حداقل تا اوایل قرن هفدهم در خانههای عامهی مردم و حتی بعضی از خانههای اشرافی، تمایز روشنی میان فضاهای مختلف خانه، که در ذهنیت امروزی، نیازمند حریم و استقلالاند و فضاهای پررفت و آمد و عمومی وجود نداشت. در واقع زندگی در این خانهها در برابر چشم دیگران رخ میداد؛ بر این اساس بیقیدی جنسی و اخلاقی زیادی وجود داشت؛ علاوه بر آن ساختمان مسکن میتوانست هم خانه و هم محل کار باشد. گروه ساکن در خانه ممکن بود شامل افراد خانواده، خدمتکاران و کارکنانی باشد که زندگی روزانهی یکسانی را به اشتراک میگذاشتند. بنابراین ممکن بود یک فضا هم به عنوان آشپزخانه و هم محل غذاخوری و اتاق خواب برای همه اعضای یک خانه عمل کند. فرنان برودل بر این موضوع تاکید کرده است که تعاریف فضاهای خصوصی و همچنین تعریف تجملگرایی در این دوران با تعاریف و مفروضات امروزه ما در طراحی خانهها، بسیار متفاوت بوده است. این موضوع علاوه بر پلانها و گراورها با مراجعه به متون تاریخی نیز تایید میشود. فیلیپ آریس این شیوه روابط درونی گذشته را به شرح زیر بیان میکند : «در واقع تا انتهای قرن هفدهم هیچکس تنها نبود. تراکم مردم در فضاهای مختلف و کارهای پرسروصدا و ازدحام فضایی آنقدر زیاد بود که یک نفر فقط با حبس کردن خود در یک فضای تنگ و تاریک مانند یک کوره میتوانست تنها باشد. روابط بین جفتها، روابط افراد از یک طبقه و یا طبقات دیگر، روابط بین اربابان و نوکرانشان در کنار هم و به صورت درهمآمیخته در جریان بود؛ به شکلی که انسان را برای یک روز یا حتی یک ساعت تنها نمیگذاشت.»
حریم خصوصی و نیاز به فضای محرمانه که جایگاهی ویژه در زندگی امروزه ما دارد، آن زمان بیارزش و بیمعنی بود و کسی که چنین خواستهای داشت با شگفتی اطرافیان روبرو میشد. مرزهای میان حریمهای خصوصی و عمومی مبهم بود و آنچه امروز بیقیدی و بینظمی خوانده میشود و همچنین آمیختگی جنسیتها و نسلها مشهود و آشکار بود. در فضاهای خانگی امکان فعالیتهای گوناگون و متنوع وجود داشت و معیاری برای سنجش مناسب بودن فعالیت¬های خصوصی و عمومی وجود نداشت. برای مثال در یک صحنه نقاشی شاهد آن هستیم که یک خانم خوابیده است و 20 نفر دیگر از خانواده و انسانهایی که لباسشان نشان میدهد که خدمتکار هستند به کارهای مختلف مشغولاند. مبلمان معمولی و ثابتی وجود داشته و تخت خواب با ستونهایی از فضا جدا میشد.بیقیدی جنسی رایج در داخل خانه، البته در جاهای دیگر تایید نمیشد و ممنوع بود. برای مثال تماس بدنی به شدت ممنوع بود و به طور مداوم بر این ممنوعیت توسط نهادهای مذهبی تاکید میشد و همچنین ارتباطات جنسی با محارم مجازات مرگ را در پی داشت.
نوکرانی که همیشه در صحنههای خانگی حاضر بودند، به ندرت توسط اشرافیون به عنوان کسانی که روح دارند ادراک میشدند. با توسعهی ابزارهای فضایی که با ذهنیت تغییر یافته و انواع تعاملات فردی در جامعه تطابق مییافتند و پدید آمدن فهم از فرد و شخص و موقعیتاش در گروه اجتماعی شرایط ذکر شده تا حدودی تغییر کرد. گراورهای نیمهی دوم قرن هجدهم، نه تنها از تغییر شکل مکانها، بلکه از تغییر در ذهنیات و احساسات، شیوههای ارتباطات اجتماعی و آداب و رسوم خانوادگی خبر میدهد. البته اتاقهایی با کاربردهای چندگانه همچنان وجود داشته است. فرودبرگ سیگموند که نقاشیهای بسیاری از فضاهای داخلی خانههای اشرافی و حتی خانههای روستایی ترسیم کرده است، در یکی از نقاشیهایش نشان داده است که در یک خانوادهی با نشاط در میان کشاورزان فقیر، اتاق هم به صورت اتاق خواب، هم غذاخوری و هم آشپزخانه عمل میکند. جین باپتیسته مالت، از طریق رجوع به جهان گذشته تصویر یک اتاق معمول در یک خانهی روستایی را به همراه خانوادهی داخل آن به طرزی واقعبینانه ترسیم کرده است. یک زن جوان از کودکان پرستاری میکند، در حالی که دیگری کهنهها را روی یک منقل خشک میکند و دختر جوان دوکی میپیچد و مرد مسنی گویی کودکان را نصیحت میکند. راهپلهای به یک نیم طبقه میرسد که تختها در آن قرار گرفتهاند و پتوها از میلههای آن آویزاناند. به نظر میرسد که دیگ سوپی در حال پختن در شومینه معلق است. آرامش و خوشحالی خانگی میز غذا را فراگرفته است. این تصویر نشان داده است که چگونه بسیاری از فعالیتهای یک زندگی روستایی در اواخر قرن ۱۸ درون یک اتاق رخ میداده است. بیشتر نقاشیها و گراورهای این دوران، بر تعداد افراد زیاد در صحنهها صحه میگذارند. اتاقهای نشمین بسیار شلوغاند. این تصاویر در کنار متون ادبی و همچنین کارهای مورخان این دوران نشان میدهد که در آن زمان گروه بر فرد مسلط بوده است.