طاقچشمههای شبستان مساجد را باید از عناصری دانست که همچون گنبدخانه و ایوان و منار، در سدۀ ششم و یا شاید اندکی زودتر، به مساجد افزوده شدند و چهرۀ مساجد را به کلی دگرگون کردند. بر اساس برخی شواهد باقیمانده، شبستانها، در مساجد سدههای نخستین، سقف مسطح چوبی یا طاق آهنگ داشتند. به نظر میرسد که در قرن ششم، طاقچشمهها رواج پیدا کرده و جایگزین پوششهای پیشین شبستانها شدند. «طاقچشمه» یا «چشمهطاق» طاق کوچکی است که در زمینۀ مربع یا گاهی مستطیل برپا میشود[۱]، مربع یا مستطیلی که معمولاً با چهار قوس استوار بر چهار ستون شکل میگیرد. حضور این طاقها در شبستانها، تغییر مهمی در خصوصیات فضاها و معماری شبستان ایجاد میکند.
در میان مساجدی که به دوران ما رسیدهاند، در سدۀ پنجم و ششم مسجد نوبنیاد کمتر شناخته شده است. طبق متون تاریخی، از بنیانگذاری مسجد ملک کرمان و جامع قدیم یزد در این زمان اطلاع داریم، که اولی تغییرات بسیار کرده و دومی کاملاً از میان رفته است. بنیان یکپارچۀ جامع زواره نیز، که به میانۀ قرن ششم منسوب است، بر اساس برخی شواهد و استنباطات به نظر قدیمتر از این زمان مینماید. به این ترتیب، بر اساس آنچه امروز میشناسیم، افزودن عناصر جدید به مساجد موجود پیشین بود که تحولات فضایی شگفت مساجد قرون پنجم و ششم را رقم زد. وجود چشمهطاقها در شبستانها هم از جملۀ این عناصر جدید بود. متأسفانه این چشمهطاقها کمتر به روزگار ما رسیدهاند. امروز آن شبستانها یا به کلی از بین رفتهاند، مانند مسجد حیدریۀ قزوین یا جامع اردبیل، یا همچون جامع گلپایگان و نیریز و قم، کاملاً بازسازی شدهاند.
در این میان، شبستان کوچک کنار گنبدخانۀ جامع اردستان و طاقهای چهارگانهاش، که در کتیبۀ مورخ ۵۵۳ گنبدخانه از آنها یاد شده، اثری استثنایی است. جامع اصفهان نیز از این جهت منحصر به فرد است. چنانکه میدانیم این مسجد، طبق کتیبۀ موجود، در سال ۵۱۵ دچار حریق و بازسازی شده است. به این ترتیب، میتوان فرض کرد که طاقچشمههای آن پس از بازسازی، جانشین پوشش ابتدایی شده باشد؛ پوششی که به نظر گالدیری چوبی بوده است.[۲] اگر این فرض را بپذیریم، امروز جامع اصفهان، با شبستانهای گستردهاش، مهمترین بنایی است که میتوان در آن ردّی از طاقهای قدیمی را جستجو کرد. چنین استعدادی در جامع قزوین و به احتمال کمتر در مسجد ملک کرمان نیز دور از ذهن نمینماید و البته جامع هرات، که شبستانهای وسیع قدیمی دارد.
با اینکه طاقهای شبستانهای جامع اصفهان اعجاب و تحسین همه را برانگیخته، اما متأسفانه تا کنون مطالعۀ قابل توجهی دربارۀ آنها صورت نگرفته است. در میان پژوهندگان، شرودر، گدار، و گالدیری بیش از دیگران به چشمهطاقهای جامع اصفهان توجه کردهاند. شرودر تمامی طاقهای مسجد را در نقشهای شمارهگذاری کرد و گالدیری عکس این طاقها را که بالغ بر ۴۸۴ طاق بزرگ و کوچک هستند در بخش جداگانهای از گزارشهای مسجد جامع اصفهانش به چاپ رساند. شرودر در بررسی طاقها به تنوع آنها پرداخته و دربارۀ تاریخ احداثشان گمانهزنی کرده؛ اما بیشتر متوجه طاقهای تویزهدار بوده است؛[۳] طاقهایی که جلب نظر گدار را هم کرده بود. گدار نبوغ سازندگان آنها را ستوده، اما در مقایسه با طاقهای قرون وسطی فرانسه به جهت نازکی تویزهها آنها را بدون استحکام دانسته و حتی پیشبینی کرده که فرو خواهند ریخت![۴] گالدیری با لایهبرداری چندین طاق از این نوع به این نتیجه رسید که تویزههای متقاطع این طاقها کاملاً باربر و پیچیدهتر و قطورتر از آن هستند که از زیر دیده میشوند و بخشی از ضخامت آنها در پشت لایۀ داخلی طاق پنهان است. او نتیجه میگیرد که این طاقها سازهای عالی و درخشان دارند.[۵] گالدیری دربارۀ اشارۀ پوپ به دو پوش بودن طاقهای مسجد نیز مینویسد که لایهبرداری نشان داد که این طاقها یک لایۀ محافظ رويی دارند که بر روی بالشی از گچ و گل به طاق اصلی تکیه میکرده است و این به معنای طاق دوپوش نیست.[۶] شرودر تاریخ احداث طاقهای تویزهدار را، به نظر میرسد بیشتر بر مبنای تزییناتشان، متعلق به قرن ششم میداند.[۷] گالدیری هم در این باره با او همنظر است؛[۸] اما به طور کلی گالدیری احداث طاقهای جامع اصفهان را از اواخر قرن پنجم تا حداقل قرن نهم دانسته است.[۹]
به لحاظ اهمیت چشمهطاقهای مسجد جامع اصفهان و در غیاب بررسیهای باستانشناسی و پژوهشی در این باره، تأملی گذرا در این طاقها با اتکا به تصاویر آنها در کتاب گالدیری و سایر تصاویر در دسترس انجام شد که به نتایجی اولیه در شناخت و دستهبندی بخشی از این طاقها رسید. این بررسی محدود است به طاقهای درون مسجد اولیه، با این احتمال که در سال ۵۱۵ ساخته شده باشند و طاقهای شبستان گوشۀ جنوب شرقی مسجد در بیرون از محدودۀ مسجد اولیه که کارشناسان آنها را هم به دورۀ سلجوقی نسبت دادهاند. باید یادآور شد که این بررسی حاصل دقت در مشخصات طاقها در تصاویر موجود از زیر آنهاست و متکی به مطالعۀ میدانی نیست.
مهمترین نتایج حاصله: این بررسی حدود دویست طاق آجری مسجد را در بر میگیرد. اولین نکتۀ حاصل از آن تنوع شگفتانگیز این طاقچشمهها بود که فضای یکنواخت و مکرر شبستان را متکثر و دیدنی میکند. تنوع این طاقها به دو نکته باز میگردد. نکتۀ اول تفاوت در شکل کلی و نحوۀ نشستن طاق روی پایه است؛ و نکتۀ دوم تنوع آجرکاری در جهتها و شکلهای گوناگون که نقوش مختلفی را پدید میآورد. برای ساده کردن بررسی، شکل کلی طاق و تراشهای حجم آن و نیز نوع پیوند طاق و پایه مبنای مطالعه و دستهبندی قرار گرفت و از تنوع آجرکاریها که موضوعی پردامنهتر اما ثانویه است صرف نظر شد. به این ترتیب، در دستهبندی طاقها ممکن است در هر دسته با انواع آجرکاریها مواجه شویم که طاقهای همشکل را به گونههای مختلف نمایش میدهند، یا طاقهایی را در دستههای مختلف بیابیم که با آجرکاریهای یکسان مشابه به نظر میآیند. در این دستهبندی، طاقها به گونههایی تقسیم شدهاند. از جهت فراوانی حدود شصت درصد طاقهای موضوع مطالعه از نوع طاق با مثلث خمیده است. کمتر از هشت درصد آنها را طاق پانداتیو نامیدیم، حدود هفت درصد طاق چهارترک[۱۰]، کمتر از هفت درصد دیگر هم طاق رسمیبندیاند.[۱۱]چهار نوع طاق دیگر، که اهمیتشان زیاد اما تعدادشان اندک است، یعنی طاق با سکنج، طاق پاباریک، طاق پتکانهای و طاق تویزهدار مجموعاً بیش از هشت درصد طاقها را تشکیل میدهند. مابقی طاقها نیز یا طاقهای واسط هستند؛ بدین معنی که در لابهلای طاقها و برای اتصال بخشهای مختلف ساخته شده و قاعدههایی با شکل مربع یا مستطیل ندارد (هرچند اینها خود به لحاظ طاقسازی اهمیت بسیار دارند) و یا چند طاقی که در تصاویر، نوع آنها تشخیص داده نشد.
۱. طاق با مثلث خمیده: بیشترین تعداد طاقها از این نوع است. منظور از مثلث خمیده مثلثی است که از گوشۀ چهارضلعی پایه بین دو دیوار آغاز میشود و همراه دو قوس مجاورش به تدریج خم شده و بالا میآید و به خطی مستقیم یا با انحنای بسیار کم در حد رأس قوسها ختم میشود. به این ترتیب، این مثلثها سطوحی هستند که میتوان گفت تقریباً از یک سو انحناء دارند (تصویر طاقهای ۱ و ۲). طاق با مثلث خمیده، طاقی ساده و یکپارچه و معمولاً بدون شکست است. اما میان این طاقهای ساده تنوع جالبی، چه از نظر شکل کلی و چه از جهت آجرکاری دیده میشود. مثلثهای خمیده گوشههای طاق را پر میکنند و مربع کوچکتری را میسازند که نسبت به مربع پایه چهل و پنج درجه چرخیده و گوشههای آن در امتداد رئوس قوسهای پایه واقع شده است. میانۀ طاق در این مربع ساخته میشود. گاهی مثلثهای خمیده کوچکتر شده و به جای مربع یک هشتضلعی را در میانۀ طاق شکل میدهند (تصویر طاق ۳). در این حالت، مثلثهای خمیده خودشان را از بقیۀ طاق جدا کرده و عنصری واسطهای به نظر میرسند. در هشتضلعیای که بدین گونه شکل گرفته است ممکن است طاقی مدور یا گونۀ دیگری از طاق پیاده شود. برخی اوقات نیز مثلث خمیدهْ غیر متقارن شده و از یک سو تا میانه و از سوی دیگر تا حدود یکچهارم ضلع مربع پیش میرود تا یک ششضلعی در میانۀ طاق پدید آورد (تصویر طاق۴). در چند طاق جالب دیگر، به جای یک مثلث، دو مثلث خمیده در کنج طاق جای گرفته و هشتضلعیای در میان طاق ساختهاند که نسبت به مربع پایه چرخیده و رئوسش یکی در میان در امتداد رئوس قوسهای پایه قرار گرفتهاند (تصویر ۵).
۲. طاق پانداتیو: کمتر از هشت درصد کل طاقها بر اساس پانداتیو بنا شدهاند. پانداتیو روشی است که در آن دیوارهای گوشههای مربع پایه به تدریج با رجهای آجر به شکل منحنی جلو میآیند تا به دایرۀ سقف ختم شوند. پانداتیو در واقع همانند مثلث خمیدهای است که از دو سو، هم در افق و هم در ارتفاع، انحناء دارد. به زبان هندسی، پانداتیو باقیماندۀ نیمکرهای است که بر دایرۀ محیطی مربع زمینۀ طاق ساخته شده و صفحههای اطراف مکعب پایۀ آن را از چهار طرف بریدهاند. در میان این طاقها، گاهی پانداتیو را پس از رسیدن به دایره ختم کرده، روی دایره طاق گردی با انحنایی دیگر مینهند و گاهی نیز پانداتیو را با همان انحناء تا رأس طاق ادامه دادهاند. به این ترتیب، زمانی با طاق پانداتیو روبرو هستیم و مواقعی با طاق روی پانداتیو (تصویر طاقهای ۶ و ۷).
۳. طاقهای چهارترک: این طاقها از تقاطع دو طاق آهنگ پدید آمدهاند. طاقهایی که در اینجا طاق چهارترک نامیدهایم، طاقهایی هستند چهار پاره که هر پارۀ آن قسمتی از یک سوی یک طاق آهنگ است که بخشی از خط مستقیم آغاز آن را در بر میگیرد. در این طاقها، پارههای طاق آهنگ از یک ضلع مربع پایه آغاز میشود، با انحناء بالا میروند و در رأس به هم میپیوندند. به این ترتیب، محل تلاقی این پارهها، که محل شکست کل طاقچشمه است، به صورت دو قوس متقاطع که به گوشههای مربع میرسند دیده میشود.[۱۲]طاقهای چهار ترک طاقهایی کمتراش هستند که هیچگونه گوشهسازی ندارند و تمام زمینه را میپوشانند (تصویر طاقهای ۸ و ۹).
۴. طاق با سکنچ: تنها یک نمونه از این طاق، که شبیه آن روشی است که در گنبدخانهها میبینیم در محدودۀ مطالعه در مسجد جامع وجود دارد (تصویر طاق ۱۰). در اینجا سکنجها در درون مربع پایه هشتضلعیی ساختهاند که پایۀ طاق هشتضلعی میانی قرار گرفته است. طاقهای مجاور گنبدخانۀ جامع اردستان، که ذکرشان رفت، از این نوعند.
۵. طاق پاباریک: پنج طاق از این نوع در میان طاقها وجود دارد. طاقی زیبا که شاید متأخرتر از بقیۀ طاقها باشد؛ چرا که به نوعی همانند طاقهای رسمیبندی است. در این طاق، به جای سکنجها، چهار پاباریک در گوشههای مربع نشسته و آن را به هشتضلعی بدل میکنند. انحنای قوس بالای پاباریک همانند قسمت بالای قوسهای چهارگانه مربع پایه است. به این ترتیب، قوسهای پایه نیز در تشکیل هشتضلعی طاق شریک شدهاند و طاقی یکپارچهتر پدید آوردهاند (تصویر طاق شمارۀ ۱۱).
۶. طاق پتکانهای: از تماشاییترین طاقهای جامع اصفهان شش طاق پتکانهای است. در این طاقها طاسههای بزرگی همچون مقرنس کل طاق را در بر میگیرند. در بعضی از این طاقها، پتکانهها از کنج و همینطور از میانۀ اضلاع مربع پایه آغاز میشوند و ستارهای پنج یا شش یا حتی هشتپر را در میانۀ طاق شکل میدهند (تصویر طاق ۱۲). در دو نمونه طاق پتکانهای نه از مربع پایه، بلکه در درون هشتضلعی میانی طاق ساخته شدهاند. در طاق شمارۀ ۱۳، که نورگیری هم در رأس دیده میشود، هشتضلعی میانی با دو مثلث خمیده شکل گرفته است.
۷. طاق تویزهدار: این طاقها نیز از دیدنیهای جامع اصفهان هستند. چنانکه آمد، پژوهشگران بیش از بقیۀ طاقها بدانها توجه کردهاند. تویزههای متقاطع این طاقها در واقع اسکلتی باربر برای اجزاء طاقها هستند. تفکیک عناصر باربر و پوشاننده در این طاقها که پیشرفتی در درک نحوۀ تقسیم نیروها در ساختارهای آجری به حساب میآيد هم سازه را سلامت و قوت بیشتری میبخشد و هم اجرا را تسهیل میکند و امکان ایجاد نورگیر را در طاق به راحتی میسر میکند. این تویزههای متقاطع از مرکز طاق نمیگذرند و به این ترتیب، ستارهای در میان طاق پدید میآید و مرکز برای طاق کوچک تاجمانند یا نورگیر میانی خالی میماند. این طاقها را باید سرآغازی بر طاقهای رسمیبندی قرون بعد دانست (تصویر طاقهای ۱۴و۱۵و۱۶)
در کنار این طاقهای تویزهدار، باید از طاقهای دیگری هم یاد کرد که در هشتضلعی یا دایرۀ میانی طاق تویزههای آشکار متقاطع دارند، هشتضلعی یا دایرهای که خود ممکن است با مثلثهای خمیده یا پانداتیوها ساخته شده باشد. در اینجا تویزهها در مرکز طاق، تقاطع پیدا میکنند. طاقهای مجاور گنبدخانۀ جامع اردستان از این نوعند (تصویر طاق ۱۷).
کثرت طاقهای مثلث خمیده و پانداتیو که با هم شباهت دارند در محدودۀ مطالعه در جامع اصفهان (مجموعاً نزدیک هفتاد درصد) در مقابل تعداد اندک گونههای دیگر طاق (حدود پانزده درصد) که اندکی پیشرفتهتر به نظر میرسند و پراکندگی نامنطم این طاقهای گروه دوم در مسجد این تصور را دامن میزند که ممکن است طاقهای اولیه مربوط به قرن ششم همه از گروه اول یعنی مثلث خمیده و پانداتیو بوده و طاقهای متنوع گروه دوم جابهجا و به مرور به دلایل گوناگون جانشین برخی از آنها شده باشند. در مقابل این تصور، چنانکه آمد شرودر و گالدیری و گدار بعضی طاقهای تویزهدار و پتکانهای را که از گروه دوماند مربوط به دورۀ سلجوقی دانستهاند.[۱۳] گالدیری همچنین طاقچشمههای شبستان گوشۀ جنوب شرقی مسجد را، که آن را کتابخانه مینامد و جزء محدودۀ مطالعۀ ماست، به بعد از دوران سلجوقی نسبت داده است.[۱۴] نیمنگاهی به بقیۀ طاقهای مسجد چه در درون و چه بیرون مسجد اولیه، که به نظر پژوهندگان به دورانهای بعدی تعلق دارند، بهخصوص آنچه به دوران آل مظفر منسوب کردهاند، نیز مؤید این نظر نیست. در ربع سوم قرن هشتم، ظاهراً تغییرات وسیعی در جامع اصفهان اتفاق افتاد. در این زمان، قطبالدینشاه محمود آل مظفر به مدت هفده سال بر اصفهان حکم میراند (۷۵۹-۷۷۶) و مدرسۀ مظفری، طبق کتیبۀ موجود[۱۵]، شبستان الجایتو،[۱۶]مصلایی که بعدها بیتالشتا بر جای آن ساخته شد[۱۷]، شبستان بین ایوان شمالی و گنبد تاجالملک[۱۸]و نیز شبستان غربی جبهۀ جنوبی مسجد در بیرون محدودۀ مسجد قدیم [۱۹] را از مستحدثات این دوره برشمردهاند. شباهت طاقهای این بخشها، بهخصوص دو مورد آخر، با اکثریت طاقهای محدودۀ مطالعه، میتواند دلیلی محسوب شود بر اینکه طاقهای خمیده و پانداتیو تعلق به یک دورۀ خاص ندارند و حداقل تا چند قرن بعد ساخته شدهاند و تصور فوق را زیر سوال ببرد.
آنچه آمد نتیجۀ یک بررسی شتابزده دربارۀ طاقهای مسجد جامع اصفهان بود که بیتردید کمبودها و نادیدههای بسیار دارد؛ اما همین مختصر میتواند لزوم تحقیقات جامع و مانع را همراه با معاینۀ دقیق طاقها در این بنای مهم تاریخی آشکار کند. این بررسی اولیه بیشتر بر شکل طاقها متمرکز بود و به نحوۀ ساخت و آجرکاری طاقها، که از اهم موضوعات مربوط به آنهاست، نپرداخت. تنوع بسیار آجرکاریها را بیشتر اوقات نمیتوان تنها آرایهای برای طاق و صرفاً جهت زیبایی تصور کرد. دقت در نحوۀ بهکارگیری و ترکیب آجرها بدون شک فنآوریهای گوناگون را در انواع طاق زدنهای آجری، این پرمسئولیتترین کارهای ساختمانی، برملا میسازد و تبحر و کارآزمودگی استادکاران را در یک دورۀ طولانی گوشزد مینماید. بهعلاوه، مشاهدۀ همزمان این فنآوریها و نقشآفرینیهای پرتنوع، که به راستی همچنان که پوپ نقل کرده، باید آن را نه ساختی با آجر، بلکه «جادوی آجر» نامید از خلق توأمان زیبایی و فنآوری در کار استادان حکایت دارد و از خلاقیتها و نوآوریهای بیانقطاع.
منابع
پوپ، آرتر و فیلیس اکرمن. سیری در هنر ایران: از دوران پیش از تاریخ تا امروز. ویرایش زیر نظر سیروس پرهام، ترجمۀ نجف دریابندری و دیگران، جلد سوم. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۷
پیرنیا، محمد کریم. «چفد و طاقها» در اثر، شمارۀ ۲۴، پاییز ۱۳۷۳.
گالدیری، اوژن. مسجد جامع اصفهان. ۳ج. ترجمۀ عبدالله جبلعاملی، اصفهان: سازمان میراث فرهنگی کشور، مرکز میراث فرهنگی استان اصفهان، ۱۳۷۰.
گدار، آندره. آثار ایران. ترجمۀ ابوالحسن سروقد مقدم. ۴ج. مشهد : آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۶۸.
هنرفر، لطفالله. گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان. اصفهان : کتابفروشی ثقفی، ۱۳۴۴.