه‌ها غنایی به هنر اسلامی می‌بخشد که سرشاری چندان کمتری نسبت به آن‌چه کتاب آسمانی به دین می‌دهد ندارد. مومن را شاید که خواننده باشد نه شاهد. چه وی از خیال‌بندی فرهیخته نشود، بل تنها از نص و متن تعلیم گیرد. قلم، این بزرگ‌شمرده قرآن درخور افتخار ابدی دست و دیده است».[۳]

گذشته از ارزش‌های معرفتی خوش‌نویسی، نوشتن برای حفاظت از «محتوا» به کار می‌رود و در زمانه‌ای که نوشته‌ها همگی با دست نوشته می‌شد، خوش‌نوشتن تضمین بقای آن را می‌افزود؛ چنان که در کتابت کلام خدا چنین بوده است. (نک. تصویر ۱) این درباره نوشته‌ها بر پوست و کاغذ که به مراتب ساده‌ترند صادق است، چه رسد که متن بر بنا حک شود. این حفاظت البته با معنایی که دنیای غرب از آن برای میراث فرهنگی مراد می‌کند قدری متفاوت است.

رساله‌ای از قرن شانزدهم میلادی (دهم ه‍.ق) با این عبارت آغاز می‌شود: «ای خامه[۴] کتابت! بیا و به نگارنده لوح محفوظ[۵] و قلمْ خطی بنویس».[۶] این سخنْ نمونه ضوابط بی‌شماری‌ست که شاعران و خوش‌نویسان مسلمانْ نامه‌ها و رساله‌های[۷] خود را بر اساس آن‌ها شروع می‌کردند. هنر نوشتن در سراسر فرهنگ اسلامی نقشی بسیار ویژه به خود بر دوش داشته و دارد. زیرا به مدد حروف عربی‌ میراث تمامی جوامع اسلامی یعنی کلام الهی[۸] می‌تواند حفظ شود و مسلمانان نیک از این نکته آگاه بودند که نوشتن صفتی ویژه نژاد انسان است «و انسان بدان صفت [نگارش] از دیگر جانوران متمایز می‌شود».

میدان خوش‌نویسی اسلامی با توجه به گونه‌های متنوع خط[۹] عربی و گستره فرهنگ اسلامی، میدانی بی‌انتهاست. بنا بر این شگفت نیست که درباره جنبه‌های متعدد خوش‌نویسی عربی آثار نسبتا بی‌شماری تالیف شده است، زیرا در سده‌های میانه حروف عربی در اروپا شناخته شده بود و اغلب به منظور تزیین از ان استفاده می‌شد. نوشته کوفی روی شنل تاج‌گذاری امپراتور آلمان نمودار تحسین خط[۱۰] عربی، به اندازه نقاشی‌هایی نظیر «تصویر حضرت مریم[علیهاالسلام]، همراه با شهادت»[۱۱] از سوی غربیان است. آن‌ها این حروف را ابزار و نشانه‌های تزیینی می‌پنداشتند.[۱۲] امروز هم هنرمندانی در غرب، آثاری با مایه خط فارسی و عربی و به شیوه نستعلیق و نسخ و مانند آن‌ها پدید می‌آورند، اما از این نوشتن معنایی را که در کلمات هست مراد نمی‌کنند، بلکه آن‌ها را به عنوان تنها عناصری گرافیکی در اثر به کار می‌بندند. برخی پدیدآورندگان شرقی آثار هنری نیز با پدید آوردن آثاری اغلب با شیوه‌ای از نقاشی مدرن که از خوش‌نویسی نیز بهره می‌برد، یعنی نقاشیْ‌خط[۱۳]، معنا را در ساحتی دیگر می‌جویند. (نک. تصویر ۲)

بعضی جریان‌های هنری و ادبی اما با صرف‌نظر از معنای کلمات، راه دشواری را که بشر با ابداع خط پیموده و از این طریق در صدد انتقال مفهوم و حفاظت از معنا بوده به عقب باز می‌گردند و خواسته یا ناخواسته، مقصود «ذکر» به معنای عام را در معنی کلمات به «غفلت» می‌برند. گویی برای آن‌ها اصل بر حذف معنا و دوام صورت است و اصرار بر این وجود دارد که آن‌چه نوشته می‌شود، خوانده نشود و معنایی از آن به دست نیاید و آن صورت برای کسی «متذکر» معنایی نباشد.

در روندهای مرسوم حفاظت و مرمت بناهای تاریخی ممکن است برای نجات‌بخشی اضطراری کاشی‌های افتاده و شکسته از کتیبه‌های بنا یا آثار دیگری که حاوی متن هستند، اگر چاره دیگری نباشد و برنامه و امکان حفاظت اصولی وجود نداشته باشد، آن‌ها را نامنظم و بدون ترتیب محتوایی و صرفا برای حفاظت موقت، بر دیواری کنار هم می‌چینند؛ چنان که در امام‌زاده‌عبدالله شوشتر کتیبه‌های ایستاده بر قبور و سنگ‌های قبر حکاکی شده را در دیوار جانبی مقبره به کار بسته‌اند. (نک. تصویر ۳)

این بی‌نظمی اگرچه صورتی مشابه رفتار مورد اشاره را در آثار هنری به طور عام و کتیبه‌نگاری آثار معماری به طور خاص دارد، اما باید توجه داشت که مقصود از آن شیوه نجات‌بخشی اضطراری «حفاظت» است اما رفتار مورد اشاره نتیجه‌ای جز «زوال» معنا و زوال اصالت ذکر در کتیبه‌های معماری ندارد؛ رفتاری که چندی‌ست در تماشاگه آگاهان به تاریخ هنر ایرانی و اسلامی و هر هنرمند، حفاظت‌گر یا مخاطب وفادار به حقیقت هنرْ شکل گروتسک[۱۴] به خود گرفته و سخت محتاج مرمت است. این رویداد امروزه نمایشی غیرقابل انکار از پریشان‌حالی ما و البته زمانه ماست. (نک. تصویر ۴)

1. Kenneth Cragg (1913-2012)
۲. انگلیکانیسم شاخه‌ای از مسیحیت با مرجعیت کلیسای انگلیس است. انگلیکانیسم خود فرقه‌ای مستقل در مسیحیت است و جزء هیچ‌یک از فرقه‌های دیگر مسیحیت نظیر کاتولیک، پروتستان، و ارتدکس نیست.
۳. شیمل، آنه‌ماری، خوش‌نویسی و فرهنگ اسلامی، ترجمه اسدالله آزاد، به‌نشر، مشهد، ۱۳۸۹. ص ۲۶.
4.Pen

5. The well-preserved Tablet

۶. مجنون هروی، رساله خط، ص ۱.

7. Epistle

8. Divine Word

9. Script

10. Writing

۱۱. نک:
Erdmann, Arabische Schriftzeichen als Ornamente in der abendländischen Kunst des Mittelalter.

12. Schimmel, Calligraphy And Islamic Culture, pp. 1-2.

13. Calligram

14. Grotesque

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر