اهواز؛ شهری که هر زمان قصد روایت داستانی درباره آن هست، ناگزیرم در ابتدای متن دیباچهای هر چند کوچک، در وصف آن بنویسم. کاری که هنگام نوشتن از شهرهایی مثل اصفهان و تهران جز در مواردی که حاجت به توضیح باشد، نیاز نیست. باآنکه اهواز در مقابل آنها کم ندارد و شهری است که پیشینه تاریخی و داراییهایش از دوران کهن تا اکنون و ایران معاصر، تنه به تنه بسیاری از شهرهای بیشتر شناختهشده و نامدار ایران میزند، اما چنان در دهههای اخیر و بهویژه پس از انقلاب جمهوری اسلامی، ویرانیهای تهاجم عراق و ناکارآمدیهای مدیریتی، آسیب دیده که حتی نزد مردمش نیز ناشناس مانده و تصور غالب از آن، نه مسائل و ارزشهای نهفته ذکرشده، بلکه شهریست که با معضلات و مشکلات متعدد چون گرمای طاقفرسا، خشکسالی و آلودگی هوا گره خورده است. همین امر سبب گشته تا گویا در میان مدیران و متولیان نهادهای اجرایی شهر و برخی از مردم آن نیز جز کنشگران و دغدغهمندان، نگاه حفاظتگرانه در قبال میراث برجایمانده نباشد و هر روز زخمی بر کالبد نیمه جا آن وارد کنند؛ آن هم غالبا به نامطلوبترین نحو و گاه با کپیبرداری کورکورانه از الگوهای توسعه و تجارب موفق و ناموفقی که سالها پیش در جغرافیایی متفاوت و بستری دیگر، رقم خورده است.
اهواز شهری است که به لحاظ تاریخی براساس یافتههای موجود تا اکنون، پیشینه آن به دوران عیلامیان بر میگردد، در زمان اشکانیان و سلطنت اردوان چهارم، به پایتختی ایران برگزیده میشود (امامشوشتری، ۱۳۲۹: ۶۹) و در زمان ساسانیان، یکی از مراکز تجاری و اقتصادی مهم مملکت بهشمار میرود و نقشی مهم در مناسبات سیاسی و اقتصادی ایران پیش از یورش اعراب ایفا میکند[۱]. پس از حمله مسلمانان به ایران، همچنان این جایگاه حفظ میشود و در قرون نخست اسلامی، اهواز در شمار مهمترین مراکز اقتصادی، علمی و فرهنگی سرزمینهای اسلامی میآید. ( مجتهدزاده و نامآور، ۱۳۹۱: ۲۷۸ و ۲۷۹). با این حال، به دلیل اینکه از دیرباز تا اکنون حیات شهر همواره در سایه عوامل طبیعی و انسانی قرار دارد، گسستی بزرگ در قرون میانی در تاریخ شهر پدید میآید؛ پس از قرون پنجم و ششم هجریشمسی، اهواز از شهری استراتژیک، پررونق و باشکوه بر اساس توصیفات و متون موجود از گذشتگان، بهدلیل شکستن سدها و پلبندهای موجود بر رودخانه و نهرها و شیوع بیماریهای کشنده چون وبا از سویی و جنگهای پی در پی در خاک آن از سویی دیگر، تبدیل به دهکدهای کوچک و ویرانه شده و روند افول و فروپاشی خود را درپیش میگیرد. با این اتفاق، مرکزیت خوزستان نیز که پیشتر در اختیار اهواز بود تا ابتدای قرن سیزدهم هجریشمسی، به شهرهای شوشتر و دزفول جابهجابه میشود. این فترت اهواز تا میانههای دوران قاجار ادامه مییابد. زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار در سال ۱۲۶۶ هجریشمسی با فرمان آزادي کشـتیرانی در رودخانه کارون، تاسیس «ناصریه (بندر «ناصری»)» و شروع فعالیت هاي اقتصـادي و بندرگاهی و ساخت و سازهای پس از آن بهسرپرستی والی وقت، حسینقلی خان مافی مشهور به نظامالسلطنه و دیگر افراد و بنگاههای تجارتی و اقتصادی بانفوذ، فصل جدیدی از تاریخ شهر آغاز و «اهواز نو» متولد میشود؛ شهری که گویی بهانه اصلی زاده شدن آن از همان ابتدا، صنعت و اقتصاد است و همین امر نگاه مهاجران بسیاری را از مناطق مختلف کشور و دیگر دول خارجی به خود جلب میکند ( مجتهدزاده و نامآور، ۱۳۹۱: ۲۳۱). در زمان حاکمیت پهلوی اوّل و پهلوی دوّم، متاثر از عواملی چون ایفای نقش دوباره به عنوان مرکزیت استان و بدل شدن به محل استقرار سازمانها و ساختارهای نظامی، اداری و دولتی، استخراج و بهرهبرداری از نقت، وجود پتانسیلهای اقتصادی از جمله فرصتهای معدنی، کشاورزی، صنعتی و ترانزیتی و بهتبع، جلب توجه و حضور سرمایهگذاران و شرکتهای خارجی و داخلی و سیاستهای دولت مرکزی در مدرنیزاسیون کشور، اهواز معاصر در مقام یکی از نوگراترین شهرهای ایران و حتی جلوتر از برخی شهرها در مرکز، دوران شکوفایی خود را پشتسر میگذارد. مسیری که ناتمام میماند و در سالهای اخیر، شهر تنها برای بقا فرصت نفس کشیدن داشته و متاثر از عوامل مختلف، در یک سراشیبی پسرفت واقع شده است.
۱. مهاجرت و سفر، دو پدیده جدایی ناپذیر از تاریخ اهواز نو
چنانکه ذکر شد، پیدایش «اهواز نو» در دوران ناصرالدین شاه قاجار با مولفههای تجارت و اقتصاد، پیوند خورده است. برخلاف غالب شهرهای تاریخی ایران، بناهای شاخص بافت تاریخی اهواز دوران قاجار و پهلوی [۲]، نه مراکز دینی و مذهبی آن، بلکه عمدتا ابنیهایست که برای پاسخ به این دو حوزه ساخته میشود؛ از تجارتخانه و بارانداز گرفته تا بازارهای سرباز و سرپوشیده و سرا های متصل به آن. این مسئله، پس از قرارگیری اهواز به عنوان مرکز سیاسی اداری استان خوزستان و حضور صنایع و سازمانهای بزرگ و کوچک در آن بالاخص نفت، در این شهر پررنگتر مینماید و اهواز، منهای سالهای اخیر و وضعیت نامطلوب آن، در شمار شهرهایی قرار میگیرد که «مهاجرپذیر» است و در آن طیفی گسترده از اقوام و افراد مختلف کنار هم گذران زندگی میکنند؛ تا آنجا که برخی مناطق شهر منحصر به آنها میشوند و نام محلات، ابنیه عمومی و زیرساختهای خود را از افراد آن شهر یا قوم میگیرند، نظیر محله سِدِهایها(خمینیشهریها)ی اهواز یا مسجد آذربایجانیها. مردمی که بهندرت بخاطر هموطن بودن، بلکه بهعلت مناسبات کاری و اقتصادی تحت لوای هویت جدیدشان یعنی «اهوازی بودن»،در کنارهم زندگی میکنند و در این تعامل و زیست نو، نهتنها منازعات و تقابلات چندانی به چشم نمیخورد، بلکه صورتی نو از هویتمندی، تجربه زندگی و تعاملات انسانی میان ترک و لر و عرب و اصفهانی و مسلمان و مسیحی و آشوری و مندایی پدید میآید که در نوع خود منحصر بفرد و قابل پژوهش است. بر همین اساس، در دوران رونق اهواز، نیروی کار از مهمترین نیازهای این شهر بود و همانطور که ذکر شد، مهاجرت یکی از بارزترین اتفاقاتی که با داستان آن گره خورده بود. در هر خانواده ایرانی، کم و بیش پیدا میشود خویشاوندان و دوستان خانوادگیای که سر و کاری با اهواز و آبادان و خوزستان بخاظر شغلشان و بهویژه شرکت نفت و ارگانهای وابسته داشتهاند. بهخصوص که سهم برخی استانها نظیر اصفهان، تهران و شیراز از این سفره بیشتر است و حتی امروزه شهرها و محلاتی در دیگر استانها چون «شاهینشهر» و «ملکشهر» اصفهان هست که جمعیتی عمدتا خوزستانی دارند و گویی در کنار محلات اصفهانیها در اهواز و دیگر شهرهای خوزستان، کانون تعاملات و گویی سفارتخانهها این دو استان به شمار میآیند. همین امر و لزوم اسکان مهاجران بهویژه افرادی که مقطعی به این شهر آمد و شد و مسافرانی که روزانه با اهواز سرو کار دارند، این جرقه را در ذهن روشن میکند که احتمالا مسافرخانهها و هتلها در اهواز معاصر و بهویژه ایام رونق آن، از ابنیه شهریای بودهاند که برای خود برو و بیاهایی داشتهاند.
۲. اقامت با چاشنی صدای بازار و تکاپوی شهر
با قدمزدن در بافت تاریخی اهواز و محدوده مرکزی شهر در شرق رودخانه کارون، بهویژه در محدوده بازارها چون بازار امام خمینی («پهلوی» قدیم)، تابلوهای شمار زیادی مسافرخانه و هتل به چشم میخورد. سوای آنکه با بررسیای سرانگشتی در فضای مجازی، متوجه میشویم در کنار هر سازمان و صنایعی بزرگ در این شهر نیز، هتل و مجموعه اقامتیای به صورت سازمانی و در اختیار آن نهاد نظیر هتل «بوستان» وابسته سازمان آب و برق خوزستان قرارگرفته در شهرک منازل سازمانی یا در مالکیت بخش خصوصی قرار گرفته است. این امر، میتواند شاهدی باشد بر این مدعا که اگر در شهری چون اصفهان و یزد، بافت تاریخی شهر است که در مکانیابی مجموعههای اقامتی و هتلها محور است، در اهواز این بازار و دسترسی راحت نیروی کار است که به جانمایی این کاربری در شهر خط میدهد. طبق اطلاعاتی که تاکنون از پیشینه تاریخی شهر در دست است، از بنای «هتل قو» در مجاورت ساحل شرقی رودخانه کارون به عنوان نخستین هتل شهر یاد میکنند. بنایی نوگرا قرارگرفته در باغی با منظرسازی و معماری ریشهدار در معماری تاریخی و بومی منطقه منسوب به دوران پهلوی اوّل که اگرچه امروزه متروکه و در معرض تخریب است اما آنچه باقیمانده، گویای ایامی پررونق در گذشته است[۳]. و کنار «هتل قو»، همواره نام هتلهای «اهواز» و «رویال آستوریا» نیز مطرح است؛ دو هتل که در دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ ه.ش بهرهبرداری میشوند و امروزه بنای نخست، با طی فرازی و نشیبی بسیار به «بیمارستان تخصصی کودکان ابوذر» اجباراً تغییر کاربری داده[۴] و بنای دوّم، پس از دوبار تغییر نام به «هتل فجر» و «هتل پارس» پس از انقلاب جمهوری اسلامی، همچنان از مهمترین اقامتگاههای این شهر بهشمار میآید[۵]. در این میان، آنچه جای پرسش است، روایت و تاریخ دیگر بناهای اقامتی شهر، یعنی نخستین مسافرخانههای اهواز است؛ ابنیه اقامتی که نه توسط قشر مرفه و مدیران و کارمندان عالیرتبه ادارات و صنایع مسافر به اهواز، بلکه در آن زمان توسط اقشار عادی، کارگران ساده و توده مردمی استفاده میشده که به بهانه شغل، امور کاری و اداری، دید و بازدید از خویشان و آشنایان یا سفری تفریحی در آنها سکنی میگرفتهاند. (ادامه دارد)
پینوشت
۱. در باب اهمیت اهواز در ایران پیش از اسلام، میتوان اضافه نمود که هنگام شورش اردشیر بابکان بر حکومت اشکانیان، اردوان پنجم شاه اشکانی لشکریان اهواز را به فرماندهی «نیروفر»، بهعنوان دوّمین ایالت و لشکر مهم در قلمرو حکومتی پس از خراسان، به مقابله با او میفرستد و نبرد آنها نیز در دشتی نزدیک شهر اهواز بهنام «هرمزدجان» انجام میپذیرد که البته به شکت لشکر نیروفرو، غلبه اردشیر و پس از حدود دو سوال، سقوط حکومت اشکانیان، ختم میشود.
برای اطلاعات بیشتر نگاهکنید به:
- مجتهدزاده، روحالله و نامآور، زهرا. (۱۳۹۱). در جستجوی هویت شهری اهواز. تهران: انتشارات مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی.ص ۷۳.
۲. بافت تاریخی شهر اهواز، از منحصربفردترین و البته ناشناختهترین بافتهای تاریخی در ایران به شمار میآید. بافت شهریای که با الگویی شبکهای توسط حسینقلیخان نظامالسلطنه مافی معروف به نظامالسلطنه، که مجتهدزاده و نامآور از او در کتاب خود به عنوان «پدر اهواز نوین« یاد میکنند، طراحی میشود و معماری ابنیه آن، با آنکه متاثر از الگوهای مورد استفاده در منطقه بهویژه شهرهای دزفول و شوشتر بوده اما نسبت به زمانه خود، نوگرا و انتزاعیتر است و ویژگیهای معمارانه شایان توجهی را در خود جا دادهاست. همچنین، بر خلاف شهرهایی چون یزد و اصفهان، بهدلیل پاسخگو بودن این بافت شهری در زمان حکومت رضاشاه پهلوی برای عبور و مرور خودرو و نیازهای نو، نهتنها تخریب نمیشود، بلکه الگوهای آن بر توسعههای شهر در این دوره عمدتا در غرب رودخانه کارون و محله «امانیه»، اثر میگذارد. عمده تخریبهای انجامشده در این بافت در سالهای اخیر و سیاستهای توسعهگرانه و مدیریتشهری غلط متولیان امر در شهر، انجام شده است.
برای اطلاعات بیشتر نگاهکنید به:
- مجتهدزاده، روحالله و نامآور، زهرا. (۱۳۹۱). در جستجوی هویت شهری اهواز. تهران: انتشارات مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی.ص ۸۴ تا ۱۰۶.
۳. بنای پیشین «هتل قو» اهواز، در اواخر دوران حکمرانی قاجاریان در ساحل شرقی رودخانه کارون عملیات ساخت آن آغاز و در اوایل دوران حکومت رضا شاه پهلوی، به بهرهبرداری میرسد. این عمارت در دهه ۱۳۲۰ ه.ش ابتدا در اجاره بانک شاهنشاهی ایران و انگلستان در اهواز قرار داشته و سپس به عنوان نخستین هتل اهواز با نام «هتل قو»، محلی برای اقامت مسافران و برگزاری مراسمات فرهنگی و تفریحی با توجه به همجواری با رودخانه کارون و وجود باغی در کنار آن، استفاده میشده است. در دهه ۱۳۴۰ ه.ش اداره بهداشت وقت اهواز به این بنا نقل مکان میکند اما با وقوع سیلاب سال ۱۳۴۷ ه.ش در اهواز و آسیبهایی که به آن وارد میشود، مجبور به تخلیه بنا میشوند. استفاده از گچبری، آیینهکاری و کاشیکاری در فضای داخلی و بهرهگیری از الگوهای کاملا نوگرا در ساخت عمارت اصلی در کنار استفاده از معماری بومی و تاریخی ایران بهویژه در فضای داخلی و ساخت سردر و ابنیه جانبی، از مهمترین ویژگیهای هتل قو است. در سالهای اخیر با پیگیریهای ارزشمند گروه مستقل دوچرخه سواران «اکسین» در قالب «کمپین نجات هتل قو اهواز» با همراهی فعالان میراث فرهنگی اهواز و حمایت مردم شهر، پس از سالها متروکه بودن و بسته بودن در هتل به روی مردم شهر، این مجموعه بازگشایی و از محوطه آن به عنوان کافه استفاده میشود. با این وجود، همچنان عمارت اصلی آن در وضعیت واقعا اسفباری بهسر میبرد و نیاز به تامین بودجه و حمایت دولتی برای استحکامسازی و مرمت اصولی دارد. این مجموعه با شماره ۳۳۵۴ در آثار ایران ثبت ملّی شده است.
برای تصاویر بیشتر نگاه کنید: https://www.instagram.com/p/CgqylvyMwL8/?igshid=YmMyMTA2M2Y
۴. ساختمان پیشین «هتل اهواز» که امروزه از آن بهعنوان «بیمارستان آموزشی درمانی کودکان ابوذر» استفاده میشود، در سال ۱۳۴۱ ه.ش به عنوان هتلی مجلل و مجهز در اهواز بهرهبرداری میشود. مالک آن بنابر روایت مجتبا گهستونی ، روزنامهنگار و فعال و کنشگر ميراثفرهنگی، گردشگری و محیط زیست، آقای حمید بختیاری بوده است. این هتل در زمان خود امکانات رفاهی درخوری داشته وبرای نمونه، در ایام کریسمس و نوروز، گروههای موسیقی مختلفی چون بندهای «راک» و «جاز» اهل ایالات متحده آمریکا و انگلستان که برای اجرا به صورت پروازی راهی آبادان میشدهاند، پس از آن در این هتل نیز به صورت زنده قطعاتی اجرا میکردهاند. پس از انقلاب جمهوری اسلامی و شروع جنگ هشت ساله، این هتل در سال ۱۳۶۰ ه.ش بنابر نیاز جامعه و کمبود مراکز درمانی برای خدمترسانی به مجروحان جنگی، به بیمارستان تغییر کاربری میدهد و به همین دلیل، رفته رفته ۴۰% از ساختمانهای آن که برای «هتل» طراحی شده بوده و اکنون دیگر کارایی نداشتهاست، تخریب میشود. در سال ۱۳۷۰ ه.ش و بنابر نیاز دانشگاه علوم پزشکی اهواز، این بیمارستان به مرکز تخصصی درمان اطفال تغییر کاربری و دیگر بخشهای بیمارستانی آن در بیمارستانهای سطح شهر توزیع میشود. امروزه این بنا همچنان با همین کاربری به حیات خود ادامه میدهد و در سالهای اخیر باقیماندههای مجموعه هتل بسیار آسیب دیده و بخشهای عمدهای از محوطهسازی آن دیگر تخریب شده است؛ برای مثال استخر معروف هتل و محوطه پیرامون آن تخریب و بر جای آن، ساختمان جدید بیمارستان با طرح «مهندسان مشاور همگون» و پیمانکاری «شرکت راه و ساختمانی رهگا» از سال ۱۳۸۸ ه.ش، در حال ساخت و اجراست. از معمار هتل اطلاعاتی تا کنون در دست نیست.
برای تصاویر اضافهتر نگاه کنید: https://www.instagram.com/p/ChaIj1PsP8N/?igshid=YmMyMTA2M2Y
۵. بنای «هتل پارس» اهواز، یکی از هتلهای از مجموعه هتل های پارس در سراسر کشور میباشد که بنابر اطلاعات مندرج در سایت رسمی آن، در ۵ طبقه و ۱۳۴ باب فضای اقامتی، در سال ۱۳۴۷ ه.ش تاسیس و در سال ۱۳۵۲ ه.ش بهرهبرداری شده است. آخرین بازسازی آن در سال ۱۳۹۳ ه.ش بوده است. به روایت کانال تلگرامی «اهواز قدیم»، پیش از انقلاب نام این هتل «رویال استوریا» بوده است. پس از انقلاب جمهوری اسلامی نام آن مدتی به «فجر» تغییر مییابد و سپس نام «پارس» بر آن گذاشته میشود.
تصاویر و اطلاعات بیشتر: https://www.instagram.com/p/CgL5iUqsE84/?igshid=YmMyMTA2M2Y
وحید آقایی: