مقوله نسبت علم و معماری در جهان قدیم، اعم از شرق و غرب، از مقولات شایسته پژوهش است که کمتر به آن پرداخته شده؛ در این سلسله یادداشتها، که ترجمه آزاد و تلخیصیافته بخشهایی از فصول دوم تا چهارم کتاب استفان پارسل، چهار مفهوم تاریخی معماری است، به نسبت علم و معماری و جایگاه معماری در طبقهبندیهای دانش در جهان غرب پرداخته میشود.
طبقهبندی هفتگانهای که پیشتر، به نقل از ولادیسلاف تاتارکیویچ، برشمردیم احتمالا گذاری آرام از تمدن یونانی به لاتین را طرح میکند که در آن تخنه (صناعت) به آرس (فن یا هنر) و ساختمانسازی به معماری تبدیل میشود. مدل شناختشناسی که افلاطون و ارسطو توسعه دادند، با قرار دادن نظریه قواعد کلی بر فراز تمام مصالح دنیوی، نتایجی را، در زمینههای بسیار متفاوت، برای هنر/ صناعت رقم زد.
واژه امروزی هنر [۱] از واژه لاتین آرس [۲]به معنای "هنر، مهارت، صناعت" و احتمالا از ریشه آر (ar-) "مناسب بودن" میآید. ریشهیابی واژه لاتین آن میتواند به ریشه سانسکریت –rtih "شیوه، حالت" و به صفات یونانی آرتی «درست» و آرتیوس [۳] «کامل» راه ببرد. هرچند مرسوم است از «هنر» در یونان باستان سخن میگویند، اما یونانیان چنین مفهومی نداشتند. رومیها از واژه آرس برای ارجاع به طیف وسیعی از اعمال انسانی که تابع دستورالعملهایی بود و میتوانست توصیف یا اندیشیده شود، استفاده میکردند. آرس مکانیکا [۴] اصطلاحی مجرد بود که بهطورخاص به صناعات یا فنون وابسته به حرکت ارجاع میداد: چگونگی ساختن ابزار نظامی، ابزار بلند کردن اجسام سنگین و نظایر آن. البته این اصطلاح در روم باستان در قالبی متکثر که طیف وسیعی از اعمال، از جمله معماری را، دربرگیرد؛ استفاده نمیشد. «علوم کاربردی»، یا آنچه در تمدن اسلامی علم الحیل خوانده میشد، بعدتر، در قرون میانه، به شکل یک اصطلاح رایج در آمد.
تمایز یونانی میان علوم آزاد و علوم پیشهورانه در فرهنگ لاتین در قالب تمایز میان «صناعات آزاد» [۵] و «هنرهای صناعی یا عامیانه» [۶] باز تولید شد. در یونان هلنی و روم صناعات آزاد عمدتا شامل هفت شاخه بود: حساب، هندسه، نجوم، جدل، دستور زبان، موسیقی نظری و فن بیان. سه نویسنده برجسته –وارو، سیسرو، و ویتروویوس- تغییراتی را پیشنهاد دادند.
"مارکوس ترنتیوس وارو" (۱۱۶-۲۷ پ.م)، معاصر سیسرو، طب و معماری را به عنوان هشتمین و نهمین هنر آزاد ثبت نمود. کتاب مفصلش، نه کتاب اصول [۷]، باقی نمانده است، بنابراین نمیتوان معیارهایش را آزمود؛ اما تاثیر این کتاب را میتوان در آثار نویسندگان دیگری دید که طی قرون بعد به او ارجاع دادهاند. وارو تنها فیلسوفی بود که معماری را صریحا چون یک هنر آزاد به رسمیت شناخت. ویتروویوس به این موضوع که وارو کتابی در معماری نوشت اشاره میکند، اما از تاثیر آن بر رساله خود چیزی نمی گوید. این واقعیت که وارو طب و معماری را برای افزودن به هنرهای آزاد انتخاب میکند، ممکن است نشان از رابطه ویژه این دو با هم و نیز رابطه آنها با هفت هنر دیگر داشته باشد. از آنجا که فلاسفهای که اقدام به طبقهبندی دانش انسان کردهاند از معیارهای روشن استفاده کردهاند و طیف وسیعی از موضوعات را برای گنجاندن یا خارج کردن ملاحظه کردهاند؛ موقعیت وارو برای مطالعه صناعات آزاد ارزشمند خواهد بود. ما از موقعیت معماری در حدفاصل قرن دوم پیش از میلاد و پنجم میلادی، زمانی که سایر فلاسفه معماری را با شدت و حدّت رد میکردند، اطلاعی نداریم.
در رساله حقانیت در عمل [۸] سیسرو، به موازات پندهای خردمندانه فراوانی که برای فرزندش به جا نهاد، توصیههایی نیز برای انتخاب شغل مناسب به عمل آورد. آموزش عمومی در هنرهای آزاد هفتگانه بهترین تدارک برای یک خطیب بود. برای مردان آزادی که از بالاترین طبقه جامعه نیستند، او مشاغل درجه دویی که به هوش و یا مزایای اجتماعی نیاز دارد پیشنهاد میکند. به عنوان مثال او طب، معماری و معلمی را به موازات کشاورزی و بازرگانی در مقیاس کلان یاد میکند. او مشاغلی را که مستلزم کار بدنی است اما مهارتی را نمیطلبد، پیشنهاد نمیکند. در نگاه سیسرو معماری در طبقه نخست صناعات آزاد نیست اما بالاتر از پیشهوری است.
طبقهبندی معماری در قالب صناعات آزاد تداوم یافت. این طبقهبندی ناچار بهگونهای تقسیم و قاببندی شده بود که بر جنبههای نظری تاکید میکرد، و ریشههای باستانی معماری در طبیعت و تخنه را نادیده میگرفت. متناوبا، این تعریف بر معنای ثانوی از «صناعت آزاد» (برگرفته از سیسرو و ویترویوس) قرار گرفته بود که در آن معماری شغلی مناسب برای یک مرد آزاد، نجیبزادهای از طبقه بالای اجتماع، بود. شغلی که در آن فرد از بالا، بدون درگیرشدن در کار عملی، با موضوعات و شیوههای متنوع سازندگان ساختمانی آشنا میشد. این معنای ثانوی با لحاظ موقعیت اجتماعی فرد شاغل تعریف میشد، در حالیکه تعریف ارجحِ صناعت آزاد براساس اصول کلی دانش مربوطه قرار داشت.
نظام پایه هنرهای آزاد هفتگانه در یونان کلاسیک طرح شد، در دوره هلنی تثبیت شد و به عنوان برنامه آموزشی ایدهآل در روم باستان محافظت شد. در امپراطوری روم متاخر (اوایل قرن پنجم) مارتیانوس کاپلا [۹] ازدواج زبانشناسی و عطارد [۱۰] را نوشت که به شناختهشدهترین متن پیرامون صناعات آزاد هفتگانه بدل شد. با استفاده از تمثیل پیوند ازدواج و عروسی، مارتیانوس دو شخصیت اصلی ماجرا را معرفی میکند: زبانشناسی [۱۱]، زنی میرا اما آموزش دیده، و عطارد [۱۲] مردی نامیرا، که با کمک یکدیگر صناعات آزاد باستانی را به مثابه اتخاد بلاغت انسانی و دانش الهی به تصویر میکشند. زبانشناسی، به عنوان یک انسان، به ردایی مخصوص نیاز دارد که او را در سفر به آسمان حفاظت کند، و شربتی مخصوص که او را چون شوهر آیندهاش نامیرا سازد. پیوندشان بهوسیله هر دو گروه خدایان و فیلسوفان مراقبت میشد. مارتیانوس صناعات آزاد هفتگانه –حساب، نجوم، جدل، هندسه، دستور زبان، موسیقی نظری و سخنوری- را به مثابه هدایایی از عطارد به عروسش، زبانشناسی، ترسیم میکند. معماری و طب دوشیزگانیاند که بااشتیاق به موازات هفت صناعت دیگر چشم انتظار حضور در جشناند، اما وابستگیشان به موضوعات زمینی آنها را برای پیوستن به جمع صناعات آزاد ناشایست میسازد. آنها در پیوند بلاغت انسانی و دانش الهی جایی ندارند. بهاین ترتیب کاپلا با دعوت معماری و طب به جشن و سپس حذف بیتعارف آنها نظام اولیه، و تا آن زمان جاافتاده، صناعات آزادِ وارو را به چالش کشید و فصلی نو در روابط معماری و علوم، در جهان غرب، برگشود. [ادامه دارد]
مشخصات کتابشناسی
Parcell, Stephen. Four historical definitions of architecture. McGill-Queen’s University Press 2012.
[1] Art
[2] Ars
[3] Artios
[4] ars mechanica
[5] artes liberals
[6] artes vulgares, artes sordidi
[7] (Libri novem disciplinarum (Nine books of disciplines
[8] De oficiis
[9] Martianus Capella
[10] De nuptiis Philologiae et Mercurii
[11] Philology
[12] Mercury