مقوله نسبت علم و معماری در جهان قدیم، اعم از شرق و غرب، از مقولات شایسته پژوهش است که کمتر به آن پرداخته شده؛ در این سلسله یادداشتها که ترجمه آزاد و تلخیصیافته بخشهایی از فصول دوم تا چهارم کتاب استفان پارسل، چهار مفهوم تاریخی معماری، است؛ به نسبت علم و معماری و جایگاه معماری در طبقهبندیهای دانش در جهان غرب پرداخته میشود.
گفتیم طبقهبندی دو سطحی ایزودیر سویلیایی عرصهای تازه برای بالیدن مفهوم در حال تکوین علوم کاربردی بود. این عرصه را حدود دو قرن پس از او، یکی از شارحانش ابعادی تازه بخشید. یوهان اسکات اریژن [۱] (حدود ۸۷۷-۸۱۰) نخستین فیلسوفی بود که از اصطلاح «مکانیکال آرتس» [۲] به معنای علوم یا صناعات کاربردی استفاده کرد. اریژن عالمی ایرلندی و معلمی در دربار شارل دوم، نوه شارلمانی، در آخرین سالهای حکمرانی کارولنژیها بود. شارلمانی با اعتقاد به اینکه صناعات آزاد راهی برای رسیدن به خرد مسیحی است، هر دیر و کلیسای جامعی را ملزم ساخته بود مدارسی برای تعلیم موضوعات چهار علم اصلی افتتاح کنند. اریژن به عنوان استاد صناعات آزاد و متخصص در زمینه تعالیم ایزودیر سویلیایی و آگوستین شناخته میشد.
یکی از نوشتههای اولیه اریژن حاشیهای بر ازدواج زبانشناسی و عطارد از مارتیانوس کاپلا بود. هرچند حاشیه او تفسیری خط به خط از متن بود اما بخش مربوط به تمثیل ازدواج را با افزودن صحنهای جدید بسط داد. به این ترتیب که پس از آنکه عطارد صناعات هفتگانه را به عروسش پیشکش کرد، او نیز در پاسخ هفت صناعت کاربردی را تحت نام «مکانیکال آرتس» به او داد. مکانیکال آرت یا صناعات کاربردی اصطلاحی جدید بود که توسط اریژن ابداع شد. او با گفتن اینکه صناعات آزاد از منشایی الهی سرچشمه میگیرد و "بهطورطبیعی توسط روح فهمیده میشود" درحالیکه منشاء علوم کاربردی "برخی تقلیدات یا ابداعات بشری" است، میان این دو طبقه تفاوت نهاد. او از میان هفت صناعت کاربردی تنها به نام بردن از یکی، یعنی معماری، اکتفا کرد.
اریژن معماری را تعریف نکرد و نگفت چرا آن را به عنوان صناعتی کاربردی انتخاب کرده است، جزآنکه آن را با معیارش، یعنی "برخی تقلیدات یا ابداعات بشری" مناسب دیده است. آنگونه که در حاشیه نویسیاش بر مارتیانوس کاپلا آشکار است، مرجع اریژن در زمینه معماری احتمالا از این مرجع مکتوب اولیهتر میآید تا از ملاحظات تازه پیرامون مجموعه کاملی از صناعات که با این دستهبندی جدید تناسب دارد. متعاقبا در این دستهبندی به مجموعهای از نویسندگان رومی شامل مارتیانوس کاپلا، وارو، و ویتروویوس استناد میکند. در متنِ اریژن به طب، دیگر دوشیزه مستثنی شده مارتیانوس، اشارهای نمیشود؛ بنابراین معماری به تنهایی در انتظار پیوستن شش صناعت کاربردی دیگر باقی میماند.
اریژن معتقد بود صناعات آزاد نقش مهمی در مذهب بازی میکنند، زیرا میتوانند به رستگاری انسان کمک کنند. دانستن این صناعات، بهویژه دستور زبان، کمک میکند تا هرکس متون مقدس را بفهمد، و این بهنوبه خود به فهمیدن کلام مسیحی یاری میرساند. او صناعات آزاد را بیش از کشف یا ابداع یونانیان، هدایایی از جانب خداوند میدانست. روزگاری این هنرها فطری انسان بودند اما با هبوط انسان به فراموشی سپرده شدند. با ملاحظه صناعات آزاد جاودانی بهمثابه گامهای ضروری صعود به قلمرو امر متعال، اریژن ایدهای نوافلاطونی را با هدفی مسیحی به کار برد.
از سوی دیگر صناعات کاربردی هیچ کمکی به رستگاری فردی نمیکرد. آنها ابداعات انسانی اند، نه مخلوقات الهی، بنابراین تامل بر آنها بیمعنا خواهد بود. طبق نظر اریژن به صناعات آموخته شده در شرایطی آزاد اطلاق میشود که صرفا برای ارزش خودشان آموخته یا تحصیل میشود؛ آنها از هیچ منبع دیگری نشات نمیگیرد، بلکه بهطور طبیعی توسط روح انسان فهمیده میشود. بنابراین آنها چون معماری و صناعات دیگر، که با پارهای تقلیدات یا محاسبات انسانی حاصل میشود، نیستند.
تمایز سلسلهمراتبی اریژن میان صناعات آزاد و صناعات کاربردی به وسیله دیگران در قرن نهم تکرار شد اما به طریق معناداری بسط داده نشد. رمیژس اوسری [۳] (حدود ۹۰۸-۸۴۰)، یک استاد دانشگاه، تفسیری آموزشی بر حکایت تمثیلی مارتیانوس کاپلا نوشت که در آن طب و معماری را چون دو صناعت از علوم کاربردی هفتگانه معرفی کرد. بدینترتیب او دو دوشیزهای را که مارتیانوس رد کرده بود، دوباره برگرداند. او از پر کردن فهرست با پنج هنر باقی مانده امتناع کرد اما تاکید داشت که صناعات کاربردی "بیشتر تجربیاند تا استدلالی".
کتابهای مدرنی که به تاریخ صناعات کاربردی در قرون میانه میپردازند، مایلند ریشه این اصطلاح را به علم مکانیک، دانش ریاضیاتی نیرو و حرکت که در ماشینهای فیزیکی و مکانیسمها استفاده میشود، ربط دهند. علم مکانیک باستان انواع گوناگون اهرمها نظیر ماشینهایی برای بالابردن آب، ابزارهای خودکار جادویی هرون اسکندرانی و نظایر آن را دربرمیگرفت؛ که همه این کاربردها تنها با اصطلاح رومی آرس مکانیکا (علم کاربردی یا علم الحیل) و تعریف آن از صفت لاتین مکانیکوس «برآمده یا متعلق به مکانیک» ادا میشد.
اما ریشهشناسی واژه "مکانیکال" در زبان یونانی معانی افزودهای ایجاد میکند که ضرورتا با حرکت یا ماشین ارتباطی ندارد.این واژه از صفت مکانیکوس [۴] به معنای «مبتکر» و «مخترع» میآید، که به نوبه خود از فعل «مِکان» [۵] به معنای «ساخته شده بهوسیله هنر یا حیله (ترفند)»، «تدبیر کردن»، «اختراع کردن» اخذ شده است. این معانی نه به ماشینهای فیزیکی، بلکه به اعمال انسانی ارجاع میدهد. بر مبنای این تعریف هرکس میتواند در موقعیتهایی، که ضرورتا ربطی هم به ماشین و مکانیک ندارد، «مکانیکی» عمل کند. این ریشهشناسی واژه "مکانیک" معانی تنزل یافته امروزی این واژه را، که در آن ویژگیهای معین ماشینی (قانونمندی، نظاممندی و نظایر آن) در تضاد با ویژگیهای خاص انسانی (بیانگری، اندیشمندی و نظایر آن) است، افاده نمیکند.
زمانی که اریژن اصطلاح «علوم کاربردی» (مکانیکال آرت) را ابداع کرد، احتمالا ریشه یونانی واژه مکانیکوس را در ذهن داشته است. او تحت تاثیر یونانیان و آشنا به نظرات نوافلاطونی بود. مِلاکش برای علم کاربردی، «تقلیدات یا ابداعات انسانی»، با ریشهشناسی یونانی سازگار بود و مستقیما به دانش رومی مکانیک ربطی نداشت. به عنوان تعریفی برای یک دسته کامل و محتوای احتمالیش، پیوند زدن «مکانیکال» و «ابداعات انسانی» نوعی تعمیم مناسب است.
واژه یونانی مکانیکوس در معماری بیزانسی نیز بهگونهای متمایز از معمار (آرکیتکتون) به کار برده می شد. در رساله دیآدیفیس [۶]، به معنای "درباره ساختمان" از پروکوپیوس (۵۶۵-۵۰۰) تاریخنگار و حقوقدان بیزانسی، که به ستایش از کنستانتین به عنوان حامی ایاصوفیه و بناهای قابلتوجه دیگر در قسطنطنیه اختصاص دارد؛ پروکوپیوس این بناها را نه تنها برای دستاوردهای ساختاری که به جهت تاثیرات جادوییشان ستایش میکند. گنبد «گویی شناور بر هوا نه ایستاده بر پایهها به نظر میرسد». طرح این بنای شکوهمند و خلاق توسط آنتمیوس ترالس، متخصص در هندسه، و ایزیدوروس ملطی، متخصص در فیزیک، ابداع شد. پروکوپیوس از هوشمندیشان با نام بردن از ایشان به عنوان مکانیکوس، عنوانی که بر خلاقیت از طریق عملی نظریهپردازانه تاکید میکرد، ستایش کرد. جای دیگر در کتابش پروکوپیوس از اصطلاح معمار (آرکیتکتون) استفاده میکند، اما صرفا به اعمال فیزیکی بنایی و اینکه معمار سرپرستی است که دیگر کارگران ساختمان [۶] را مدیریت میکند، اشاره میکند. این موضوع با باور اولیهتر یونانی که کار معمار نوعی تخنه است، سازگار است. تمایز پروکوپیوس میان مکانیکوس و آرکیتکتون مرزی میان طراحی و بنایی میکشد که برای ما هم شناخته شده است، اما جایگاه معمار در طرفی است که انتظار نداریم. این وضعیت برای معمار بیزانسی در لغتنامهای بیزانسی نیز آشکار است: arcitektwn، ارشد امور ساختمانی، رییس درودگران (یا بنایان)، کسی که چیزی را با مراقبت و مشقت به شکل درست درمیآورد.
تمایزی مشابه در مقدمه یک متن اولیهتر دانش مکانیک نوشته شده توسط پاپوس اسکندرانی در اواخر قرن سوم آشکار است. پاپوس پنج نوع از علم مکانیک را شرح میدهد که برخی، نظیر بلند کردن اجسام سنگین و پرتاب آنها به فواصل دور با صرف نیرویی اندک، اعمال جادویی و غیرطبیعی به نظر میرسد. او آموزش ایدهآل برای یک مکانیکوس (مهندس [۷]) را شامل دانشهای نظری (حساب، هندسه، نجوم و فیزیک) و مهارتهای عملی (فلزکاری، خانهسازی، نجاری و نقاشی) توصیف میکند. اما او توصیه میکند اگر کسی نتواند همه آنها را یاد بگیرد، همتش را مصروف کارهای عملی کند تا حداقل معمار (آرکیتکتون) یا مخترع ابزار مکانیکی شود. این موضوع جایگاه معمار (آرکیتون) را به مثابه زیردست و زیرمجموعه مهندس (مکانیکوس) قرار میدهد. رابطهای مشابه در طبقهبندی اریژن از این هنرها، که در گروه "صناعات کاربردی" معماری را بهعنوان یکی از هفت قسمت معرفی میکند، آشکار است. تمایز میان معمار و مهندس در معماری کارولینژی معاصرِ اریژن نیز ردیابی شده است.
[1] Johannes Scotus Eriugena
[2] artes mechanicas
[3] Remigius of Auxerre
[4] Mechanikos
[5] Mechane
[6] De aedificiis
[7] Tekhnai
[8] mechanician