×

جستجو

۱. در همۀ کافه‌ها چیزهایی برای خوردن و آشامیدن هست؛ با این حال، این یگانه ویژگی آنها نیست؛ حتی مهم‌ترینش هم نیست.
۲. در کافه‌ها، می‌توان سرِ صبر چیزی را مز‌مزه کرد؛ کتابی خواند؛ چیزی نوشت؛ به فکر فرو رفت؛ و گفت و گو کرد. کافه جایی است برای آهستگی و درنگ، جایی که در آن امکان مکث و تأنی فراهم است.
۳. تنها یا با دیگران، در کافه‌ها، هم‌زمان، دو تجربۀ متضاد رخ می‌دهد: احساس تنهایی و احساس حضور در میان جمع. تجربۀ حضور در کافه تجربه‌ای است در میان این دو حس؛ از این رو، با از میان رفتن هر یک از اینها، چیزی از دست می‌رود. تجربۀ حضور در کافه‌ای که در آن همیشه تنهاییم و هیچ کس جز ما نیست و یا کافه‌ای که در آن احساس تنهایی و تفرّدِ خود را بازنیابیم هر دو چیزی کم دارد.
۴. در کافه‌ها، نور بسیار مهم است. نور باید چنان باشد که احساسِ تأنی و درنگ و احساس تنهایی در میان جمعیت را از میان نبرد: نه چندان زیاد، و نه چندان کم، بلکه چیزی در میانه.
۵. کافه‌ها ممکن است ساکت و خلوت و یا شلوغ و پر سر و صدا باشند. در هر حال، صداهای کافه‌ها از جنس خودشان است. در سراسر مدت حضور در کافه، صدای همهمهْ حضورِ محو و مبهم و درهمِ دیگرانی را به یاد می‌آورد که هم‌زمان هم هستند و هم نیستند. گاه این صدا با صدای موسیقی می‌آمیزد و صدای ما در این دو محو می‌شود. اینچنین، همیشه در ضمن حضورمان، از این آگاهیم که یکی هستیم در میان جمع.
۶. هیچ کافه‌ای را نمی‌توان بدون میز و صندلی تصور کرد؛ و همین طرزِ خاصِ قرار گرفتنِ بدنْ بخشی از تجربۀ حضور در کافه را شکل می‌دهد. با نشستن بر روی صندلی، امکان تحرک و عمل کم می‌شود و افق نگاه در سطحی خاص قرار می‌گیرد. نشستن بر پشت میز نیز امکان مواجه شدن با چیزها را فراهم می‌کند: امکان قرار دادن چیزی در برابر خود و قرار گرفتن در برابر چیزی: یک فنجان چای، یک بسته سیگار، و یا یک دوست.
۷. گاه کافه‌ها چون مأمن و گریزگاه‌اند برای گریز از برف و باران، گریز از سرما و گرما، گریز از ازدحام آدم‌ها و اتوموبیل‌ها، و حتی گریز از شهر. گاه پنجرۀ کافه‌ای به یادمان می‌آورد که در گریز از «آنجا» به «اینجا» آمده‌ایم.
۸. در گریز و یا از سر مِیل، در کافه‌ها می‌توان ساعتی قرار یافت و درنگ کرد؛ تا در میان جمع، تنهایی خود را بازیابیم و در تنهاییِ خود، مجموع شویم.

 

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
«مسجد سنجیده‌ی قزوین: کارکرد و زمان ساخت» | لیلا قاسمی، زهره تفضلی
در محله‌ی کهن راه‌ری در شهر قزوین، بنایی تاریخی با نام «مسجد سنجیده» وجود دارد. تاریخِ ساختِ این بنا و بانی آن نامشخص است. با در نظر گرفتن برخی شواهد کالبدی در بنا و برخی شواهد در گزارش‌های مرمتیِ بنا و نظر به اینکه برخی محققان پیشین با توجه به شباهت فرم بنا به مقابر، احتمال تغییر کارکرد این بنا را مطرح کرده‌اند، به نظر می‌رسد کارکرد اصیل بنا چیزی غیر از مسجد بوده و در دوره‌ای کارکرد آن تغییر یافته است. درباره‌ی کارکرد اصیل آن نظراتِ مختلفی وجود دارد.
اسطوره و اسطوره‌شناسی نزد ژرژ فردریش کروزر | نخستین نشست از سلسله نشست‌های سهراب
برگزارکننده: گروه پژوهشی میت‌اوخته، موسسه‌ی فرهنگی هنری کتاب‌آرایی ایرانی میزبان: نگارخانه‌ی لاجورد
ایران‌شناسی در قلمرو زبان آلمانی (دو گزارش تاریخی) | رودیگر اشمیت، مانفرد لورنتس
ایران‌شناسی در آلمان سنّتی غنی است و سابقه‌ای چندصدساله دارد. به‌واقع هیچ‌یک از حوزه‌های گوناگون پژوهش در تاریخ و فرهنگ ایران کهن، اعمّ از باستان‌شناسی،...
تاریخ هنر و نهادهایش: بنیادهای یک رشته (۱) | پاره‌ای دیگر از کتاب‌نگاشت توضیحی نظریه‌های تاریخ معماری و هنر
مهرداد قیومی بیدهندی
الیزابت منسفیلد، استاد تاریخ هنر در دانشگاه ساوت در سوانی امریکا، در این کتاب، مقالاتی را بر محور موضوع بررسی رشته‌ی تاریخ هنر را از...

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر