یا هو
این نخستین یادداشت از مجموعه یادداشتهایی است که قرار است به خواست خدا و با همت استادان گرامی و یاران دستاندرکار وبگاه حلقهٔ آسمانه در این صفحه قرار گیرد. نخستینها همیشه مهماند. در هر نخستین کاری تأملی لازم است؛ تا برایت روشن باشد این نخستین قدم است از کدام مسیر و البته برای رسیدن به کدام هدف. نوشتن از دغدغهها و ایدهها و پرسشها اگرچه برایم آسان نیست اما به قدر سختیاش جذاب هم است. میلِ به خوانده شدن و نشر اندیشهها و باورهاست که چون دیگران مرا هم در این راه میکشاند. همچون امتحانی که شاگرد را در بوتهٔ آزمایش استاد قرار میدهد این نوشتهها نیز در معرض نقد خوانندگان قرار خواهد داشت. پس از خداوند مهربان میخواهم که آنچه در این صفحه مینویسم حداقل به قدر وقتی که صرف خواندنش میشود ارزشمند باشد.
هفتهٔ گذشته سفری به اصفهان داشتیم. در مسیر بازگشت با همسرم از دیدهها و شنیدههای سفر میگفتیم. آنچه در طول سفر در بیشتر مکانهای دیدنی ــ که فرصت بازدیدشان را یافتم ــ قابل مشاهده بود حضور پرتعداد گردشگران ایرانی و خارجیای بود که روزهای قشنگ اردیبهشت را به گردشگری فرهنگی در «نصف جهان» مشغول بودند؛ و البته پیش از هر گروه گردشگری، راهنمایانی که به زبانهای مختلف، ایران را و فرهنگ و هنر و از همه بیشتر تاریخ معماریاش را به این خیل گردشگران میشناساندند. در این سفر تلاش کردم به هر بنایی که میروم به جای گرفتن عکسهای فراوان گوشهای بنشینم و کروکیای از بنا بکشم و بدینترتیب فرصتی مییافتم تا مستمع روایتهای مختلف راهنمایان راجع به بانی و سبک معماری و دورة تاریخی و جزئیات معماریِ بناها باشم. به گمانم این هم اِپیدمی ما دانشآموختگان مطالعات معماری ایران است که هر جا سخن از تاریخ معماری باشد ناخودآگاه گوشهایمان تیز میشود. از خودم پرسیدم این دوستانِ راهنما چه تصویر و تصوری از معماری و هنر و فرهنگ ایران در اذهان این مسافران میسازند؟ و این تصویر با آنچه محققان تاریخ معماری در تلاش برای کشف آن هستند، چه نسبتی دارد؟ آیا خودشان تصویر جامعی هرچند مبهم از فرهنگ و هنر ایران در ذهن دارند؟ آیا لازم است راهنمای گروهی گردشگر فرانسوی در اصفهان از هنر و معماریِ دورة سلجوقیان در خراسان نیز باخبر باشد یا دانستن زبان فرانسه و مطالعة چند کتاب راهنمای گردشگری اصفهان برای ساختن این تصویر کافی است؟
با توجه به رشد روزافزون صنعت توریسم در جهان و ورود تدریجی کشورمان به این حوزه به نظر میرسد تأمین محتوای لازم برای شناساندن تاریخ هنر و معماری ایران به گردشگران میتواند از جملهٔ فعالیتهای تأثیرگزار و نیز زمینة کاری مناسبی برای محققان حوزة تاریخ معماری باشد. با این فرض پرسش اصلی این است که چگونه و از چه راهی میتوان این دو حوزة فعالیتی را با یکدیگر مرتبط ساخت؟ مطمئناً حتی با کمی تفکر در این باره میتوان به ایدهها و راهکارهایی رسید که البته میزان امکانپذیری هر کدام نیازمند بررسیهای بیشتر خواهد بود. از تألیف کتب ایرانشناسی و طراحی کاتالوگهای معرفی آثار تاریخی گرفته تا تولید نرمافزارها و اپلیکیشنهایی که این روزها بازار تولیدشان داغ است و به ابزار اصلی یادگیری و نشر دانش بدل شدهاند.
بیشترمان خاطرات کلاسهای درس تاریخ مدرسه را به یاد داریم. در این خاطرات، معلمان تاریخی محبوبترند که تاریخ را به شکل داستان برای شاگردان روایت کردهاند و با این شیوه توفیق بیشتری در انتقال مفاهیم و مباحث تاریخی داشتهاند؛ به گونهای که شاگردان با گذشت سالها هنوز هم گفتههای معلمانشان را به خاطر دارند. بنابراین چالش اصلی این است که چگونه میتوان گردشگران را به جای آنکه مخاطب مجموعهای از اطلاعات متفرق و بیمعنی و در بسیاری موارد بیاساس درخصوص فرهنگ و هنر ایران باشند به سویی هدایت کرد که به فهمی کلنگرانه و یکدست از سیر تطور هنر و معماری ایرانزمین دست یابند؛ فهمی عمیق که تجربهای فراتر از حس لذت مواجهه با بنایی زیبا و باشکوه و یا حس تعجب حاصل از دریافت مجموعهای از اطلاعات باشد. در این راستا، ابزارهای متنوعی را میتوان به کار گرفت. برای نمونه آموزش راهنمایان به نحوی که به جای واگویة مکرر دادههای تاریخی و توصیفات معماری که گویا هدفش آماده کردن گردشگران برای کنکور تاریخ هنر و معماری است، اطلاعات را اولویتبندی کرده و به نحوی هدفمند در اختیار علاقهمندان قرار دهند. در کنار بهرهمندی از ابزارهای مختلف آنچه دستیابی به این هدف را امکانپذیر میکند داشتن برنامهای مدون و جامع است که ابزارهای متنوع و منابع مختلف و رویکردهای متفاوت را در راستای مورد نظر همگرا سازد.
مطمئناً در حال حاضر نیز افراد و گروههایی با رویکردی مشابه به کار معرفی ایران و ایرانی آنگونه که در شأن اوست مشغولند اما قطعاً چنین حرکتهایی اگر مورد حمایت سازمانهای متولی چون سازمان میراث فرهنگی و گردشگری قرار گیرند و جایگاهشان در طرح جامع فهم هنر و معماری ایران دیده شود، دامنة تأثیرشان بسیار بیشتر خواهد بود. ایدة برگزاری کارگاهی برای فهم معماری ایران برای مخاطب دانشجو و تجربة برگزاری چندین کارگاه در شهرهای گرگان و بیرجند و بوشهر را میتوان به منزلهٔ تجربیات موفق مشابه در این زمینه، بررسی و آسیبشناسی کرد.
در پایان ذکر این نکته بیجا نیست که در سرگشتگیِ امروز دانشآموختگان رشتههایی چون مطالعات فرهنگی و مطالعات معماری ایران و پژوهش هنر پس از پایان تحصیل تا یافتن جایگاه خود در بازار کار حرفهای، ایدهپردازی برای شروع زمینههای کاری جدید و به نوعی کارآفرینی در این حوزه، تا چه اندازه میتواند در حفظ سرمایههای فکری و جلوگیری از متفرق گشتن ایشان در بسترهای کاری غیرمرتبط مفید باشد.
یادداشت یکم
اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
در محلهی کهن راهری در شهر قزوین، بنایی تاریخی با نام «مسجد سنجیده» وجود دارد. تاریخِ ساختِ این بنا و بانی آن نامشخص است. با در نظر گرفتن برخی شواهد کالبدی در بنا و برخی شواهد در گزارشهای مرمتیِ بنا و نظر به اینکه برخی محققان پیشین با توجه به شباهت فرم بنا به مقابر، احتمال تغییر کارکرد این بنا را مطرح کردهاند، به نظر میرسد کارکرد اصیل بنا چیزی غیر از مسجد بوده و در دورهای کارکرد آن تغییر یافته است. دربارهی کارکرد اصیل آن نظراتِ مختلفی وجود دارد.
برگزارکننده: گروه پژوهشی میتاوخته، موسسهی فرهنگی هنری کتابآرایی ایرانی میزبان: نگارخانهی لاجورد
ایرانشناسی در آلمان سنّتی غنی است و سابقهای چندصدساله دارد. بهواقع هیچیک از حوزههای گوناگون پژوهش در تاریخ و فرهنگ ایران کهن، اعمّ از باستانشناسی،...
الیزابت منسفیلد، استاد تاریخ هنر در دانشگاه ساوت در سوانی امریکا، در این کتاب، مقالاتی را بر محور موضوع بررسی رشتهی تاریخ هنر را از...