×

جستجو

فن معماران در مطلع العلوم

مدتی است که به‌واسطه کار بر رساله دوره دکتری سرگرم پژوهش بر ردپای معماری در پاره‌ای منابع تاریخ علم در دوران اسلامیَم. یکی از این منابع کتابی است به نام مطلع العلوم و مجمع الفنون  که اتفاقا انتشارات فرهنگستان هنر نیز نسخه‌ای چاپی از آن را، به کوشش آقای حاج سیدجوادی، در سال ۱۳۹۲ منتشر ساخته است. این کتاب، که زین پس اختصارا آن را مطلع العلوم  می‌نامیم، از حکیم واجدعلی (حدود ۱۲۱۷ تا بعد از ۱۳۰۸) ، طبیب و دانشمند هندی قرن سیزدهم هجری، است. وی در این کتاب، طی دو بخش، به اهمّ علوم و فنونی که دانستن آن بر هر طالب دانش فرض است، برای آگاهی دانش‌آموزان، همت گماشته است. (ذیقیمت، ۱۳۸۴، ص ۲۵۵-۲۵۶) به این جهت، مطلع العلوم  را نمی‌توان اثری کلاسیک در تاریخ علم دوران اسلامی دانست. با این‌وصف دلیل اهمیت کتاب، از منظر پژوهش‌های معماری، اختصاص فصلی از آن به معماران است. این فصل، متاسفانه، در نسخه چاپی کتاب حذف شده؛ اما در نسخه خطی آن، موجود در کتابخانه مجلس، ذیل فصل سی‌ویکم از دفتر دوم (مجمع الفنون) و تحت عنوان "در فن معماران" گنجانده شده است. بنده نخستین‌بار به‌واسطه جناب دکتر قیومی عزیز و به لطف دوست گرانمایه جناب مهندس احسان رجبی از وجود این فصل آگاه گردیدم.

عنوان این فصل به تنهایی خود حایز نکته پراهمیتی است؛ زیرا نشان می‌دهد که در این زمان واژه معمار، که در منابع مشابه قرون نخست و میانی دوران اسلامی کمتر شاهد استفاده از آنیم، برای نامیدن صاحبان صناعت بناء کاملا جا افتاده و جانشین عناوین دیگری چون بنّا و مهندس گردیده است. فن معماران با اشاره به تاریخ "فن تعمیر عمارت" آغاز می‌شود و نگارنده پیشینه این فن را به آدم و سلیمان نبی، علیهما سلام، می‌رساند. سپس تاکید می‌کند کسی می‌تواند این فن را به نیکوترین وجهی به انجام رساند که "از اصول علم هندسه آگاه باشد"؛ و تعمیر قلعه و حصار و برج و بارو را از جمله تعلقات این فن می‌شناساند. نویسنده تاکید می‌کند که " قوانین این فن چندان بسط دارد که در این نامه مختصر گنجایش‌پذیر نشود"؛ با این وصف می‌کوشد پاره‌ای مراتب را که "مفید عامه خلائق" باشد و "جمهور معماران رعایت آن واجب دانند" در قالب چهارده نکته معرفی کند. شش نکته از این چهارده نکته (نکات اول و دوم و هشتم و نهم و یازدهم و چهاردهم) نکات اجرایی است و مواردی را در رابطه با استحکام زمین عمارت، نحوه چیدن دیوارها، نحوه تعیین عرض و عمق بنا، نوع و اوزان مصالح، هشت و گیر کردن زوایا، لحاظ داشتن تهویه مناسب و تقویت بنا دربرابر نفوذ آب دربرمی‌گیرد. سه نکته (نکات چهارم و دهم و سیزدهم) نکات زیباشناسی یا زیباشناسی-کاربردی است؛ نظیر لحاظ کرسی بلند که "شان و شوکت عمارت" از آن ظاهر شود؛ لزوم مستطیل بودن صحن خانه در زمین‌های مثلثی؛ و لزوم "مستطیل یا مربع یا مسدس یا مثمن" بودن "صورت عمارت" در زمین‌های مثلثی و لوزی و شبه‌لوزی. و در نهایت پنج نکته (نکات سوم و پنجم و ششم و هفتم و دوازدهم) نکات عقیدتی یا زیباشناسی-عقیدتی است که همگی با عقیده "سعد و نحس" بودن ارتباط دارد. به عنوان مثال ارتفاع هر فضا (مثلا دالان) از عرض آن کمتر یا برابر نباشد وگرنه "منحوس و بدنما" خواهد شد؛ یا "صحن خانه هرگز مربع ندارند که آن منحوس باشد" [۱]؛ یا دروازه بیرونی در راستای طولی صحن باشد زیرا "به عرض سعد نباشد" ؛ یا "تیرهای سقف طاق نهند زیرا جفت را منحوس شمارند"؛ و نکاتی دیگر از این دست.

اینک متن فن معماران از کتاب مطلع العلوم  را، براساس نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی، جهت ملاحظه و استفاده علاقه‌مندان عرضه می‌کنم. توضیح آنکه شیوه نگارش و رسم‌الخط عینا مطابق نسخه خطی و اعراب‌گذاری از نگارنده است.

فصل سی و یکم: در فن معماران

در کتب تواریخ مسطور است که فن تعمیر عمارات از جانب حضرت آدم، علی نبیّنا و علیه السلام، در عالم رواج یافته و در با [۲] بعضی از کتب تواریخ ظهور این فن بحضرت سلیمان منسوب کرده‌اند. و کسیکه از اصول علم هندسه آگاه باشد، این فن را به نیکوترین وجوه سرانجام تواند داد. و تعمیر قلعه و حصار و برج و باره جمله از این فن متعلق است. و قوانین این فن چندان بسط دارد که در این نامه مختصر گنجایش‌پذیر نشود. اما بعضی مراتب را که مفید عامه خلائق باشد و بتعمیر عمارات بکار آید و جمهور معماران رعایت آن واجب دانند، به چند سطور بیان می‌نمایم. چون خواهند که عمارتی بنا کنند، رعایت این چند چیز لازم شناسند. اول آنکه بنای عمارت بجای نهند که گل آنجا سخت و محکم باشد و در ریگ یا گلی که اجزای آن متخلخل باشد، هرگز بنای عمارت را استحکام نبود. و عرض و عمق بنا موقوت بر عمارت است؛ یعنی اگر عمارتِ مختصر و یکمنزله منظور است، بقدر یک گز یا یک [و] نیم گز عرض بنا و همین قدر عمق آن کافی باشد. و اگر عمارت عالی است و دو منزله یا سه منزله مقصود باشد، به همین حساب عرض و عمق بنا را زیاده کنند. و خشت‌ها را بنهجی برچینند که اندیشه نفوذ آب نباشد. و دوم آنکه چون بنا معمور شود، بسطح زمین عرض دیوار را از عرض بنا، قدری که مناسب وقت باشد، کم کنند و بهمان مقدار عرض، تا حد ارتفاع، بآخر رسانند. و چون خواهند که بالای آن منزلی دیگر سازند، از عرض دیوار منزل پایین عرض دیوار منزل بالا را اندکی کمتر کنند و تا حد ارتفاعش یکسان دارند. همچنین در هر طبقه از طبقات خانه رعایت کمی عرض دیوار ملحوظ دارند. سوم آنکه ارتفاع خانه برابر یا کمتر از عرض خانه نکنند، مثلا عرض دالان چهار گز باشد باید که ارتفاع سقف اندکی زیاده از چهار گز بود؛ و اگر برابر یا کمتر کنند، منحوس و بدنما باشد. چهارم آنکه اگر قطع زمین که در آن طرح بنای خانه انداخته‌اند شکل مثلثی داشته باشد، باید که کسرهای مثلث را در بنای عمارت اندازند تا صحن خانه مستطیل شود. پنجم آنکه صحن خانه را هرگز مربع ندارند که آن منحوس باشد؛ باید که طول از عرض زیاده دارند، خواه بمشرق و مغرب بود خواه بجنوب و شمال. ششم آنکه دروازه بیرونی را که راه درآمد و برآمد خانه از آن باشد بطول صحن کنند و بعرض سعد ندانند و رخ دروازه به طرف جنوب نکنند که آن خالی از نحوست نباشد. هفتم آنکه تیرهای سقف که آن را کرط می‌گویند طاق نهند و جفت را منحوس شمارند. هشتم آنکه اگر کار گچ منظور باشد مصالح بهتر دهند. و اوزان مصالح بدین ترتیب است. در یک من آهک سرخ ده آثار آهک سفید و نیم آثار [...] [۳]و نیم آثار آروماش و نیم آثار بلیگری [؟] و نیم آثار سن مقرض اندازند. و اگر فقط کار گِلابه منظور باشد، باید که گل چرب خواه سیاه باشد یا زرد به کار برند. نهم آنکه وصلهای زوایای دیوار را چنان پیوند دهند که آثار پیوند اصلا محسوس نشود. و خشت‌ها را چنان بنشانند که خشت بر خشت بهم پیوندد و درز باقی نماند. و هم آنکه زمین عمارت را به موجب اصول علم هندسه بطریقی قسمت کنند که اگر قطعه زمین مثلث یا معیِّن [لوزی] [۴] یا شبه معین باشد، بعد وضع کسرات صورت عمارت مستطیل یا مربع یا مسدس یا مثمن شود؛ زیرا که شکل مثلث یا معین مقبوح و معیوب است. یازدهم آنکه راه درآمد و برمد هوا را ملحوظ دارند. و این از اعظم اوصاف عمارت است که راه دخول و خروج هوا باز باشد؛ زیرا که اگر راه خروج هوا نباشد در هوای داخلی بسبب امتزاج بخارات کثافتی پدید آید، پس استنشاق آن هوای کثیف باشندگان مکان را باعث حدوث امراض باشد. دوازدهم آنکه دروازه‌های دالان‌ها و کوشک‌ها را بلند و عریض کنند. و دروازه صدر را، که راه درآمد خانه از آن است، از همه دروازه‌های اندرونی بلندتر و عریض‌تر دارند که شان عمارت از خوبی و زیبایش دروازه ظاهر و نمایان شود. [۵] و دروازه کوتاه نهایت معیوب و منحوس و مقبوح باشد. سیزدهم آنکه کرسی عمارت را ملحوظ دارند؛ که از کرسی بلند شان و شوکت عمارت ظاهر شود. چهاردهم آنکه پشته عمارت را قوی دازند [۶] تا بنای عمارت از نفوذ آب محفوظ ماند. و اجرت یومیه معماران کمتر از سه آنه و زیاده از چهار آنه نباشد.


کتابنامه

ذیقیمت، مهناز. «مطلع العلوم و مجمع الفنون». در فصلنامه کتاب. شماره ۶۱. بهار ۱۳۸۴.

واجد علی‌خان. مطلع العلوم و مجمع الفنون. تصحیح و تعلیقات سیدکمال حاج‌سیدجوادی. تهران: فرهنگستان هنر. ۱۳۹۲.

 

پی‌نوشت:

۱. نحس بودن مربع، که اصطلاحا نحوست تربیع نامیده می‌شود، گویی عقیده‌ای رایج در هنر سنتی بوده است. در کتابت و اسناد خطی شواهد مفصلی از آن در دست است که دستمایه مقاله‌ای با همین کلید واژه (نحوست تربیع و تجلی این باور در اسناد دوره اسلامی) از محقق دانشمند آقای عمادالدین شیخ‌الحکمایی در مجله نامه بهارستان (سال هشتم و نهم 87-1386، دفتر 14-13) شده است. نوشته واجدعلی‌خان می‌تواند اشاره‌ای به رواج این باور در معماری باشد.
۲. هرچند حرف اضافه \"با\" زائد به نظر میرسد اما در نسخه خطی چنین ضبط شده است.
۳. واژه خوانا نیست.
۴. تهانوی در فرهنگ کشاف المعیّن، بکسر یای مشدّده، نزد مهندسین شکلی مسطح، متساوی الاضلاع با خطوط مستقیم که فاقد زاویه قائمه است و زوایای آن متقابلا مساویاند؛ تعریف شده است. بدیهی است این تعریف همان شکل هندسی لوزی است.
۵. این جمله در فارسی امروزی بدین صورت ادا میشود "که شان عمارت از خوبی و زیبایی دروازه اش ظاهر و نمایان شود." اما در نسخه خطی به همان شکل که در متن آمده ضبط شده است.
۶. در نسخه خطی به همین شکل (دازند) ضبط شده است.
 
 
اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر