صالح الهذلول| خلاصه و ترجمه: افرا بانک
معماری خانههای مسلمانان
موضوع رعایت حریم خصوصی در بین مسلمانان بسیار اهمیت دارد و بدیهی است که در قلمرو علمای دین قرار میگیرد. برای آنان حفظ حریم خصوصی خانه در مقابل بیگانه اهمیت زیادی دارد و برای آنکه بتوانند این حریم را حفظ کنند قواعدی را در خانههای سنتیشان رعایت میکنند؛ همچون قواعد مربوط به جایگاه درها، طرح پنجرهها و رعایت حدود ارتفاعی ساختمانها برای پرهیز از اشراف غریبه بر حریم خصوصی خانواده.
پیروان حوزهٔ مالکی، ساختن درِ خانه را در مقابل یا نزدیکی درِ خانهٔ دیگری مجاز نمیدانستند. آنطور که «ابنالقاسم» میگوید دلیل این امر آن است که ممکن است حریم خصوصی خانهٔ موجود، با رفت و آمد ساکنین مختل شود، بخصوص که معلوم هم نیست صاحب خانهٔ جدید چه استفادهای از جلوخان ورودی خانهٔ خود خواهد کرد. البته «ابنالقاسم» در خیابانهای اصلی ساختن درِ ورود به خانه را در هر جا مجاز میداند. «مالک» اینطور فکر نمیکرد و حتی درمورد خیابانهای اصلی هم معتقد بود اگر به واسطهٔ آنچه در ورای ورودی تازه اتفاق میافتد مزاحمتی برای صاحبان خانهٔ موجود ایجاد شود، میتوان از ساخت ورودی خانهٔ جدید در نزدیکی یا مقابل خانهٔ دیگری ممانعت کرد. هنگامی که «خالدبن ولید» پیش پیامبر از تنگی جا در خانهاش در نزدیکی مسجد پیغمبر صحبت کرد، پیامبر فرمود خانهات را در ارتفاع گسترش بده و از خدا گشایش بخواه. اما در هر حال زیان وارد کردن بر دیگری از نظر علمای دین جایز نیست؛ و اشراف بر حریم غیر هم از مصادیق زیان بشمار میرود، و هیچ همسایهای نباید بر خانهٔ همسایهاش اشراف داشته باشد، حتی از پنجرهٔ باز یا روی بام. «ابن القاسم» میگوید که شخص مجاز است که ملک خود را در ارتفاع گسترش دهد، اما به نقل از «مالک» میگوید باید از ضرر زدن پرهیز کرد. همچنین از «ابن القاسم» دربارهٔ موقعیتی سؤال شده که شخصی بخواهد پنجره یا دری بر دیوار خود باز کند. در اینجا هم وی با ارجاع به سخن «مالک» گفته است که هیچکس حق ندارد چیزی بر خانهٔ خود بیفزاید که موجب ایذاء همسایه شود، حتی اگر در حریم ملکی خودش باشد. دیگر علمای مالکی معتقدند حتی اگر چیزی از قبل ساخته شده باشد که امروز موجب آزار همسایه است، مجاز نیست.
بعدها ابنالرامی دربارهٔ قواعد ساخت در و پنجره در تونس چنین نظر داد که: «ایجاد مزاحمت و اشراف بر همسایه مجاز نیست، همانطور که عبدالرافی در بسیاری موارد که به وی ارجاع میکردند دستور میداد که پنجرهٔ مزاحم را کور کنند.» درمورد پشت بام هم که محل خوابیدن افراد است حکم آن است که دیوارهای بلند در اطراف بام بسازند تا مزاحمتی برای کسی نباشد. در یک مورد که دیوار بام خانهای خراب شده بود و همسایه شکایت کرده بود، قاضی البته دستور به ساخت دیوار نداد، ولی مقرر کرد اگر کسی به پشت بام رود مجازات شود. حتی در مساجد هم اگر دیوار بام نباشد و بر خانهها اشراف وجود داشته باشد کسی حق نماز خواندن بر بام را ندارد. در تمام مواردی که مثال زده شد زمینهٔ اجتماعی قوی وجود دارد.
پس میتوان گفت که شکل خانههای مسلمانان تا حدود زیادی متأثر از شریعت است. موقعیت در و پنجره، ارتفاع ساختمان، وضعیت بام و ... همگی از قواعدی برگرفته از شریعت تبعیت میکنند. این قواعد درحقیقت «ساختار درونی» و «نظام استقرار» است که به عناصر مختلف معماری شکل میدهد. برای مثال، خانههای مدینه در ابتدا همگی حیاط مرکزی داشتند. به مرور زمان دو الگوی دیگر هم برای خانهسازی در مدینه رواج پیدا کرد: «خانهٔ مَشربیه» و «خانهٔ قاع».
«خانهٔ قاع» یک حیاطک محصور و مسقف دارد که خود، به سه ناحیه تقسیم میشود: ناحیهٔ میانی، که سقف آن قابل باز و بسته شدن است؛ و دو ناحیهٔ طرفین که سقف کوتاهتر و یک یا دو طبقه بالای آن دارند. «خانهٔ مشربیه» در سادهترین صورت، خانههایی معمولیاند که ردیف پنجرههای رو به خیابان آن با مشربیه [مشبک چوبی متراکم ـ م.] پوشیده شده است و در مقابل مشربیه بازشوهایی دارند که نور و هوای تازه را به درون خانه میفرستند، اما به خانههای دیگر دید ندارند. این نوع خانهها معمولاً چهار یا پنج طبقهاند، برخلاف خانههای با حیاط مرکزی، که معمولاً یک یا دو طبقه دارند. خانهٔ قاع معمولاً دو یا سه طبقه است. دو الگوی جدیدتر (قاع و مشربیه) موقعی جانشین الگوی اول شدند که اولاً دیگر شرایط استفاده از الگوی اول فراهم نبود، و ثانیاً بخاطر افزایش ارزش زمین دیگر ساخت خانههای حیاط مرکزیدار به صرفه نبود. چنانکه در قرن هجدهم خانههای مشربیه موقعی در امتداد خیابان اصلی که دروازهٔ شام را به مسجدالنبی متصل میکرد شکل گرفتند که قیمت زمین در این منطقه خیلی بالا رفته بود.
تداوم در معماری معاصر عربستان سعودی
روند مدرنیزم در سی سال اخیر با سنت معماری عربستان سعودی در ستیز است. تحولات اقتصادی دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی به پروژههایی منجر شد که نه از نظر اقلیمی با شرایط واقعی منطبق بود و نه از لحاظ اجتماعی. تنها در دههٔ ۸۰ بود که برخی معماران سعودی به معماری سنتی توجه کردند. این معماران دو گروه بودند: آنان که میخواستند از شیوههای معماری سنتی بطور کامل تبعیت کنند، و گروه دوم آنانکه معتقدند اگر حتی فقط زمینهٔ اصلی و اهداف معماری سنتی درک شوند و مورد توجه قرار گیرند نتیجهٔ کار مقبول خواهد بود.
در اوایل دههٔ هشتاد مطالعاتی برای ساخت مرکز شهری در منطقهٔ «قصرالحکم» ریاض توسط شرکت «البیئه» انجام شد. آنها میباید که قواعد آمادهسازی اراضی مربوط به این مرکز شهری را هم تعیین میکردند. اما این کار سختی بود. چون مرکز شهری واجد بخشهای مختلفی همچون بخشهای مذهبی، مسکونی، تجاری و اداری و فرهنگی میشد. برای فعالیتهای فرهنگی و مذهبی از پیش قواعدی وجود داشت، چون این فضاها در شهرهای اسلامی سابقه داشتند. بخشهای تجاری مشکل بودند، چون این فضاها پیش از آن به مفهوم امروزی در شهرهای اسلامی وجود نداشتند. برای اینکه قواعد طراحی این بخشها معلوم شود، گروه البیئه باز هم به احکام دین مراجعه کردند. در آن سالها دیگر تعبیهٔ پنجره در طبقهٔ دوم خانهها ممنوع نبود. مردم برای مقابله با مزاحمت همسایگان دو کار میکردند: یا از همسایگان خود شکایت میکردند، یا بر نردههای بلند پیرامون خانههای خود صفحات حاجبی نصب میکردند تا دید را کور کنند. گروه البیئه به این نتیجه رسیدند که این موضوع مهم ـ یعنی تقید مردم به حفظ حریم شخصی ـ را نادیده نگیرند، و بنابراین در احکام معماری خود ساخت پنجره در طبقات مشرف به خانهٔ مردم را ممنوع کردند. درواقع آنها بجای آنکه قواعد ایجابی وضع کنند، قواعد سلبی را طرح کردند. این قواعد سلبی به طراحی ساختمانها به شکلی منجر شد که پنجرههای آنها رو به تراسها و حیاطهای مرکزی باز شوند، یا پنجرههای بلند و نورگیرهای سقفی داشته باشند که تنها نور روز را به درون بنا راه میدهند اما چشماندازی به خانههای مجاور ندارند؛ از نظر معنای کلی این راه حل بسیار شبیه به الگوع قاع است.
اصول طراحی متوجه مسئلهٔ هویت هم هستند. مردم تا وقتی در حال از دست دادن سنت نباشند، لزوم آن را احساس نمیکنند. گروه البیئه میکوشیدند تا آن دسته از اصول سنتی را که هنوز هم معتبر بودند را در کارهایشان مورد توجه قرار دهند؛ مثل موضوع حفظ حریم خصوصی. آنها همچنین میخواستند طرحهاشان با شیوهٔ بومی هماهنگ باشد؛ البته این شیوهٔ آنان بعداً مورد نقد قرار گرفت و تعدیل شد. به این معنا که پسندیدهتر آن شمرده شد که شیوههای سنتی به گونهای هماهنگ با وضع معاصر به کار گرفته شود.
در سال ۱۹۸۵ م. شهرداری ریاض از شانزده شرکت معماری خواست تا الگوهایی برای طراحی خانههایی با بستری به ابعاد ۲۰ و ۲۵ متر در کنار خیابانهایی به عرض ۲۰ تا ۲۵ متر طراحی کنند. طراحان با آگاهی از سنت و اقلیم منطقه، ابتدا مقررات موجود را بررسی کردند. به عقیدهٔ آنان این قوانین، مثلاً آنجا که باز کردن پنجره از همه طرف را برای خانهها مجاز میداند، با خصوصیات اجتماعی و اقلیم گرم و خشک منطقه سازگار نیست. بنابراین آنها به الگوی سنتی رجوع کردند، که الگوی حیاط مرکزی بود. اما این الگو هم در مطابقت با الگوی زندگی امروزی کاملاً جوابگو نبود و نمیگذاشت تا عرصههای خصوصی در خانهها به درستی متحقق شوند [شاید نویسنده متوجه الگوی آپارتماننشینی است. م.] بنابراین طراحان منشوری تدوین کردند، با این سه قاعدهٔ کلی: استفادهٔ مقتصدانه از فضا، حفظ حریم خصوصی ساکنین، و رعایت مسائل اقلیمی در هر خانه. و چون به این ترتیب میباید که از پنجرههای رو به خانههای همسایه پرهیز میشد، آنان به الگوی حیاط مرکزی روی آوردند.
در طرح نهایی کوشش شد که از سطوح مستقیماً رو به آفتاب دوری شود و بنابراین بازشوها در پناه قرار گرفتند، و حیاطهای میانی به عنوان عناصر تعدیلکنندهٔ اقلیمی به کار گرفته شدند. حریم خصوصی ساکنین با باز کردن همهٔ پنجرهها رو به حیاط میانی، تراسها و بامهایی که حصار داشتند تأمین شد، و هیچ پنجرهای رو به بیرون ساختمان باز نشد.
طراحان پروژهٔ «النعیم» (تعیین الگوی شهرداری) هیچ فرم خاصی را دیکته نکردند. آنها معتقد بودند که تا وقتی که طراحی براساس ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی رایج انجام شود صاحب هویت خواهد بود، و فرمها تداوم فرهنگی را القا خواهند کرد.
قواعد موجود ساختمانسازی در ریاض که باز کردن پنجرهها رو به همه سو را مجاز میداند، بازتاب عقاید گروه آزادیخواهی است که دانسته یا ندانسته مشغول سنتزدایی هستند. گروه البیئه و مشاوران النعیم متوجه نیاز جامعه به اتصال با گذشته هستند و برای دستیابی به پاسخ مناسب امروزی، سنت را سکویی قابل اتکا میدانند. آنان به اظهار پوپر معتقدند که میگوید میتوان نظریهای جدید را برای پاسخگویی به مشکلاتی که نظریهٔ قدیمی از آن عاجز است بنیان گذاشت، بی آنکه لازم باشد به کلی منکر نظریهٔ قدیمی شویم.